وادیها همانند ستونهایی هستند، که زیربنا و فنداسیون جهانبینی ما را میسازند. وادیها قوانینی هستند که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جهان ما حاکماند. آنها بر گرفته از تعالیم کلامالله هستند، راه و روش درست زندگی کردن را به ما میآموزند.
قبل از ورود من به کنگره همیشه فکر میکردم، هر کاری لازم بوده انجام دادم و هر راهی بوده رفتم؛ ولی راهی بود بدون نتیجه یعنی: در حقیقت بیرون از کنگره۶۰ راهی برای درمان و رهایی وجود ندارد و درست زمانی که تمام دربها را به روی خود بسته میدیدم خداوند اذن ورود من را به کنگره۶۰ را صادر کرد و راه برای من نمایان شد.
با ورود به کنگره۶۰ وقتی که در مسیر آموزشها قرار گرفتم متوجه شدم که هیچ نمیدانم و تازه وارد کلاس اول ابتدایی شدهام و شروع کردم به یاد گرفتن الفبا و آموختم که رنجها الفبای یادگیری هستند.
وادی هشتم؛ با حرکت راه نمایان میشود.
وادی هشتم نیز مانند سایر وادیها یکی از زیباترین و پرکار آمدترین قوانین هستی است و زندگی را به نمایش میگذارد و به ما آموزش میدهد، که با حرکت راه نمایان میشود.
یکی از نامهای نیروهای منفی نیروی بازدارنده است. نیرویی که سعی میکند به عناوین مختلف ما را از حرکت باز دارد. این نیرو خوب میداند که اگر ما بایستیم و توقف کنیم سقوط میکنیم و سکون بدون سقوط وجود ندارد. این نیرو هر بار سعی میکند با شناسایی نقاط حساس و نقاط ضعف ما که ممکن است یک روز مواد مخدر باشد و روز دیگر ما را از مسیر صحیح زندگی خارج و متوقف کند.
مسیر زندگی انسان، مسیر است یعنی: محل سیر و جای حرکت است جای سکون و توقف نیست. اگر جای توقف بود که دیگر مسیر نبود؛ بنابراین انسان در طول زندگی دائماً در حال حرکت است و هیچ نقطهای وجود ندارد که انسان بگوید مسیر زندگی من تمام شد، به پایان رسید و من باید بایستم.
من آموختم که چنین جایی در زندگی انسان هرگز وجود ندارد؛ حتی بعد از انتقال از این دنیا به دنیاهای بعد.
انسان یعنی زندگی و زندگی یعنی حرکت چه در این دنیا و چه در حلقههای دیگر و این داستان تا ابدالدهر ادامه خواهد داشت و هیچکس نمیتواند آن را متوقف کند.
در هر حلقهای که چشمان ما بسته میشود، در جایی دیگر و حلقهای دیگر بلافاصله چشمان ما باز میشود. خیلی وقتها در مسیر خود میایستیم با این بهانه که راه مشخص نیست و میخواهیم تمام راه را از ابتدا ببینیم و بعد حرکت کنیم، غافل از اینکه این اتفاق برای هیچکس روی نمیدهد. خیلی وقتها، ساعتها، روزها، هفتهها و ماهها فکر میکنیم؛ اما حرکت نمیکنیم.
تفکر بسیار خوب است و اهمیت آن را همه میدانیم؛ اما جایی است، که دیگر باید حرکت کرد و تفکر به تنهایی راه به جایی نمیبرد. ما هم گاهی اوقات توقف میکنیم و میترسیم حرکت کنیم.
این وادی به من میآموزد تا حرکت نکنم راه نمایان نمیشود. هیچ جادهای وجود ندارد، که بتوان با یک نظر از ابتدا تا انتهای آن را دید، مگر اینکه در آن جاده حرکت کرد؛ زمانیکه حرکت میکنیم به موازات حرکت ما راه نیز خودش را نشان میدهد. پس این حرکت است که ما را از یک نقطه به نقاط دیگر میرساند و وضعیت ما را مشخص میکند.
وادی هشتم به من آموخت، که یکی از بهانههای نیروهای منفی در توقف بیجا را، نقش بر آب میکند. یکی دیگر از ترفندهای نیروهای منفی این است، که در ابتدای کار تصویری وحشتناک و ترسناک از آن کار و انجام آن در ذهن ما ترسیم میکند؛ طوریکه جرأت نمیکنیم به آن کار نزدیک شویم و کوچکترین حرکتی انجام بدهیم؛ ولی زمانیکه حرکت کنیم دیگر آن دشواری را احساس نمیکنیم.
وادی هفتم به من آموخت، که چگونه راه را پیدا کنم.
وادی هشتم میگوید: باید حرکت کنی، با حرکت راه نمایان میشود.
پس وادی هشتم و اینکه با حرکت راه نمایان میشود؛ زمانی به نتیجه میرسد که ما راه درست را پیدا کرده باشیم و وادی هفتم را فرا گرفته باشیم.
شکرگزار خداوند هستم، که اجازه داد تا در مسیر آموزش درست قرار بگیرم تا بدانم آنچه نمیدانم.
شکر شکر شکر
منابع: کتاب چهارده وادی
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر مریم
رابط خبری: همسفر ساحره رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
همسفران نمایندگی دماوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
45