بسم الله الرحمن الرحیم
دستور جلسه هفته: وادی هشتم
با حرکت، راه نمایان میشود.
همانگونه که میدانیم و در دستور جلسات قبلی نیز به عرض رسید، کنگره ۶۰ در پروتکل DST و در اکثر متون و نوشتارهای خود، بهتصریح این موضوع را بیان کرده است که بیماری اعتیاد، دارای سه وجه یا مؤلفه و یا پارامتر است که اضلاع مثلث درمان اعتیاد را تشکیل میدهند و پایه، زیرساخت و فونداسیون تعادل و درمان قطعی اعتیاد را به وجود میآورند. اعضای کنگره ۶۰ بهخوبی میدانند که برای درمان کامل اعتیاد و برای رسیدن به تعادل پس از قطع مصرف مواد مخدر و درمان، هر سه مؤلفه جسم، روان و جهانبینی بایستی از تعادل برخوردار باشند، چراکه در غیر این صورت ممکن است به قطع مصرف برسند، اما به درمان و تعادل نخواهند رسید.
از سوی دیگر میدانیم که موضوع جهانبینی برای اولین بار در سطح جهان توسط کنگره ۶۰ به مقوله درمان اعتیاد واردشده است و در هیچیک از متدها و روشهای درمان اعتیاد در دنیا، موضوعی تحت عنوان جهانبینی با ابعاد و مختصاتی که کنگره ۶۰ مطرح میکند، وجود ندارد.
جهانبینی موضوع و مقولهای بسیار گسترده است که تمامی ابعاد زندگی ما را در برمیگیرد. در هر مرتبه، جایگاه، حلقه و وضعیتی که باشیم، موضوع جهانبینی همواره اهمیت خاص و منحصربهفرد خود را داراست.
تا اینجا میدانیم که برای رسیدن به درمان قطعی اعتیاد باید جهانبینی ما از وضعیت نامتعادل زمان مصرف و اعتیاد، یعنی جهانبینی افیونی خارج شود و به وضعیت تعادل و سلامتی برسد. قدر مسلم، نقش ویژه دانایی در مرتبه و کیفیت جهانبینی بر کسی پوشیده نیست. مثلث دانایی با اضلاع آموزش، تجربه و تفکر، یاختهها و تاروپود جهانبینی ما را تشکیل میدهند.
کنگره ۶۰ برای خروج جهانبینی فرد از حالت افیونی بودن، آموزشهایی را در نظر گرفته است که در طول دوره درمان و همزمان با اصلاح و بازسازی ساختارهای جسم و روان، خوراک و مصالح لازم را برای ساختن جهانبینی سالم و بهدوراز افکار منفی و معتاد گونه فراهم میکند و بهتدریج در اختیار ما میگذارد تا ما نیز بتوانیم بهتدریج و بهآرامی آنها را دریافت کنیم، یاد بگیریم، بهکارگیریم و عمل کنیم و از تاریکی و ظلمات اعتیاد خارج شویم.
آموزشهای جهانبینی کنگره ۶۰ در اکثر نوشتارها و متون کنگره موجود است، ازجمله کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، وادیها، سیدیها و جزوات جهانبینی یک و دو. این منابع، بیشترین بار را در این خصوص به عهدهدارند و برای به تعادل رساندن دیدگاهها و تفکرات ما نقش بسیار ویژهای را ایفا میکنند. وادیهای کنگره ۶۰ سرفصلهایی را مطرح میکنند که بایستی با تمام وجودمان آنها را بیاموزیم. آنها را طوری باید آموخت و یاد گرفت که به قول سردار گویی آنها را خوردهایم؛ یعنی آموختن به درجهای که در بطن ساختارهای وجودی نفوذ کند و این پایهای میشود برای درک مطالب بعدی.
وادیها از شماره یک تا شماره چهارده، همه موضوعاتی که بایستی در زندگی ما سرلوحه امورات قرار گیرد را مطرح میکنند و ما را به معرفت و دانش درست زندگی کردن نزدیک میکنند. وادیها قوانینی هستند که اگر خوب دقت کنیم، همیشه و در همهجا جاری هستند. اگر بلد باشیم و یاد گرفته باشیم و عمل کنیم، در بازی زندگی بازیکن خوبی خواهیم بود، طوری که خودمان و دیگران از بازی ما لذت میبرند.
بازیکن خوب در بازی زندگی، بازیکنی است که به دانایی رسیده است و یا در مسیر دانایی است و سعی میکند به دانایی خود عمل کند؛ زیرا دانایی وضعیت و مرتبت و کیفیت جهانبینی را مشخص میکند.
و اما وادی هشتم؛
با حرکت، راه نمایان میشود.
این وادی نیز مانند سایر وادیها، یکی از زیباترین و پر کارآمدترین قوانین هستی و زندگی را به نمایش میگذارد و به ما آموزش میدهد. با حرکت راه نمایان میشود.
میگویند یکی از نامهای نیروی شیطانی یا منفی، نیروی بازدارنده است. نیرویی که سعی میکند بهعناوینمختلف ما را از حرکت بازدارد. این نیرو خیلی خوب میفهمد که اگر ما بایستیم و توقف کنیم، به دنبال توقف، سقوط میکنیم و سکون بدون سقوط وجود ندارد. این نیرو هر بار سعی میکند با شناسایی نقاط حساس و نقاط ضعف ما که ممکن است یک روز مواد مخدر باشد و روزی دیگر موضوعی دیگر، ما را از مسیر صحیح زندگی خارج و متوقف کند.
مسیر زندگی انسان، مسیر است؛ یعنی محل سیر است، جای حرکت است، جای سکون و توقف نیست، اگر جای توقف بود که دیگر مسیر نبود. بنابراین انسان در طول زندگی دائماً در حال حرکت است و هیچ نقطهای وجود ندارد که انسان بگوید مسیر زندگی من تمام شد و به پایان رسید و من باید بایستم. چنین جایی در زندگی انسان هرگز وجود ندارد. حتی بعد از انتقال از این دنیا به دنیاهای بعد، انسان یعنی زندگی و زندگی یعنی حرکت. چه در این دنیا و چه در حلقههای دیگر و این داستان تا ابدالدهر ادامه خواهد داشت و هیچکس نمیتواند آن را متوقف کند و یا بخواهد به زندگی خود پایان دهد. خداوند چنین برنامه و نرمافزاری را در خلقت انسان طراحی نکرده است. حتی کسانی که خودکشی میکنند، به زندگی خود پایان ندادهاند، فقط جای زندگی خود را کمی تغییر میدهند، البته با همان مشکلات قبلی که بیشتر هم میشود. در هر حلقهای که چشمان ما بسته میشود، درجایی دیگر و در حلقهای دیگر بلافاصله چشمان ما باز میشود.
بسیاری اوقات، ما در مسیر خود میایستیم، با این بهانه که راه مشخص نیست. میخواهیم تمام راه را ابتدابهساکن ببینیم و خوب برانداز کنیم و بعد حرکت کنیم. غافل از اینکه این اتفاق برای هیچکس روی نمیدهد. خیلی وقتها ساعتها و روزها و هفتهها و ماهها فکر میکنیم، اما حرکت نمیکنیم. تفکر بسیار خوب است و اهمیت آن را همه ما میدانیم؛ اما جایی هست که دیگر باید حرکت کرد و تفکر بهتنهایی راه بهجایی نمیبرد. کشتی در ساحل، امن است؛ اما برای این ساخته نشده است.
ما هم بسیاری اوقات در ساحل امن تفکر و برنامهریزی توقف میکنیم و میترسیم که حرکت کنیم، غافل از اینکه تا حرکت نکنیم راه نمایان نمیشود. هیچ جادهای وجود ندارد که بتوان با یک نظر از ابتدا تا انتهای آن را دید. مگر اینکه در آن جاده حرکت کرد. زمانی که حرکت میکنیم بهموازات حرکت ما، راه نیز خودش را نشان میدهد.
بهقولمعروف؛ حساب خانه تا بازار دوتاست.
این ضربالمثل کنایه از این است که هرقدر برنامهریزی کنیم، در عمل چیز دیگری میشود؛ بنابراین بخشی از برنامهریزی فقط با حرکت کردن امکانپذیر است.
من زمانی که در ابتدای سفر اول بودم، دلم میخواست بدانم که مثلاً در پله بعدی چه میشود. اگر سه وعده به دو وعده برسد چه میشود، اگر دو وعده به یک وعده برسد چه میشود. وقتی به ۳ دهم سیسی در روز میرسم چه میشود، وقتی به قطع مصرف برسم چه میشود و هزاران سؤال دیگر که دوست داشتم بدانم چه میشود. این تفکرات انرژی مرا میگرفت و نیرویی که میبایست صرف استفاده از زمان حال میشد، صرف چراها و چگونگیهای بیمورد و بیاهمیتی میشد که هنوز زمان رسیدگی به آنها نرسیده بود. آن جوابها را هرگز نگرفتم و نفهمیدم، مگر زمانی که حرکت کردم و به آن جایگاه رسیدم.
وادی هشتم یکی از بهترین بهانهها و دستاویزهای نیروی منفی و جهل و نادانی ما را در توقف بیجا، نقش بر آب میکند. یکی دیگر از ترفندهای نیروی منفی و یا جهل و نادانی ما این است که در ابتدای شروع کار، تصویری بسیار وحشتناک و ترسناک از آن کار و انجام آن در ذهن ما ترسیم میکند، طوری که جرات نمیکنیم به آن کار نزدیک شویم و دست بزنیم و کوچکترین حرکتی انجام دهیم. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر مطلبی وجود دارد که بیربط به وادی هشتم نیست و آن این است:
لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمیشود، آنچنانکه یادآوری آن دشواری، دشوار است.
در ابتدا اینگونه است، اما زمانی که حرکت میکنیم دیگر آن دشواری را احساس نمیکنیم.
زمانی که ایستادهایم و میاندیشیم، محاسبات به گونه دیگری است و زمانی که حرکت میکنیم و میاندیشیم نیز وضعیت به شکل دیگری است؛ بنابراین، این حرکت است که ما را از یک نقطه به نقاط دیگر میرساند و وضعیت ما تغییر میکند. برای عبور از تاریکی، برای درمان اعتیاد، برای رسیدن به رهایی، روشنایی و سعادت و خوشبختی باید حرکت کرد. تا حرکت نکنیم، همانجایی هستیم که هستیم و هیچ تغییری جز تخریب بیشتر و سقوط بیشتر عایدمان نخواهد شد.
نکته جالبی که نگهبان کنگره ۶۰ در مورد دستور جلسه هفتگی بیان نمودند، این بود که فرمودند: وادی هشتم پس از وادی هفتم است؛ یعنی بعد از پیدا کردن راه، موضوع "با حرکت راه نمایان میشود" مطرح میشود.
به عبارتی تا زمانی که ما راه درست را پیدا نکردهایم، نمیتوانیم به وادی هشتم استناد کنیم. اگر جهت ما اشتباه باشد و راه نادرست باشد هرقدر هم که حرکت کنیم جز دور شدن از هدف، عایدی دیگری نداریم. بنابراین بحث وادی هشتم و اینکه با حرکت راه نمایان میشود زمانی مصداق پیدا میکند که ما راه درست را پیداکرده باشیم و وادی هفتم را پشت سر گذاشته و فراگرفته باشیم.
متن اصلی وادی هشتم، نوشته جناب مهندس دژاکام بنیان کنگره ۶۰ در کتاب عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود، موضوعات بسیار زیبا و خواندنی در خود دارد که همه ما بایستی در این هفته آن را مطالعه کنیم. در این وادی به موضوع خلق انسان و رانده شدن او از بهشت به زمین، موضوع بازپرداخت بدهیها و همچنین به موضوع مهم پیمان اشاره میشود و اینکه انسان برای برگشت به نقطهای که ازآنجا جداشده، باید حرکت کند و با حرکت راه نمایان میشود.
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
با احترام، مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
64