بسیاری از افراد؛ حتی در مواجهه با مشکلات مزمن در دام توقف پیش از شروع گرفتار میشوند. آنها بهشدت فکر و تجزیهوتحلیل میکنند، برنامهریزیهای بینقصی میکشند؛ اما شروع نمیکنند. این افراد منتظرند تا مطمئن شوند که حرکتشان صددرصد بدون شکست و خطا خواهد بود؛ اما این انتظار، عین نادانی و ترس است.
پیام وادی هشتم، به ما میآموزد که راهحلها نه در انتها، بلکه در طول مسیر به ما آموخته میشوند. مسیر درمان اعتیاد، بهویژه روش درمانی DST (کاهش تدریجی مصرف)، ذاتاً یک سفر تدریجی است.
درمان DST بهعنوان نمود بیرونی وادی هشتم است؛ یک مسافر در ابتدا نمیتواند متصور شود که چگونه میتواند پس از سالها مصرف سنگین به یکباره به تعادل برسد و دیگر نیازی به مواد نداشته باشد. دستورالعملهای کنگره (مصرف شربت OT، حضور در جلسات، نوشتن سیدیها، انجام خدمت) دستوراتی اجرایی هستند. وادی هشتم به مسافر میگوید: نیازی نیست انتهای مسیر را ببینی، فقط قدم اول را بردار. همین حرکت منظم در مسیر تعیین شده، بهتدریج ابعاد ناشناخته اعتیاد را برای فرد روشن میسازد و مقاومتهای درونی را از بین میبرد.
شناخت در عمل حاصل میشود، نه صرفاً در تئوری، اگر شخصی هزاران ساعت در مورد شناکردن مطالعه کند تا زمانی که وارد آب نشود، شناکردن را نخواهد آموخت. در مورد اعتیاد نیز همینطور است، فرد ممکن است تمام کتب جهانبینی را بخواند؛ اما تا زمانی که در عمل بر لغزشها غلبه نکند، دستورات راهنما را اجرا نکند و در جلسات مشارکت نکند؛ مفاهیم عمیق جهانبینی در تاروپود وجودش نهادینه نخواهد شد. حرکت، محیط آزمایشگاهی است که در آن مفاهیم ذهنی سنجیده میشوند.
حرکت، پیمان و نیروهای یاریرسان (امواج)
بخش عمیقتر وادی هشتم پس از تأکید بر اهمیت عمل، به نیروهای ماورایی و نیروهایی که در جهت اجرای فرامین یاریرسان هستند، اشاره میکند. متن کلیدی این بخش این است: "امواج چون گردباد بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت میبرند و این، جز فرمان حاصل نمیگردد. پس با شما که پیمان میبندید…" این عبارت عمیق، ارتباط بین اراده انسان (پیمان بستن) و قوانین کیهانی (امواج و فرمان) را ترسیم میکند:
الف. فرمان و پیمان: پیمان بستن در اینجا به معنای عهد بستن با خود برای سلامتی، رهایی و پایبندی به اصول کنگره ۶۰ است؛ این پیمان، یک تعهد آگاهانه برای تغییر است.
فرمان: این فرمان، همان قانون هستی و اراده خداوند است که مسیر صراط مستقیم را برای انسان ترسیم کرده است؛ حرکت مثبت انسان در واقع اعلام پذیرش این فرمان است.
ب. امواج یاریرسان: کنگره ۶۰ بر این باور است که وقتی فرد به طور آگاهانه و صادقانه حرکت مثبت خود را در جهت بهبودی آغاز میکند، قوانین هستی که در اینجا با کلمه "امواج" و "گردباد" نمادین شدهاند در خدمت او قرار میگیرند. حرکت مثبت بهعنوان سیگنال شروع حرکت (پایبندی به برنامه درمانی) یک سیگنال قدرتمند است که به جهان هستی فرستاده میشود. این سیگنال نشان میدهد که فرد حاضر است از انفعال خارج شود و در مدار صحیح قرار گیرد.
برداشتنیها و امانت: "آنچه برداشتنی باشد" اشاره به نتایج مثبت، نیروهای کمکی، حمایتهای درونی و بیرونی و در نهایت پاداش رهایی دارد که در اثر این حرکت کسب میشود. اینها ناگهانی نیستند؛ بلکه محصول فرمان و پیمانی هستند که انسان با حرکتش آنها را فعال کرده است.
مقابله با امواج منفی: در مقابل، اگر فرد از حرکت باز ایستد و پیمان خود را بشکند، امواج نیروی مخرب اعتیاد دوباره او را در برخواهند گرفت. حرکت بهسوی نور، باعث میشود که امواج حمایتگر نیروهای سازنده بر امواج مخرب اعتیاد غلبه کنند.
حرکت مسئولانه، آگاهی و جبران خسارت در وادی هشتم صرفاً یک جنبش فیزیکی یا پایبندی مکانیکی نیست؛ بلکه باید یک حرکت مسئولانه و آگاهانه باشد، اینجا است که وادی هشتم با مفاهیم اساسی جهانبینی پیوند میخورد:
جبران خسارت (کار نیک)
بخشی جداییناپذیر از حرکت روبهجلو، ترمیم خسارتهای گذشته است. فرد در دوران مصرف، دایرهای از تخریب را حول خود ایجاد کرده است: تخریب جسم، خانواده، دوستان، و جامعه. فرد در این وادی میآموزد: حرکت بهسوی رهایی، تنها برای خودخواهی و برای خوب شدن من نیست؛ بلکه باید شامل اقدامات عملی برای جبران آسیبها باشد؛ مانند عذرخواهی صادقانه، تلاش برای ترمیم اعتماد و کمک به دیگران. این ترمیم، عمق بخشیدن به حرکت است و آن را از سطحینگری دور میکند.
جلوگیری از انحراف حرکت؛ یک خطر بزرگ در این مرحله این است که فرد باوجود شروع حرکت، مبانی فکری صحیح را نداشته باشد؛ فرض کنید فردی تصمیم میگیرد سریعاً به سود مالی برسد و شروع به فعالیتهای تجاری میکند (حرکت اولیه)؛ اما اگر تفکر او بر پایه ارزشها و اصول کنگره (صداقت، عدالت، پرهیز از افراطوتفریط) نباشد، ممکن است حرکت روبهجلوی او سر از ضدارزشها و کسب مال نامشروع دربیاورد.
وظیفه اصلی ما در حرکت باید همزمان با تزکیه نفس و اجرای منظم سیدیهای جهانبینی باشد. این تفکر مستمر است که تضمین میکند حرکت در مسیر اصلی (صراط مستقیم) باقی بماند و بهجای رسیدن به بهبودی، به خودنمایی یا کسب منافع زودگذر تبدیل نشود. حرکت بدون آگاهی، میتواند گمراهکننده باشد.
نتیجه میگیرم که وادی هشتم، وادی گذار از جهانِ "من میدانم به جهانِ "من انجام میدهم" است. این وادی آن اعتیاد به تعلل و تأخیر که بسیاری از افراد را در میانه راه متوقف میسازد را پایان میدهد.
رهایی از انفعال، پیام اصلی وادی برای تحرکآفرینی است. هرگونه توقف طولانیمدت در مسیر بهبودی، فرد را به عقب میراند؛ زیرا نیروهای بازدارنده (نفس، ناامیدی، وسوسه) منتظر انفعال هستند.
کشف مسیر در حین پیمودن، بزرگترین درس وادی هشتم است که ما نباید منتظر بمانیم تا شرایط کامل برای شروع فراهم شود. برای درمان اعتیاد یا حل هر مشکل پیچیدهای، لازم است قدمهای کوچک و مداوم برداشته شود. در حین پیمودن این قدمها مسیرهای جدیدی که قبلاً مسدود به نظر میرسیدند، گشوده خواهند شد.
این وادی، منطق پشت زمانبندی و تدریج در متد DST را توجیه میکند. مسافر با حرکت منظم خود در طول زمان (۱۱ ماه)، بهصورت علمی و عملی، قابلیتهای جسم و روان خود را بازیابی میکند و در نهایت راه رسیدن به تعادل کامل پس از انجام دستورات، برایش نمایان میشود. راه نمایان میشود؛ اما تنها زمانی که ما اولین قدم را باایمان برداریم و به پیمان خود وفادار بمانیم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر گلزار رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
72