« بنام قدرت مطلق »
. داده بودم قول یک روزی رها می گردم امروز گشتم، همسفر
از توممنونم که همراهم بودی در این سفر
. اینجا می گویند که هستی تو، پَر پرواز من
ای پَر پروازِ من ، هستی همیشه تاج سَر
. با هزاران آرزو پا نهادی خانه ام
آرزوهایت همه حسرت شدن، چشمهای زیبای تو تَر
.سال ها حال خرابم دیدی و با اعتیادم سوختی و ساختی
دیده بودی ماندنم را تویِ گِل مانند خَر
. هر چه گویم از تو و خوبیِ تو ، کم گفته ام
تو برایِ بچّه ها هم مادر بودی هم پدر
. در نمازت بر سر سجاده ات بنما دعا تو آقا محمود را
راهنمایی های او بی شک به من بنمود اثر اینک شدم یک گُل پسر
. آرزو دارم لبت خندان تنت سالم بماند
من شوم در کنگره یک راهنما ، خدمت کنم چون راهنمایان دگر
سروده : مسافر ابوالفضل _ لژیون نهم نمایندگی دهخدا قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
77