عنوان مقاله: «روز جهانی معلم»
در سپیدهدم ازل، آن زمان که سازندگی کائنات آغاز گردید و کتاب تکوین گشوده شد نخستین کلمهای که با قلم تقدیر بر دیباچه قاموس هستی نقش بست، واژه زیبای استاد و معلم بود.
انسان به سبب دو چیز، پا به حیات گذاشته است: اول آموزش و دیگری خدمتکردن است. آموزش میتواند در قالب آموختن و آموزشدادن قرار بگیرد و زمانی که سخن از تعلیمگرفتن باشد انسان نیاز به یک راهنما، معلم یا مربی دارد. اولین مربی انسان پروردگار عالمیان است که او را در مهد زمین قرار داد تا بداند آنچه را که نمیداند و از صفات خود در وجود او نهادینه کرد تا بتواند در راه تعلیم و تعلم از آنها بهعنوان ابزار استفاده کند. انسانی که توشهای از آموختهها را در اختیار دارد میتواند این مطالب را برای خودش حفظ کند یا آنها را به کسانی که نیاز به آموزش دارند انتقال دهد. اینجاست که چنین فردی در جایگاه تعلیمدهنده قرار میگیرد و نقش معلم، راهنما و مربی را ایفا میکند. جایگاه معلم به قدری رفیع است که حضرت رسولاکرم (ص) میفرمایند: هر کس کلمهای به من بیاموزد من را یک عمر بنده خویش ساخته است. حال خداوندی که از علم خود در قلب ایشان قرار داد اولین راهنما و مربی او شد و همه ما مشاهده کردیم رسولاکرم (ص) چگونه در مقام بندگی در جایگاه رسالت قرار گرفت و بهعنوان هدایتگر بندگان خدا منصوب شد.
هیچگاه کسانی را که در مسیر حیاتم بدون هیچ چشمداشتی آموزههای خود را در اختیار من گذاشتند تا بتوانم بهتر زندگی کنم فراموش نمیکنم؛ باید سپاسگزار و قدردان آنها باشم؛ ولی آیا سپاسگزاری کافیست؟ علم، دانش و آموختههای انسان باید مثل یک چشمه جوشان و رود خروشان باشد تا دشتهای تشنه را سیراب کند. در غیر اینصورت دشتهای تشنه خشک میشوند و دیگر آبادانی وجود نخواهد داشت. شاید بهتر باشد اینگونه تفسیر کنیم، تعلیم و تعلم ابتدا و انتهای مسیری هستند که به جایگاه معلم و استاد ختم میشود. معلمی که بیمنت از علم و هنر خود میبخشد آثارش تا بینهایت باقی میماند و این جایگاه به قدری با ارزش است که سازمان جهانی یونسکو ۵ اکتبر را روز جهانی معلم نامگذاری کرده است.
همه ما باید بدانیم که معلمبودن تنها یک شغل یا جایگاه ساده نیست؛ بلکه یک هنر است و کسی که عشق و ذوق خودش را چاشنی این خدمت میکند هنرمند واقعی است و میتواند آثار خوب و با ارزشی را از خود به یادگار بگذارد. آثاری که یک معلم از خود به جا میگذارد دو صورت دارد یکی آشکار و دیگری پنهان، صور آشکارش همان علم و شاگردان او هستند و صور پنهان آن، محبتی است که میبخشد و در ازای آن محبوب خداوند میشود. اگر معلم برای آموزشدادن عشق نداشته باشد قطعاً آثارش ماندگار نخواهد بود.
نتیجهگیری:
من باید بهعنوان یک انسان یاد بگیرم آنچه را که آموختهام با عشق و بدون چشمداشت در اختیار دیگران قرار بدهم؛ چرا که باور دارم زکات علمی را که آموختهام با انتشار آن میپردازم و اثر جاودانهای از خود به جا خواهم گذاشت. از آقای مهندس دژاکام که درس عشق، وفاداری و احترام را به من آموختند سپاسگزارم و دست آنانی را میبوسم که با عشق، علم و دانش خود را در اختیار من قرار دادند تا بتوانم این مسیر پر از چالش را با موفقیت سپری کنم.
نویسنده: همسفر فخری راهنمای (لژیون چهارم)
تصویربردار: همسفر عطیه رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون ششم)
ویراستاری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
تنظیم و ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
همسفران باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
199