English Version
This Site Is Available In English

مرزبانی، سفری از سختی ها تا شیرینی خدمت

مرزبانی، سفری از سختی ها تا شیرینی خدمت

هفتمین جلسه از دور پنجاه‌‍‍‌ودوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد با استادی مرزبان محترم مسافر علی اصغر، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر امین با دستور جلسه "هفته ایجنت و مرزبان"  روز پنج‌شنبه بیست و هفتم شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت  ۱۷  آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی‌اصغر هستم یک مسافر. خدا را شکر و سپاسگزارم که این فرصت در اختیار من قرار گرفت تا در این جایگاه خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. از نگهبان جلسه، ایجنت محترم و گروه مرزبانی نیز تشکر می‌کنم که این اجازه را به من دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم.

هفته ایجنت و مرزبان را به ایجنت محترم و مرزبانان گروه خانواده و همسفران آقا تبریک می‌گویم و جا دارد یک تقدیر و تشکر از همه دوستان که در جشن شرکت کردند داشته باشم. واقعاً جشن خوبی داشتیم روز سه‌شنبه؛ دست تک‌تک دوستان درد نکند، واقعاً زحمت کشیدند. مخصوصاً آقا مجتبی عزیز که من خودم تا حدودی در جریان هستم با چه حالی آمدند؛ با چند سرم و آمپول، اما یک روز خاطره‌انگیز را برای ما رقم زدند. در دو جلسه قبل، آقا کاظم و آقا رضا در مورد هفته جشن ایجنت و مرزبانی کامل صحبت کردند و اکثر دوستان در جریان هستند.

می‌خواهم از نحوه مرزبان شدن خودم برایتان بگویم. زمانی که انتخابات در حال برگزاری بود و اسامی کاندیداها نوشته می‌شد، خیلی‌ها به من گفتند اگر شرکت کنی حتماً رأی می‌آوری. اما خودم اصلاً قصد نداشتم؛ نه اینکه علاقه نداشته باشم، برعکس، شدیداً دوست داشتم خدمت کنم، ولی شرایط کاری و زندگی‌ام طوری بود که نمی‌پذیرفتم. تا لحظات آخر با راهنمایم، آقا مصطفی، صحبت کردم و گفتم: «آقا من وقتم نمی‌خورد و نمی‌رسم بیایم. بگذار کسی که وقت آزاد دارد، بیاید.» ایشان گفتند: «دقیقاً این مرزبانی برای تو تعریف شده است. باید بیایی تا یاد بگیری برنامه‌ریزی کنی؛ هم به کارت برسی، هم به زندگی و هم به خدمتت.» همان حرفی که ایجنت وقت، مسافر جواد هم به من زد و جرقه‌ای شد که شعله‌ور شد. در واپسین لحظات مدارکم را فرستادم و لطف خدا شامل حال من شد و رأی آوردم و به‌عنوان مرزبان انتخاب شدم.

 لژیون مرزبانی پیچ‌وخم‌های زیادی دارد؛ سختی‌های زیادی هم هست، اما سراسر شیرینی و آموزش است. همه کارهای من به شکلی عجیب درست شد؛ از کسی که وقت نداشت، خانواده‌اش مخالف بودند و شرایطش مناسب نبود، به نقطه‌ای رسیدم که توانستم خدمت کنم و اکثر روزها حضور داشته باشم.

با تازه‌واردان و انضباطی‌ها زیاد برخورد نداشتم، اما وقتی وارد لژیون مرزبانی شدم فهمیدم اولین کسانی که تازه‌وارد می‌بیند، مرزبانان هستند و با اولین برخوردی که با تازه واردین دارم حس و حال خوبی پیدا می‌کنم. زمانی که لژیون انضباطی تشکیل می‌شود، واقعاً حالمان خراب می‌شود؛ اصلاً دوست نداریم کسی به انضباطی معرفی شود. دلمان می‌خواهد همه فرمانبردار باشند، سفرشان را درست انجام دهند و به حال خوش و رهایی برسند.

در سی‌دی «هیچی»، آقای مهندس می‌فرمایند: ما مالک هیچ چیز نیستیم؛ نه مال، نه اموال، نه زن و فرزند، نه پدر و مادر. همه‌چیز امانتی است که روزی باید همه چیز را بگذاریم و برویم. تنها چیزی که مالک آن هستیم، عشق و محبتی است که بین انسان‌ها جاری است و از همان روز اول تک‌تک ما آن را تجربه کردیم.

در مورد لژیون مرزبانی، برخی ممکن است گله کنند که فلانی بداخلاق است یا خوش‌رو نیست. اما ما چارچوب مشخصی داریم و نمی‌توانیم از آن فراتر برویم. اگر روزی برخوردی از دیدگاه شما تند به نظر برسد، بدانید که خارج از قانون نیست. تمام هدف ما این است که تازه‌واردی که وارد کنگره می‌شود، فقط با برگه رهایی از اینجا خارج شود؛ نه انضباطی شود، نه ترک درمان کند و نه با حال خراب برود.

اگر بخواهیم در یک شرکت یا اداره استخدام شده و آنجا کار کنیم، یک‌سری قوانین دارد که باید بپذیریم. مثلاً رأس ساعت هفت باید سر کار باشیم، گوشی خاموش باشد، هشت ساعت کار مشخص انجام شود و… . وقتی قبول کردیم، باید همان قوانین را مو به مو اجرا کنیم. کنگره هم همین‌طور است؛ از همان ابتدا نظم و انضباط را به ما آموزش می‌دهند. اگر می‌گویند باید یک ربع به پنج در شعبه باشیم، باید همان موقع باشیم، نه پنج دقیقه به پنج. اگر می‌گویند جلسه یک ساعت و نیم است، باید کامل در جلسه حضور داشته باشیم. همه این‌ها بخشی از پروسه درمان است.

درمان فقط کم کردن شربت نیست؛ وگرنه بیرون هم می‌شود این کار را کرد.  باید سی‌دی نوشت، باید پارک رفت، باید همه قوانین را اجرا کرد تا درمان کامل شود. چیزی که کنگره ثابت کرده این است که اعتیاد با روش دی‌اس‌تی در کنگره60 به راحتی درمان‌پذیر است؛ با اسناد، مدارک و فالوآپ‌های انجام شده. اما به شرطی که قوانین رعایت شوند.

بیشتر از این صحبت نمی‌کنم. دوست دارم صحبت‌های دوستان را بشنوم و از مشارکت آن‌ها آموزش بگیرم.
ممنون که به صحبت‌هایم گوش کردید.

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
صوت: مسافرین آرش ل۷، مهرداد ل۱۸
عکاس: مسافرین صابر ل۱۱
تایپ: مسافران علی ل۱8، مالک ل19، مهدی ل14
تنظیم و ارسال: مسافر مهراد ل۱۱

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .