اولین جلسه از دوره اول جشن هفته ایجنت و مرزبان و کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابوریحان به استادی ایجنت همسفر فاطمه و نگهبانی مرزبان همسفر فاطمه و دبیری مرزبان همسفر سعیده با دستور جلسه «هفته ایحنت و مرزبان» روز ۲۵ شهریورماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
هفتهی ایجنت و مرزبان، هفتهای است که من باید بسیار بسیار سپاسگزار و شاکر باشم که در این مکان مقدس و زیبا حضور دارم؛ جایی که عزیزان امنیت را به وجود میآورند. خیلی تبریک میگویم به همهی ایجنتها و مرزبانهای همهی شعب، بهخصوص به آقای مهندس و خانم آنی عزیز. همچنین بسیار تبریک میگویم به خانم فاطمه و خانم سعیدهی عزیز بابت همهی زحماتشان. سپاسگزارم از تمام زحماتی که کشیدند. من از وقتی ایجنت شدم، متوجه سختیهای کار شدم؛ چیزهایی که قبل از این نمیدیدم. وقتی وارد جایگاه ایجنتی شدم فهمیدم کار مرزبانی چقدر سخت است؛ سلسلهمراتب کارها، نظمی که باید برقرار باشد، همهی اینها بسیار دشوار است. مرزبان و ایجنت باید علاوه بر نظم و قانون، رابط قلبها نیز باشند؛ یعنی مسئولیتی بسیار سنگین دارند. قلبهایی که از در وارد میشوند، گاهی شکسته و ناامید هستند. در درجهی اول نوری که از شال زرد میتابد دیده میشود و همهی ما این را تجربه کردهایم. مرزبان، در وهلهی نخست، رابط قلبهاست؛ یعنی قلب آسیبدیدهای را وارد کنگره میکند و با شفا دادن، امیدواری را در او زنده میسازد و او را به لژیون تازهواردی هدایت میکند. پس کار مرزبانی واقعاً دشوار است.
کنار همهی اینها، مرزبان باید خیلی چیزها را رصد کند؛ باید ببیند که خدمتگزاران چه میکنند، آیا حرمت و قوانین در کنگره رعایت میشود یا نه. بقای کنگره در گرو حرمتها و قوانین است. مرزبان باید مراقب باشد که همهچیز طبق قوانین و حرمتهای کنگره باشد؛ چون اگر خطایی رخ دهد، بقای کنگره به خطر میافتد. مرزبان بودن یعنی حفظ نظم. البته گاهی نمیتوان همهی قلبها را راضی نگه داشت. همیشه قرار نیست همه بگویند «بهبه و چهچه» و روی خوش را ببینند. در کنار محبت، گاهی اخم و خشونتِ بهجاست. اما وقتی تذکر بهجا باشد، هیچکس ناراحت نمیشود. تذکر مرزبانی هیچوقت به خشم و ناراحتی ختم نمیشود، چون میدانیم آن تذکر بهجا بوده و حتماً ما خطایی کردهایم. صحبتهای استاد امین همیشه زیباست. او میگوید: وقتی مسئلهای برایت پیش میآید، اول باید خودت را نگاه کنی، ببینی چه کردهای. من هم باید خودم را نگاه کنم و ببینم چه کردم که با مسئلهی ایجنتی روبهرو شدم. یک راهنما شاید ۱۰ یا ۱۵ رهجو داشته باشد، اما یک ایجنت با بیش از ۱۰۰ نفر همزمان در ارتباط است. هرکدام مسئلههای مختلفی دارند و دائم باید فکر کنی: این آموزش برای من چیست؟ کجای زندگیام چنین مسئلهای وجود داشته که حل نکردهام و حالا دوباره پیش روی من آمده است؟
زمانی که راهنما بودم، دیدم محدود به اندازهی یک لژیون بود. اما امروز میفهمم باید دید ۳۶۰ درجه داشت. قبلاً فکر میکردم فقط دیدهبانها چنین وظیفهای دارند، اما وقتی در جایگاه ایجنتی قرار گرفتم، تازه فهمیدم چقدر کار سختی است و چقدر باید روی خودم کار کنم تا بتوانم مسائل را بررسی و حل کنم. گاهی باید شفادهنده باشم، گاهی باید مسائل را از دید مثبت ببینم و زاویهی منفی را به مثبت تبدیل کنم. در کل جایگاه مرزبانی و ایجنتی جایگاهی است که کسی تا تجربهاش نکند، سختی آن را درک نمیکند. این جایگاه مانند راه رفتن روی گدازهی آتش است؛ سخت و سوزان، اما باید طوری قدم برداشت که زخمش احساس نشود. یک جملهی زیبا خوانده بودم: «وقتی کسی را خیلی دوست داری، از آرامشش دفاع میکنی.» وقتی بچهات را دوست داری، از آرامشش دفاع میکنی. وقتی همسرت را دوست داری، از آرامشش دفاع میکنی. امروز من هم کنگره را دوست دارم، جایی که امنیت و آرامش دارد، جایی که حال خوب دارد. بنابراین از آرامش آن دفاع میکنم. این همان کاری است که مرزبانان انجام میدهند؛ آنها اجازه نمیدهند آرامش کنگره بههم بریزد.
هر لحظه پیوندها که قویتر شوند، آرامش بیشتر میشود. هرچه از ضدارزشها و حاشیهسازیها دورتر باشیم، آرامش هم بیشتر میشود. باید مراقب باشیم در دام قضاوت و قیاس نیفتیم. وقتی اینها نباشد، محبت جایگزین میشود. استاد امین در سیدی اخیر دربارهی «کبر» صحبت کردند: وقتی دچار کبر میشویم، بسیاری از صفات نیک از درون ما میرود. گاهی سعی میکنیم جای همه تصمیم بگیریم؛ این همان کبر است. تنها صفتی که مخصوص خداست «بزرگی» است و اگر ما بخواهیم بزرگی کنیم، دچار غرور و کبر میشویم. در حالی که باید به جای آن، مهربانی، لبخند، شادی، آرامش و بخشندگی را در خود تقویت کنیم. کنگره معنای تازهای به بسیاری از صفات داده است. مثلاً بخشش بیرون از کنگره معنایی داشت، اما در کنگره معنای زیباتری پیدا کرده است. شعبهی ابوریحان با وجود همسفران زیباست، با حضور تازهواردی که از این در میآید زیباست. اگر تازهواردی نباشد، کنگره معنایی ندارد. پس باید قدر خودمان را بدانیم؛ شما بسیار ارزشمند هستید. هر لحظهای که وارد شعبه میشوید، برای ما ارزشمندید.
گاهی میگوییم «من فقط یک نفرم» اما در واقع یک نفر میتواند کل شعبه را تغییر دهد. یک نفر اگر به مسیر ضدارزشی برود، مانند سیب گندیدهای است که کل سبد سیب را خراب میکند. و یک نفر اگر خوب باشد، میتواند شعبه را رشد دهد، آگاهی ببخشد و گرهها را باز کند. یک مشارکت ساده، یک لبخند، یک آغوش گرم، میتواند آرامش عمیقی ایجاد کند. حتی یک کلام انرژیبخش میتواند یک تازهوارد را نجات دهد. برعکس، اگر انرژی کلام پایین باشد، تازهوارد دیگر برنمیگردد. پس باید همه مراقب باشیم. جایگاه مرزبانی با رأی اعضا انتخاب میشود. کسی که خدمتگزارتر است، ارتباط خوبی با اعضا دارد و بیشتر دیده میشود، در انتخابات رأی میآورد. ایجنت نیز که راهنمای مرزبانان و راهنمای راهنمایان است، از سوی اسیستنتها انتخاب شده و با تأیید خانم آنی، رابط بین مرزبانان و اسیستنتهاست. در سایت مطلب زیبایی خوانده بودم: شال ایجنت ترکیبی از شال مرزبانان و دیدهبانان است؛ یعنی رنگ سفید و زرد با هم ترکیب میشوند و رنگ شیری بهوجود میآید. این نشاندهندهی ارتباط این دو جایگاه است. برای من بسیار جالب بود که این دو به نوعی کنار هم قرار میگیرند.
اهدای لوح تقدیر اعضای لژیون سردار

مرزبانان کشیک: همسفر سعیده و مسافر حمید
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هشتم)
تایپیست: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
171