English Version
This Site Is Available In English

تعادل بین اجرای قوانین و محبت

تعادل بین اجرای قوانین و محبت

در خدمت همسفر مینا مرزبان محترم همسفران نمایندگی دلیجان هستیم گفتگویی با ایشان ترتیب دادیم که تقدیم نگاه پر مهر شما می‌کنیم.

خانم مینا همراه با مسافرشان به کنگره‌‌۶۰ وارد شدند آنتی ایکس مصرفی مسافرشان‌ تریاک، با روش DST و داروی OT به مدت ۱۰ ماه و ۶ روز در لژیون یکم به راهنمایی آقای محمد عینی و همسفر مهدیه سفر کردند و همزمان سفر سیگار انجام دادند به مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز  و مدت ا سال و ۲ ماه است که آزاد و رها هستند.

اگر مرزبانان که حافظ قوانین هستند آن را اجرا نکنند چه اتفاقی می‌افتد؟
مرزبانان نقش کلیدی و مسئولیت‌های سنگینی دارند؛ زیرا الگو و حافظ چهارچوب‌های این جمع هستند. اگر مرزبانان قوانین را رعایت نکنند، سایر اعضای کنگره‌۶۰ خصوصاً سفر اولی‌ها الگوبرداری کرده و به رعایت قوانین اهمیت نمی‌دهند، در نتیجه هرج و مرج در ساختار شعبه به وجود خواهد آمد و این برخلاف قوانین کنگره۶۰ است.
مرزبانان چگونه بین محبت و اجرای قوانین تعادل برقرار می‌کنند؟
این یک مسئله کلیدی در مدیریت هر جامعه‌ی گروه درمانی است. می‌توانم از کلمه محبت مسئولانه استفاده کنم. این ترکیبی از محبت و قاطعیت است مرزبانان هم گاهی مانند والدین عمل می‌کنند که هم مهربان هستند هم حد و مرزها را مشخص می‌کنند. قوانین مثل دیوار محکم؛ اما محبت مثل هوای تازه است. هدف نجات و کمک به فرد است نه تنبیه او، بنابراین اجرای قانون را با محبت و صداقت همراه می‌کند تا هم جمع حفظ شود و هم عزت نفس فرد شکسته نشود.
رفتار خدمت‌گزاران شعبه با یک شخص تازه وارد چگونه باید باشد؟
رفتار خدمتگزاران شعبه با یک تازه وارد باید مثل عضو یک خانواده مهربان بی‌‌قضاوت باشد. استقبال گرم با باروی باز و لبخند پذیرای او باشند. هیچ‌گاه گذشته یا شرایط او را قضاوت نکنند به حرف‌هایش گوش بدهند تا احساس امنیت کند. اطلاعات اولیه را به زبان ساده در اختیارش قرار بدهند با مهربانی قوانین لازم مثل رعایت سکوت یا عدم استفاده از تلفن همراه را به او یادآوری می‌کنند.  هدف اصلی این است که در همان دقیقه اول تازه وارد احساس کند به جای امنی پا گذاشته جایی که می‌تواند خودش باشد و برای بهبودی به او کمک می‌شود.
چه می‌شود که بین خدمت‌گزاران و اعضای شعبه رابطه خوبی برقرار نباشد و در این صورت چه اتفاقی برای شعبه می‌افتد؟
وقتی رابطه خوب نباشد اولین تاثیر منفی روی کل جمع است. اعضا احساس امنیت کمتری می‌کنند. ممکن است حضورشان در جلسات کم و یا کاملاً قطع شود می‌تواند پیامدهای آن خیلی جدی باشد و سلامت جمع را تهدید کند اعتماد از بین می‌رود. جو شعبه پرتنش و منفی می‌شود. جای محبت و اشتیاق را گلایه و غیبت می‌گیرد. هر کس برای خودش عمل می‌کند. در بدترین حالت این آشفتگی می‌تواند باعث لغزش و بازگشت اعضا به ویژه مسافران به سمت مصرف شود؛ چرا که اولین پناهگاه خود را از دست داده‌اند.
آیا بی‌نظمی همسفر در نوشتن سی‌دی و حضور به موقع در نمایندگی تاثیری بر سفر مسافر دارد؟
بله به طور قطع و بسیار زیاد دلیل آن این است که اگر همسفر در نوشتن سی‌دی ‌نظم می‌کند. مانند این است که آیینه‌ای که باید وضعیت مسافر را دقیق نشان دهد کدر شده است. حضور به موقع همسفر در جلسات نمایندگی نشان دهنده تعهد حمایت و در کنار بودن او است. این حضور انرژی مثبت امید به مسافر می‌دهد. غیبت و بی‌نظمی همسفر این حس حمایت را از بین می‌برد به زبان ساده همسفر و مسافر یک تیم بهبودی هستند. اگر یکی از اعضای تیم ظایف خود را به خوبی انجام ندهد کل تیم ضعیف می‌شود و هدف اصلی که درمان مسافر است به خطر می‌افتد.
روابط ایجنت با مرزبانان چگونه باید باشد؟
روابط ایجنت با مرزبانان در کنگره‌۶۰ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و بر پایه همکاری و احترام متقابل استوار است. رابطه آن‌ها باید مانند دو نگهبان در دو برج دیده‌بانی اما متفاوت می‌باشد و هر یک منطقه خود را می‌بینند و با در اختیار گذاشتن دیدگاه خود به دیگری از کل قلعه به بهترین شکل حافظت می‌کنند. مثل دو بال پرواز هستند برای پرواز به سوی درمان اگر این همکاری و احترام نباشد اولین کسی که آسیب می‌بیند دیگر مسافران و همسفران هستند.
یکی از چیزهایی که مرزبانان خیلی به آن توجه می‌کنند نظافت شعبه است، چرا؟
به نکته ظریفی اشاره کردید توجه مرزبانان به نظافت شعبه دلیل ساده‌ای مانند تمیزی ظاهری ندارد، بلکه عمیقاً ریشه در فلسفه بهبودی کنگره‌۶۰ دارد. تمیز نگه داشتن شعبه نشانه احترام است. احترام به خود من، یعنی من برای خودم ارزش قائل هستم که باید در محیطی تمیز آموزش بگیرم و خدمت کنم. احترام به سایر اعضا یعنی من به دیگران و فضای مشترک‌ی که بین ما است احترام می‌گذارم.
احترام به تازه واردین، ما با یک محیط تمیز اولین حس خوب و امنیت را به کسی که شاید در بحرانی‌ترین روز زندگی‌اش هست منتقل می‌کنیم. در کنگره‌۶۰ گفته می‌شود نظافت نشانه بهبودی است. مرزبانان با دقت به این موضوع نه تنها یک محیط فیزیکی تمیز بلکه یک محیط معنوی پاک و آرام را برای همه مهیا می‌کنند تا روند بهبودی با کیفیت بهتری طی شود چه زمانی وقت آن است که شخص خدمت مالی کند خدمت مالی یک وظیفه اجباری نیست، بلکه یک مسئولیت اختیاری و آگاهانه است که بر اساس اصول خاصی انجام می‌شود. زمان مناسب برای خدمت مالی زمانی است که بهبودی و تعادل روحی و جسمی من کاملاً تثبیت شده باشد خدمت مالی نباید بار مالی اضافی و مضری به دوش من بگذارد که آرامش و تمرکزم را به هم بزند و من را به سمت استرس سوق دهد، زمانی است که من توانایی مالی داشته باشم از روی آگاهی و دلبستگی باشد نه اجباری و یا به خاطر نگاه دیگران، انگیزه خدمت مالی باید قدردانی از جمع و کمک برای حفظ مکان درمان باشد این کار باید از صمیم قلب و بدون هیچ انتظاری باشد وقتی درمان و بهبودی من کامل شد بار مالی آن برای من سنگین نبود و از صمیم قلب خواستم که سهمی در حفظ این خانه امن داشته باشم آن زمان وقت مناسب است.


چه چیزی باعث شد که شما بعد از رهایی هر دو مسافرتان هم‌چنان در کنگره‌۶۰ بمانید و خدمت کنید ؟
دلیل اصلی ماندن من در کنگره‌۶۰ بعد از رهایی مسافرانم بدهکاری معنوی نیست، بلکه سپاس‌گزاری و عشق است این ماندن را می‌توانم در چند نکته بیان کنم: ۱) قدردانی از نعمت درمان مسافرانم که این امر را مدیون کنگره۶۰ و جمعیت احیای انسانی می‌دانم که به ما کمک کردند. ماندن و خدمت کردن راهی برای ادای دین و قدردانی من از این نعمت بزرگ است. ۲) عشق به هم نوع، ماندن در کنگره‌۶۰ این فرصت را به من می‌دهد که عشق و امید را به هم‌نوعان خودم هدیه کنم. ۳) حفظ بهبودی و درمان خود و مسافران خودم، خدمت به دیگران قوی‌ترین ابزار برای حفظ بهبود شخص خدمت کننده است. ۴ )خانواده بزرگ کنگره‌۶۰ برای من حکم یک خانواده حقیقی را دارد من و مسافرانم در کنگره‌۶۰ می‌مانیم تا آرامش، عشق، هدف و تعلّق را هم دریافت کنیم، هم باز پس بدهیم.
وجود کنگره‌۶۰ در زندگی شما چگونه است؟ وکنگره۶۰ با زندگیتان چه کرد؟
کنگره‌۶۰ برای من مانند یک دانشگاه زندگی بود پیش از آن من در تاریکی گیر افتاده بودم کنگره به من آموخت که چگونه از این تاریکی بیرون بیایم و زندگیم را دوباره از نو بسازم به من یاد داد چگونه با نوشتن سی‌دی و شرکت در مشکلات استرس و دردهای زندگی بدون پناه بردن به قرص‌های خواب و آرامبخش روبرو شوم من در کنگره یک خانواده بزرگ پیدا کردم که من را بدون قضاوت پذیرفتند اینجا فهمیدم ما از من قوی‌تر است به من مسئولیت پذیری یاد داد از طریق خدمت به دیگران یاد گرفتم که در قبال خودم و جامعه‌ام مسئولم به من هدف داد کنگره به زندگی من یک معنا و ماموریت جدید بخشید کمک به همنوعان خودم برای رهایی از ظلمت آنطوری که دیگران به من کمک کردند به من یاد داد چگونه زندگی کنم این هدیه‌ای است که هرگز نمی‌توانم بهایش را پرداخت کنم به همین خاطر است که می‌مانم و سعی می‌کنم این هدیه را به دیگران هم بدهم.

الگوی شما در خدمت چه کسانی هستند؟

الگوی من عمدتاً این افراد هستند ۱) ایجنت و راهنمایان، اولین الگوهای من کسانی هستند که روزی دست من را گرفتند و بدون هیچ چشم داشتی راه درست را به من نشان دادند من از صبوری و فداکاری و عشق آنها یاد گرفتم که چگونه به دیگران خدمت کنم ۲) همسفران صبور و وفادار کسانی هستند که در سخت‌ترین لحظات کنار مسافرانشان ماندند. ۳) تازه واردین و مسافرانی که برای درمان می‌جنگند شجاعت و تلاش کسی که تازه قدم به این راه گذاشته خودش یک الگوی بی‌نظیر و قدرتمند است این نگاه پر از امید آنها به من انرژی می‌دهد  که بیشتر خدمت کنم و در نهایت بزرگترین الگوی من انسانیت است، انسانیتی که در قالب نگهبان کنگره‌۶۰ ، جناب مهندس دژاکام راهی را که ابداع کردند و در اختیار هم‌نوعان خود قرار دادند، این مطلب را به من یادآوری می‌کند که انسانیت هنوز زنده است. قلب‌های مهربان هنوز می‌تپند و در این سفر هیچ‌کس تنها نیست.
چه سخنی با همسفران دیگر دارید؟
بر اساس اصول کنگره۶۰ تاکید بر همدلی صبر و مسئولیت جمعی. سخن من با همسفران این است که به آنها بگویم شما قوی‌ترین ستون درمان هستید. ۱) با خود و مسافرتان صبور باشید بهبودی و درمان مسیر یک شبه نیست گاهی رو به پیشرفت می‌شود گاهی حتی عقب‌گرد هست؛ اما بدانید که هر قدمی حتی کوچک ارزشمند است. ۲) مراقب خودتان باشید اگر شما خسته و فرتوت باشید نمی‌توانید از دیگری مراقبت کنید. درمان خودتان را مقدس بشمارید گاهی یک نفس عمیق و یک استراحت کوتاه بهترین کمک به مسافر شماست. ۳) قضاوت نکنید بلکه همراهی کنید. ۴) به خودتان افتخار کنید شما بزرگترین و ارزشمندترین کار را انجام می‌دهید. یعنی نجات یک زندگی این را هرگز دست کم نگیرید شما تنها نیستید ما همه با هم یک تیم هستیم و این راه را با هم می‌پیماییم. شما قهرمانان گمنام هستید.

آیا طی مسافت تا رسیدن به نمایندگی می‌تواند در صور پنهان گره گشایی کند؟

بله و این تنها به دلیل رسیدن به مقصد نیست، بلکه به خاطر مسیر است این از معدود مواقعی در روز است که فرد می‌تواند تنها با افکار خودش تنها باشد این خلوت زمانی است برای مرور کارهای روزانه فکر کردن به مشکلات یافتن راه‌حل‌ها به دور از افکار روزمره بسیاری از همسفران و مسافران می‌گویند: در همین مسیر بهترین ایده‌ها به ذهنشان رسیده است در فلسفه کنگره‌۶۰ هیچ چیز تصادفی نیست، حتی این مسیر بسیار ساده بخشی از فرآیند درمان است و به همسفر کمک می‌کند تا از حالت روزمره خارج شود و وارد حالت خدمت و بهبودی شود این تغییر حالت خود به خود بسیاری از گره‌های فکری و درونی که شاید از وجود آن‌ها آگاه نبودیم را می‌گشاید این مسیر تنها یک رفت و آمد نیست بلکه بخشی از سفر درونی من برای گره‌گشایی است.
برای کسانی که علاقه مند هستند پس از شما در جایگاه مرزبانی خدمت کنند چه پیامی دارید؟
دوستان عزیز اگر قصد دارند قدم در مسیر مرزبانی بگذارند باید بدانند که این راه گام نهادن در مسیری است که مسئولیت امانت و خدمت سرلوحه آن است. مرزبانی تنها یک خدمت نیست یک تعهد است. مرزبانان همیشه باید حافظ قوانین و اصول کنگره۶۰ باشند. در قالب محبت، عدالت، معرفت، عمل سالم و با جدیت عمل نمایند. طبق فرمایش جناب مهندس: مرزبانی مانند راه رفتن بر روی گدازه‌های آتش است. یعنی یک طرف دوستان شما و طرف دیگر اجرای قوانین قرار گرفته است. مرزبانان الگوی دیگر اعضا هستند‌. نگهبانان امید هستند. به دانسته‌های قبلی اکتفا نکنید. دانش خود را به روز کنید. باید مسئولیت پذیر و قابل اعتماد بود. فرقی نمی‌کند که بیرون از کنگره‌۶۰ هویت و جایگاه اجتماعی شخص چیست، اینجا شما یک خدمت‌گزار کنگره‌۶۰ هستید. فروتنی و گذشت را زینت کار خود نمود. این کار پر از چالش؛ اما سرشار از لذت ناب کمک به هم نوع است. با عشق و تعهد باید قدم برداشت. برای همه شما در مسیر پرافتخار خدمت آرزوی موفقیت و استواری دارم.
 در کوله پشتی خدمت‌ شما چه چیزی بیشتر پیدا می‌شود؟
اگر بخواهم به عنوان کسی که در مسیر مرزبانی کنگره‌۶۰ قدم گذاشته به این سوال پاسخ بدهم؛ باید بگویم کوله پشتی من نه با وسایل مادی بلکه با ابزارهایی پر شده که برای این سفر و خدمت ضروری است. مثل یک چراغ بزرگ به نام امید، این بزرگترین و سنگین‌ترین توشه‌ی راه در کوله پشتی من است. چون اولین کار که یک مرزبان می‌کند روشن کردن این چراغ در تاریکی ترس و تردید، یاس و‌ناامیدی همسفران تازه وارد است، تا مسیر روشنایی و‌درمان را ببینند و ایمان و باور پیدا کنند، که می‌توانند به مقصد برسند. تجربه شخصی من صبوری یک همسفر است، یک سوال را ۱۰ مرتبه می‌پرسد و پیشرفتش کند است، صبوری به من یادآوری می‌کند که هر فردی با سرعت خودش حرکت می‌کند. گوش شنوا برای شنیدن دردهای همدردانم داشته باشم. کلمات امید بخشبه کار ببرم. خاطره روز اول خودم در کنار کوله پشتی من یک جیب همیشه خالی است، تا شنونده حرف‌ها، دردها، ترس‌های همسفران باشد. در این کوله‌پشتی به جای وسایل سنگین، بار مسئولیت همراه با عشق پیدا می‌شود. باری که هر چقدر هم سنگین باشد. چون با عشق و خدمت بسته شده، سبک است و راه رفتن با آن لذت بخش است.

در آینده به یاد ایام مرزبانی بیفتید چه خاطره‌ای از آن بر لبانتان لبخند می‌آورد؟

بی‌شک نگاه سرشار از امید همسفرانی که پس از هفته‌ها تلاش برای اولین بار طعم آرامش را چشیده‌ و با چشمانی درخشان می‌گفت حالا می‌فهمم زندگی یعنی چه.  این تصویر همیشه لبخند رضایت را بر لبانم می‌نشاند.
سخن شما با ایجنت و مرزبانان در این نمایندگی‌ کنگره‌۶۰ چیست؟
با احترام و خداقوت به ایجنت محترم خانم پریسا عزیز و هم‌چنین خانم فاطمه مرزبان محترم شعبه هم قدم همدل و متحد باشیم. قدرت ما در یکپارچگی و خدمت  نهفته است از یکدیگر آموزش بگیریم و پشتیبان هم باشیم هر یک از ما حلقه‌ای ضروری در این زنجیره نجات‌بخش هستیم. در هر شرایطی برای حفظ پایه‌های کنگره‌۶۰ اجرای اصول و قوانین را به منافع شخصی خود ترجیح دهیم.

کلام آخر 
با سپاس از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان در مهیا نمودن چنین بستری، با همراهی شما مسیر خدمت ادامه دارد. هم‌قدم و استوار در کنار هم برای بهبودی هرچه بیشتر همسفران در کنگره‌۶۰ گام برمی‌داریم.
پیروز و سربلند باشید.

طراح سوال و مصاحبه کننده: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .