English Version
This Site Is Available In English

قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد

قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد

خدمت مرزبانی خدمت عشق است. عشق بلاعوض به کسانی که خسته و ناامید از ادامه‌ی راه زندگی در تنگنای سخت تاریکی‌ها دست و پا می‌زنند. مرزبانان پاسدار حرمت و قوانین کنگره هستند. هفته ایجنت و مرزبان مبارک. با توجه به دستور جلسه هفته ایجنت و مرزبانان در خدمت مرزبانان نمایندگی جواد هستیم که در ادامه توجه شما را به گفتگویی که با آن‌ها داشتیم جلب می‌کنیم. 

مرزبان خبری، همسفر نیره و مسافرشان رضا با آنتی ایکس مصرفی شیشه وارد کنگره شدند. به مدت چهارده ماه با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر هادی و همسفر سمیه سفر کردند. در حال حاضر به مدت یک سال و هشت ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی ایشان در کنگره والیبال است. همسفر نیره در جایگاه‌های خدمتی آبدارخانه و دبیر سیستم صوتی خدمت کرده‌اند و در حال حاضر در جایگاه مرزبانی در حال خدمت هستند.

لطفاً بفرمائید چگونه با کنگره آشنا شدید و کمی در مورد سفر اول و چالش‌های آن توضیح دهید؟

زمانی‌که در اوج ناامیدی‌ها بودم، با کمک یکی از بستگان مسافرم با کنگره‌۶۰ آشنا شدم. آن زمان واقعاً هیچ امیدی به درمان مسافرم نداشتم و شرایط روحی بسیار سختی را تجربه می‌کردم. مسافرم علاوه‌بر مصرف مواد، قرص اعصاب هم استفاده می‌کرد و همین موضوع تعادل روحی و رفتاری او را کاملاً برهم زده بود. ناگفته نماند که سفر اول برای ما بسیار سخت و طولانی بود. هر روز با چالش‌هایی مثل بی‌خوابی، ناامیدی، بی اعتمادی، وسوسه‌ها و فشارهای روحی روبه‌رو بودیم؛ اما وقتی وارد کنگره شدیم، کم‌کم یاد گرفتیم که صبر، نظم، آموزش و توکل می‌تواند مسیرمان را هموارتر کند. آرام‌آرام با گوش‌دادن به سی‌دی‌ها، حضور منظم در جلسات و پیروی از صحبت‌های راهنمایم، حال من و مسافرم تغییر کرد و توانستیم با قدرت بیشتری به مسیرمان ادامه دهیم. امروز وقتی به عقب نگاه می‌کنم، باورم نمی‌شود که از کجا به کجا رسیدیم و همه‌ی این‌ها را مدیون لطف خداوند و آموزش‌های بی‌نظیر کنگره هستم.

دیدگاه شما نسبت به جایگاه مرزبانی، قبل و بعد از قرار گرفتن در این جایگاه چه بوده است؟

قبل از قرار گرفتن در جایگاه مرزبانی فکر می‌کردم مرزبان کسی است که فقط نظم جلسه را برقرار می‌کند یا ورود و خروج افراد را مدیریت می‌کند؛ اما وقتی خودم وارد این جایگاه شدم، متوجه شدم مرزبانی خیلی فراتر از این‌ صحبت‌ها است. مرزبانی؛ یعنی حفاظت از حرمت‌ها، حمایت از تازه‌واردین، خدمت با خلوص نیت و کمک به برقراری آرامش در جلسه. مرزبان باید صبور، قاطع، دلسوز و آگاه باشد؛ باید مراقب باشد که فضای جلسه انرژی مثبت داشته باشد و کسی احساس طرد یا نادیده گرفته شدن نکند. این جایگاه باعث شد مطالب بسیاری ازجمله نظم، تعهد، همدلی و توانایی تصمیم‌گیری درست در شرایط مختلف را یاد بگیرم. مرزبانی برای من تبدیل به یک فرصت رشد شد؛ البته نه فقط برای خدمت به دیگران، بلکه برای شناخت بهتر خودم.

لطفاً احساس خودتان را از جایگاه مرزبان خبری بفرمایید و عمل سالم از نگاه یک مرزبان چیست؟

جایگاه مرزبان خبری برای من تجربه‌ای متفاوت و بسیار آموزنده بود. شاید در ظاهر فقط وظيفه‌ گزارش‌نویسی و اطلاع‌رسانی باشد؛ اما مسئولیتی است که نیاز به دقت، صداقت و نگاه دقیق به جزئیات دارد. نوشتن اخبار جلسات یا اطلاع‌‌رسانی‌ها باید با حس مسئولیت و عشق انجام شود؛ چون ممکن است کلمات ما بر دل کسی بنشیند یا امید را به فردی منتقل کند که در شرایط سختی قرار دارد. این جایگاه باعث شد بیشتر به قدرت کلام و نوشتار آگاه شوم و یاد بگیرم که چگونه با یک جمله‌ ساده، حس خوب را منتقل کنم. از نگاه من عمل سالم؛ یعنی خدمتی که در چهارچوب قوانین با رعایت حرمت‌ها، بدون توقع و با نیت پاک انجام شود؛ یعنی کاری که قلب با انجام آن آرام است، حتی اگر کسی نبیند یا شما را تشویق نکند.

زیباترین و خاطره‌انگیزترین اتفاقی که در طول مدت مرزبانی شما رخ داده چیست؟

در طول مرزبانی، لحظات زیادی برای من خاطره‌انگیز بوده است؛ ولی یکی از زیباترین‌ آن‌ها زمانی بود که یک تازه‌وارد وارد جلسه شد، خیلی ناراحت بود و چشم‌هایش پر از اشک بود، انگار به هیچ‌چیز امید نداشت. وقتی به او خوش‌آمد گفتم و کنارش نشستم تا حرف بزنیم، گفت: من فقط آمده‌ام ببینم که آیا اینجا هم مثل بقیه‌ مکان‌هاست یا نه. من فقط به حرف‌هایش بدون قضاوت گوش کردم. چند هفته بعد همان همسفر را دیدم که با آرامش و لبخند نشسته است؛ حتی برای گرفتن خدمت به مرزبانی مراجعه کرده بود. همان لحظه گفتم: خدایا شکرت. آن تغییر برای من یکی از زیباترین لحظات مرزبانی بود؛ چون حس کردم توانسته‌ام حتی به مقدار خیلی کم در روشن شدن مسیر راه زندگی یک نفر نقش داشته باشم.

احساس خود را نسبت به کلمات زیر در یک کلمه بیان کنید.

آقای مهندس دژاکام: نجات‌دهنده
تازه‌وارد: امید
همسفر: همراه
دنور: سهام‌دار آرامش
خدمت‌مرزبانی: مسئولیت
حرمت و قوانین: ستون

مرزبان نمایندگی، همسفر معصومه و مسافرشان امیرحسین با آنتی ایکس مصرفی شیره خوراکی وارد کنگره شدند. به مدت ده ماه و ۲۵ روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی زنده یاد مسافر جواد و همسفر بهیه سفر کردند. در حال حاضر به مدت ۳ سال و ۹ ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند؛ همچنین ۳ سال و ۳ ماه است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر معصومه در کنگره والیبال و رشته ورزشی مسافرش فوتبال است. همسفر معصومه در جایگاه‌های دبیری و نگهبانی لژیون سردار، سایت، ورزشبان و دبیر جلسات خدمت کرده‌اند و در حال حاضر در جایگاه مرزبانی در حال خدمت هستند.

لطفاً بگویید چگونه با کنگره آشنا شدید و کمی در مورد سفر اول و چالش‌های آن توضیح دهید؟

آشنایی ما با کنگره از طریق یکی از دوستان مسافرم اتفاق افتاد. مسافر من با هفت سال سقوط آزاد وارد کنگره شد. در ابتدا بزرگترین چالش برای فردی که سال‌ها مصرف مواد مخدر خود را قطع کرده و هر روز خدا را شکر می‌کند که امروز هیچ ماده مخدری مصرف نمی‌کند، این‌ است‌ که بپذیرد داروی اپیوم مصرف کند و به این باور برسد که به چشم دارو به آن نگاه کند.

رمز موفقیت، پیشرفت و شاخص عملکرد مثبت یا حس خوب یک نمایندگی را در چه می‌بینید؟

در کنگره تمام قوانین و پارامترهای مورد نیاز در چارچوب مشخص به صورت مکتوب وجود دارد و اگر هر شخصی ازجمله مرزبان، ایجنت، راهنما و تمام اعضاء عمل‌کننده این قوانین باشند؛ قطعاً نمایندگی به بهترین شکل به حرکت خود ادامه خواهد داد. در ضمن اجرای قوانین؛ باید در نظر داشت که تنها پیوند محبت ما را به‌ هم متصل نگاه خواهد داشت.

لطفاً احساس خودتان را از قبولی در جایگاه راهنمایی بفرمایید؟

آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: «راهنمایی دوره تکمیلی جهت انسان شدن است». به‌نظرم قبولی در آزمون راهنمایی؛ یعنی انتخاب برای یک آزمون بزرگ‌تر و آموزش بیشتر. راهنمایی؛ یعنی قرار گرفتن در مسیر برای رسیدن به مفهوم واقعی وادی چهارده. وقتی فکر می‌کنم اسم من هم در لیست کمک به اعضاء کنگره۶۰ در جایگاه راهنمایی ثبت می‌شود‌، حس بسیار خوبی است. راهنمایی برای من مرحله‌ جدیدی از آموزش‌های ناب کنگره است. ان‌شاء‌الله به‌واسطه وصل شدن به دست‌های خداوند بتوانم دست‌های زیادی را بگیرم و این حس انسان‌دوستی را تجربه کنم. همان‌طور که استاد سردار می‌فرماید:« قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد؛ اما نشانی از خویش در آن مکان گذاشتن مهم است».

زیباترین و خاطره‌انگیزترین اتفاقی که در طول مدت مرزبانی شما رخ داده چه بوده است؟

خدمت مرزبانی سراسر آموزش، تجربه و  امتحان است. خدا را بسیار سپاسگزارم که این فرصت را به من داد تا بتوانم این حس‌های ناب را تجربه کنم. وقتی تازه‌واردی را در آغوش می‌گیرم یا زمانی که پدر و مادری از رهایی فرزند خود اشک شوق می‌ریزند یا دیدن بازی و شادی کودکان بسیار برایم لذت‌بخش است‌‌. 

احساس خود را نسبت به کلمات زیر در یک کلمه بیان کنید؟

آقای مهندس دژاکام: چشمه نور
تازه‌وارد: طراوت و تازگی
همسفر:سکان‌دار زندگی
پهلوانی: بصیرت
خدمت مرزبانی: دیدن، شنیدن و حس کردن
حاشیه: حفره‌های ناپیدا

با سپاس فراوان از شما عزیزان با عشق و محبت بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. برای شما بهترین‌ها را از خداوند خواستاریم و امیدواریم برکت این خدمت هزاران برابر در زندگی‌تان جاری شود.

طراح سؤال و مصاحبه کننده: همسفر رحیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .