
خوشا به حال کسانی که بیمنت عشق میورزند و بیدریغ به خلق خدمت میکنند و منتظر بازپس گرفتن نیستند. کسانی که آفتاب را به زندگی دیگران میبخشند، هرگز روزگارشان تاریک نخواهد شد.
در صحنه نمایش کنگره ۶۰، هر یک از ما نقشی بر عهده داریم و اثری از خود به جای میگذاریم؛ اما ساختار اصلی این نمایش به دست ایجنت و مرزبانان رقم میخورد. در هر نمایندگی، با حضور این عزیزان، همه چیز سر جای خود است؛ همانگونه که در خلقت، همه چیز بر پایه نظم و انضباط است. اگر با این عزیزان همکاری نشود، قطعاً حس خوب و انرژی لازم دریافت نخواهد شد. ایجنت در شعبه، با نظارت بر کار مرزبان، حس خوب، اعتماد و همدلی را به تکتک اعضا اهدا میکند و مانند عقابی تیزبین، با عقل و درایت بر همهچیز احاطه دارد. سکان کشتی به دست اوست. من خدمتِ بیمنت را از این عزیزان آموختم. این مسئولیتی سنگین است؛ چرا که خودم قبلاً مرزبان بودم و با پوست و گوشتم حس کردم. به قول جناب مهندس، مرزبانی یعنی پابرهنه روی آتش گداخته راه رفتن. من عشق و سوختن را با تمام وجود حس کردم.
پیش از کسب این جایگاه، تنها به خواسته خود حرکت و فکر میکردم و گاهی از عملکرد مرزبانان ناراحت میشدم. اما با قرار گرفتن در این موقعیت، فهمیدم که چه مسئولیت سنگینی بر دوش آنان است. یک مرزبان تنها به خود تعلق ندارد؛ او باید علاوه بر خود، به منافع صدها همسفر دیگر نیز بیندیشد و تمامی این موارد را در راستای اهداف کنگره ۶۰ پیش ببرد. گاهی از اعتراض دیگران دلتنگ میشدم و با خود تصور میکردم: آیا من انسانی خستگیناپذیر و بیاحساسام؟ اما خدا از درون به من میگفت: تو مرزبان همه همسفران این نمایندگی هستی؛ باید قوی باشی و مراقب رفتار و گفتار خود. لحظهای که تازه واردی وارد نمایندگی میشود، نیاز به لبخند تو دارد. من پیمان بستم که حافظ و تابع اصول و قوانین کنگره ۶۰ باشم، الگویی برای دیگر همسفران باشم، و خود را خدمتگزار اعضا بدانم، نه سرور آنان. در پایان، از خانم زینب، ایجنت محترم، سپاسگزارم که به همراه مرزبانان گلشان، خانم مینا و سهیلا عزیز، زحمات فراوانی متقبل میشوند. انشاالله همواره در راه خدمت به کنگره خوش بدرخشند.
نویسنده: همسفر طاهره راهنمای تازهواردین
ویرایش: همسفر سیده هما رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی گرگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
41