سیزدهمین جلسه از دوره نودم کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد، با استادی مسافر مسلم، نگهبانیِ مسافر معراج و دبیریِ مسافر عباس با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 17شهریور ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مسلم هستم یک مسافر
ابتدا تشکر دارم از ایجنت محترم و تیم محترم مرزبانی که فرصت خدمت در این جایگاه را به من دادند، از نگهبان دبیر خزانهدار لژیون سردار تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند امیدوارم که بتوانم مشارکت مفیدی داشته باشم و تبریک به شعبه شادآباد به خاطر شال پهلوانی که امروز راهنمای محترم جناب آقای حسن اسدی از دستان مبارک آقای مهندس گرفتند. وقتی میبینیم از شعبه شادآباد شخصی جایگاه خدمتی یا شال میگیرد برای ما بسیار باعث خوشحالی است. تبریک میگویم به شما آقای اسدی و امیدوارم جایگاههای بالاتری را تجربه کنید. قبل از این دستور جلسه در مورد وادیهای قبلی ما اینطور فکر میکردیم که باید با تفکر راه را شروع کنیم و به خواسته برسیم، ولی خدا را شکر در کنگره هستیم این وادیها حکم شاهراه را دارند که ما را به مقصدمان میرسانند و در مسیر کمکمان میکنند که به هدفمان برسیم. در مورد یافتن راه خود من قبل از اینکه به کنگره بیایم راههای فراوانی را رفتم برای ترک اعتیاد و فرار کردن از آن زندگی افیونی اما خدا را شکر توانستیم کنگره را پیدا کنیم و کنگره راه درمان اعتیاد را به ما داد خیلی از کسانی که اینجا نیستند خیلی از کسانی که جانشان را از دست دادند در راه مواد مخدر و یا از خانواده طرد شدند و کسانی که آرزو دارند راهحلی پیدا کنند تا از اعتیاد خلاص شوند که خدا را شکر ما آمدیم و با استانداردترین شرایط درمان شدیم. بعد از اینکه راه را پیدا کردیم متوجه شدیم که زندگی فقط همان درمان اعتیاد نیست شاید خیلی چیزهای دیگری در زندگی ما هست که برای رسیدن به حال خوب باید آن را پیدا کنیم. کنگره جایی است که هر روز مطلب جدیدی راجع به زندگی یاد میگیریم. درمان اعتیاد یکی از آن مسائل بوده که در کنگره خدا را شکر حل شده است اما الان در کنگره به مسائل دیگری میپردازند. اگر بخواهم در مسیری که برای پیدا کردن راه زندگی خودم به آن فکر کردم این است که بعد از به درمان رسیدن من چه راههایی را در زندگی خودم میتوانم پیدا کنم تا به حقیقت برسم اما قبل از اینکه در کنگره باشم حقیقت چیز دیگری بود. شاید همه چیز را در دنیای افیونی میدیدم و خیلی چیزها را در مسائل پوچ میدیدم اما وقتی وارد کنگره شدم دیدگاهم فرق کرد حال خوب من زمانی اتفاق میافتد که در لژیون سردار قرار بگیرم. امروز در جلسه سردار چهرههای بچهها را که میدیدم آنقدر انرژیها بالا بود که با هیچچیز دیگری قابل قیاس نیست. چه چیزی بالاتر از بخشیدن، چه چیزی بالاتر از آنکه راهی باشد تا ما در مسیر سردار قرار بگیریم و بتوانیم خدمت کنیم و حال خوب را آنجا به دست بیاوریم. هرکدام از ما اگر به سراغ مواد مخدر رفتیم به خاطر رسیدن به حال خوب بوده است؛ اما فهمیدیم هیچ حال خوبی نتوانستیم به دست آوریم. اینکه حضور پیدا کنیم در لژیون سردار و میبخشیم تا بخشیده شویم و همین حس و حال بسیار خوبی را قطعاً به ما میدهد. شاید هرکدام از ما بیرون از اینجا هزاران مدل پول خرج کنیم. اینکه کسی پهلوان شود یا کسی که کل داراییاش ۶ میلیون تومان یا ۵۰۰ هزار تومان بوده اما تمام آن را بخشیده است او به چه تفکری رسیده است؟ بعد از اینکه آن پول را داد اما حال بسیار خوش وصفنشدنی به او دست میدهد و این حال با هیچ چیزی قابلمقایسه نیست. من خودم به گذشته که نگاه میکنم میبینم خیلی راه دارم تا بتوانم بازپرداخت بدهی گذشتهام را بدهم. یک روز یکی از دوستان به من گفت چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. خیلی فکر کردم در مورد این صحبت اما به این نتیجه رسیدم که من در این خانه یک بار دیگر به بهترین شکل ممکن متولد شدم. با بودن در کنگره و لژیون سردار میتوانم گلی به این زیبایی بکارم و به آن آب بدهم تا در نهایت حالم خوب شود. همه ما میتوانیم برویم در زندگی بینیم چهکاری حالمان را خوب میکند این حس و حالی که امروز در کنگره هست حس و حالیست که قدرت مطلق در اختیار ما گذاشته است. در زندگی هیچ خواستهای نبوده که من از قدرت مطلق بخواهم و به آن نرسم. یک روز با حال خرابم گفتم ای خدا واقعاً کمکم کن تا راهی پیدا کنم، بعد از درمان از خداوند خواستم که کمکم کند تا حالم خوب شود. متوجه شدم بچههای کنگره در لژیون سردار و جایگاه خدمتی کارشان را انجام میدهند، خیلی از آدمها را میبینیم که اینجا کارهایی مثل خدمت مالی انجام میدهند و حالشان خوب میشود؛ حتی یک میلیون تومان و با یک حس و حال متفاوت وارد اینجا میشوند. من هیچوقت در زمان تخریبم چنین حس و حالی را تجربه نکرده بودم، بهشخصه به دوستان توصیه میکنم وارد لژیون سردار شوند و حضور داشته باشند و با این انرژی که وجود دارد بتوانند حرکتی که در حال انجام است را بهتر درک کنند و لژیون سردار چه زیبا چیدمان شده است. هیچ جایی برای درمان شدن مانند کنگره پیدا نمیشود و حالا فهمیدیم که خداوند چقدر ما را دوست داشته است که وارد کنگره شدیم.
در نهایت اگر من مسلم قدردان کنگره نباشم و در جایگاهی که میتوانم خدمت کنم اما خدمت نکنم به هر نحوی حتی صندلی چیدن، پس اگر من بهشخصه قدردان کنگره نباشم شاید میلیاردها سال نوری زمان ببرد تا دوباره جایی به نام کنگره ۶۰ را پیدا کنم. شاید در بدترین حال ممکن در زندگیام باشم ولی هیچ اطلاعی نداشته باشم که مکانی است به نام کنگره ۶۰ که آنقدر تمیز حالمان خوب میشود. خداوند را شکر میکنم امیدوارم که روز به روز در کنگره ۶۰ اصلیترین خدمتگزاران بچههای شادآباد باشند و افتخار میکنیم که در همه جایگاهها حضور دارند. ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
.jpg)
تایپ، ویراستاری و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
132