یازدهمین جلسه از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی عمومی باشگاه تیراندازی باکمان کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران، با استادی مرزبان همسفر مرضیه، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» جمعه ۱۴ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۰۰: ۱۸ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان، دبیر و گروه مرزبانی تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا خدمت کنم.
در مورد دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» باید بگویم قبل از اینکه وارد کنگره۶۰ بشوم فکر میکردم فرمانده کسی است که یک قوانینی را وضع میکند و تصمیماتی را میگیرد و دیگران؛ باید آن را اجرا کنند؛ ولی زمانی که وارد کنگره۶۰ شدم و با توجه به این دستور جلسه، فهمیدم فرمانده کسی است که فرمانبردار است؛ باید به قوانین و مقررات احترام بگذارد و آنها را اجرا کند.
وقتی که وارد لژیون شدم اولین چیزی که از من خواسته شد این بود؛ اگر میخواهی این جا خدمت کنی و فرمانده خوبی باشی؛ باید فرمانبرداری کنی؛ حتی اگر آن فرمانها از دیدگاه تو اشتباه باشد و منطقی به نظر نیاید. ابتدا پذیرش این مسئله برای من خیلی سخت بود؛ زیرا مسافرم مصرفکننده بود، تمام مسئولیت زندگی بر عهده من بود و همه تصمیمات زندگی را خودم میگرفتم و در کل حرف اول و آخر را من میزدم، هر تصمیمی که گرفته میشد، اجرای آن با خودم بود. برای من سخت بود که در پاسخ بعضی از صحبتها ؛ باید چشم بگویم کوتاه بیایم؛ اما آرامآرام با کاربردیکردن آموزشها، شاگردیکردن و فرمانپذیری را یاد گرفتم.
راهنمایم همیشه با من این مشکل را داشت که چرا نمیتوانم چشم بگویم. اما و اگرهای من در کنگره۶۰ زیاد بود. به من میگفت: مرضیه تا زمانی که فن شاگردیکردن را یاد نگیری فرمانبردار نمیشوی، با تمرکز روی این موضوع توانستم تا حدی فرمانبرداری کنم و در چند جایگاه خدمت کردم و خدا را شکر در انجام این خدمتها تقریباً موفق بودم. خلاصه اینکه چالشها زیاد بود؛ ولی با آموزشهایی که در کنگره۶۰ گرفتم توانستم همه آنها را پشت سر بگذارم. یادم هست که یکی از بزرگان کنگره۶۰ میگفت: که استاد امین برای یادگیری زبان پیش ایشان میرفتند. میگفتند: من در مقابل استاد امین کم آورده بودم همیشه در کلاس سراپا گوش بودند و فرمانبرداری میکردند و از من جلوتر بودند و این خیلی قشنگ است کسی که در جایگاه فرماندهی قرار دارد بتواند فرمانبردار خوبی باشد در زمینه دیگری و نزد شاگرد خودش؛ این برای من خیلی جالب بود که فکر کنم تمام موفقیتهای اساتید ما بهخاطر این فرمانبردار بودن آنهاست. من فکر میکنم زمان هم در این قضیه مهم هست؛ اگر بخواهم زمان را بشکنم و از آن عبور کنم نمیتوانم به آن فرماندهی برسم.
وقتی که وارد باشگاه تیراندازی باکمان شدم هدفم این بود که فقط یک کمانی را دست بگیرم و تیری را به هدف بزنم، در جلسه اول تازهواردین یک کش به من دادند و گفتند: باید با این کش تمرین کنی، این کارها دو ساعتی وقت من را گرفت تا سه جلسه آمدم و این تمرینات را انجام دادم، زمانی که کمان را به دست من دادند، برایم بالاترین لذت بود؛ زیرا توانسته بودم فرمانبرداری کنم. قطعاً دلیل موفقیت همه مربیان این باشگاه فرمانبرداری و مطیع بودن آنهاست و این موفقیت بهراحتی حاصل نشده است، زمان را پشت سر گذاشتهاند، سرما و گرما را تحمل کردند و تسلیم قوانین باشگاه بودند تا به این فرماندهی رسیدند.
امیدوارم من هم بتوانم به همان میزان فرمانبردار باشم، قوانین را اجرا کنم و به فرماندهی برسم. ما مربیان موفق زیادی در همین باشگاه داریم، میتوانیم از آنها الگوبرداری کنیم که چگونه به این فرماندهی رسیدند. از نقطه شروع که همان فرمانبرداری است تا رسیدن به فرماندهی، زمان زیادی است که باید طی شود.






.jpg)
تصاویر تمرین کمانداران در هفته ای که گذاشت















.jpg)

.jpg)

عکاس: همسفر عطیه و همسفر محمد حسین
تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) دبیر اول
ارسال همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران باشگاه تیراندازی باکمان کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
399