English Version
This Site Is Available In English

پیوند عشق

پیوند عشق

جلسه یازدهم از دوره‌ سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی بوئین‌زهرا با استادی مسافر راهنما عبدالله، نگهبانی موقت مسافر حامد و دبیری مسافر بقیت الله، با دستور جلسه"از فرمانبرداری تا فرماندهی" روز پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به‌کارکرد.

به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان، عبدالله هستم، مسافر.
از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا در این جایگاه خدمت کنم.
همیشه با افتخار بگویید «کنگره‌ای» هستید. از نظر من همه کسانی که در کنگره حضور دارند، انتخاب‌شده هستند.
دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی
اگر دقت کنید، دو دستور جلسه قبل درباره فرمان عقل، دانایی، دانایی مؤثر، سواد و فرمانبرداری بود. یعنی همه این دستور جلسات به هم متصل هستند و آقای مهندس به صورت شانسی آن‌ها را انتخاب نکرده‌اند. هر دستور جلسه ادامه و تکمیل‌کننده دستور جلسه قبلی است.
وقتی فرمان عقل را یاد می‌گیریم، باید آن را اجرا کنیم. اما چگونه؟ با داشتن دانایی مؤثر که از راه کسب معرفت به دست می‌آید. حال دانایی مؤثر را چگونه باید کسب کرد؟ تنها از طریق فرمانبرداری. تمام دستور جلسات کنگره دو بخش دارند: یکی صور آشکار و دیگری صور پنهان. ما فعلاً درباره صور آشکار، یعنی فرمانبرداری، صحبت می‌کنیم.

شخصی که به‌عنوان یک سفر اولی وارد کنگره می‌شود، حس‌های مختلفی مانند منیت، غرور، ناامیدی، ترس یا دیگر حس‌های منفی را در خود دارد. حال اگر چنین فردی با تمام داشته‌های خود چه مثبت و چه منفی وارد لژیون شود، به او گفته می‌شود: «وقتی می‌خواهی وارد شوی، داشته‌هایت را پشت در بگذار.» چرا؟ برای اینکه به فرمان عقل و سپس به دانایی مؤثر برسی؛ زیرا فرمانبرداری تو را به فرمان عقل می‌رساند. کسانی که با داشته‌های خود وارد لژیون می‌شوند، صد درصد به رهایی و حال خوش نمی‌رسند. دلیلش چیست؟ اگر آن داشته‌ها به‌دردبخور بود، فرد مصرف‌کننده یا معتاد نمی‌شد و حالش خوب بود و نیازی به کنگره پیدا نمی‌کرد. پس آن داشته‌ها بی‌فایده بوده‌اند. حالا وقتی با همان‌ها وارد لژیون می‌شود، آموزش‌پذیر نخواهد بود و نمی‌تواند از راهنمای خود دریافتی داشته باشد.

در این حالت ممکن است راهنما، مرزبان یا ایجنت را قضاوت کند؛ چون درون خودش درگیر حس‌های منفی است.وقتی داشته‌ها پشت در کنگره گذاشته نشود، فرد فرمانبردار نمی‌شود و اگر فرمانبردار نشود، هرگز به فرماندهی نخواهد رسید. اولین شرط برای یک رهجو هنگام ورود به کنگره این است که خالی باشد. آن‌هایی که با داشته‌های منفی یا مثبت می‌آیند، وقتی روی صندلی می‌نشینند، آموزش‌پذیر نیستند.

راهنمای تازه‌واردین در بدو ورود تنها یک نکته را به رهجو می‌گوید: «با حس خودت راهنمایت را انتخاب کن.» چرا؟ چون باید فرمانبردار همان راهنما باشد. بزرگ‌ترین خیانت به رهجو این است که او را به لژیون دلخواه هدایت کنیم. رهجو باید با حس خودش راهنما را انتخاب کند تا فرمانبردار او شود. اگر انتخاب بر اساس حس واقعی نباشد، منیت، غرور و داشته‌های منفی و مثبت همچنان همراه او خواهد بود، چون پیوندی میان راهنما و رهجو شکل نمی‌گیرد.

آنچه پیوند راهنما و رهجو را ایجاد می‌کند، عشق است. این عشق است که فرمانبرداری، خدمتگزاری و حال خوش را به همراه می‌آورد.
جمله آخرم این است: هیچ رهجویی به فرماندهی نمی‌رسد مگر اینکه فرمانبردار خوبی باشد. رهجو باید عاشق راهنما باشد، کنگره را بپذیرد و دنبال قضاوت نباشد. کسانی که با داشته‌ها می‌آیند، دیر یا زود از کنگره می‌روند؛ چون در کنگره منیت، قضاوت، غرور و کینه جایی ندارد چون اینجا مکانی مقدس و امن است.

تایپ و تنظیم : همسفر امیرحسین لژیون دوم

عکاس :‌ مسافر مهدی لژیون سوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .