"بنام قدرت مطلق الله"
سلام دوستان اقبال هستم یک مسافر، شاکر خداوند هستم که این اجازه به من داده شد تا مطلبی فراهم کنم و در طی این امر آموزش ببینم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که چنین بستر و میدانی را فراهم کردند تا من بتوانم طیِ طریق کنم.
در فایل آموزشی « شروع از یک نقطه » آقای مهندس مطلب بسیار پر اهمیتی را بیان میکنند که؛ بیایید مسلمان و مسیحی نباشیم بلکه مانند محمد، مسیح و علی باشیم، جای اینکه سرداری باشیم، سردار باشیم. در حقیقت یعنی در افکار و اعمال مانند سردار باشیم و از رفتار و کردار آنها الگو برداری کنیم و خودِ بخشش باشیم.
نگوییم چراغی را که به دست ما دادهاند باید پرنور تر کنیم و به دست دیگران بدهیم، بلکه باید از نور چراغی که به من دادهاند استفاده کنم و اگر روزی این چراغ از من گرفته شد، خود تبدیل به تولید کننده نور شده باشم، نه این که فقط یک مشعل باشم. حال منبع این نور بخشش، گذشت و انفاق میباشد، بیایید نور باشیم.

در فایل آموزشی «چراغ دان» آقای مهندس بیان میکنند؛ سردار بودن یعنی عبور کردن نور از دل تاریکیها، یعنی «نارّی» که با تزکیه و پالایش و پرداخت بهای آن تبدیل به نور شده است. نارّ بودن خود سختی است که برای تبدیل شدن به نارّ بدون آلودگی یا همان نور باید سوخت و بایستی هنگامی که من در دل تاریکیها قدم میگذارم دیگران هم از این نور که همان بخشش و انفاق است بهرهمند شوند و زندگی تاریک خود را روشن کنند. مانند یک سرداری که پشت چراغ قرمز با بخشش قسمتی از تاریکی کودک را کم میکند.
سردار بودن تنها پول داشتن نیست، بلکه باید تفکر من به گونهای باشد که حتی بدون داشتن پول هم کمک کنم، چگونه و به چه کسانی کمک کنم؟ به انسانهایی که در دل تاریکی در حال مبارزه هستند کمک کنم، به کاشت یک بذر و آبیاری و نگهداری از آن کمک کنم تا تبدیل به یک درخت شود و انسانهای دیگر بتوانند راحت نفس بکشند، کمک به شخصی که گرسنگی تاب و توان را از او گرفته، کمک به مخلوقی که سایه خالق است، کمک به نیاز دیگران.
حال اگر یک پارچه سفید که خاکی شده را بخواهیم تمیز کنیم چارهای جز تکاندن آن نداریم، و اگر قرار باشد خانه احساس من تمیز شود باید قلب و دل خود را بتکانم. به گفته یکی از بزرگان باید به اندازهای ببخشم که آن شب از افکار و اندیشه خوابم نبرد، آنقدر ببخشم که قلب و دلم بلرزد، آنگاه است که تذکیه و پالایش و دریافت انوار الهی اتفاق میافتد.
وقتی هنگام دعا میگوییم؛ خداوندا، ما را از سمت ترس به سمت شجاعت هدایت کن، آیا من باید باییستم و صبر کنم تا به شجاعت برسم؟ یا خداوند مرا در فرایندی قرار میدهد که به درجه شجاعت برسم؟ بنابراین اگر میخواهم صفت بخشش را به خود پیوند بزنم باید مراحل تغییر و تبدیل طی فرایندی انجام شود که نام آن فرایند لژیون سردار میباشد.

آیا معنای کلمات بخشش، گذشت و انفاق در لژیون سردار با معنای واقعی دریافت میشود؟بحری است بیکران، حال کران لژیون سردار کجاست؟ آیا نشانی در بی نشانی آخر بخشش است؟ خیر، بلکه جناب مهندس ما را ذره ذره به بیکران لژیون سردار هدایت میکند.
در پایان شاکر خداوند هستم که منِ مستِ دیوانه به واسطه آموزشهای آقای مهندس به نقطهای که از آن انشعاب یافتهام رهسپار میشوم و این را نیز باید بدانم که طیِطریق کردن در این میدان بر عهده خود من میباشد.
تایپ/ویراستاری:مسافر محمد جواد
عکس/بارگزاری:مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
219