جلسهی یازدهم از دوره سیام سری کارگاههای آموزشی، خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رودهن با استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «ازفرمانبرداری تا فرماندهی» روز چهارشنبه 12 شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، از نگهان جلسه تشکر میکنم که این اجازه رو به من دادن که بتوانم در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم، درمورد دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی توی سی دی استاد امین در یکقسمتی دقیقاً دارند موبهمو آدرس همهچیز را به ما میدهند، در این مسیر فرماندهی برای ما هدفگذاری شده است.
در ابتدا وقتی من وارد کنگره میشوم، من حتی توانایی یک خواب را نداشتم، توانایی خوردن را هم نداشتم چی بخورم چی نخورم چی بخورم که نبره، ترشیجات بخورم یا نه و همه اینها، یعنی من توانایی انتخاب چه چیزی، خوردن را هم نداشتم، یعنی من فرماندهی جسم خودم را هم نمیتوانستم گردن بگیرم، ولی باهدفی که من دارم وقتی وارد کنگره میشوم که آن فرماندهی قله عقلم است که تمامش نشانهگذاری شد است، گوشبهفرمان بودن به راهنما، من را به تمام خواستههای وجودم که دنبالش هستم میرساند، و این خواستههای من تمامش بستگی به دانایی من دارد که در جلسه قبل دانایی و دانایی مؤثر همه اینها را تدوین کرده که چرا من نمیتوانم مثل آدمهای دیگر مثلاً شش صبح بلند بشوم چرا من توانایی بلند شدن در آن ساعت را ندارم، یا خمار هستم یا نعشه، یعنی فرماندهی آن قله عقل دست مواد است که میآید تصمیم میگیرد و روزمره را برای مصرفکننده تعیین میکند که کی بخوابد و کی بلند بشود.
وقتی وارد کنگره میشویم تماممسیر ما نشانهگذاری شده است و میآید به من میگوید که از فرمانبرداری تا فرماندهی یعنی وقتی من میآیم اینجا باید فرمانبردار باشم هر چی هستم و هر چی دارم بگذارم پشت درب و فرمانبردار باشم و آموزش بگیرم، مثل یک دانشگاه به من آموزش میدهند تا من به فرماندهی برسم وقتی هم به فرماندهی میرسم آنموقع است که میتوانم فرمان بدهم در آن موقع است که من میتوانم برای خودم تصمیم بگیرم که من علیرضا که ساعت شش صبح بیدار شدم چه کاری انجام بدهم چهکاری انجام ندهم و میتوانی قدرت نفس خود را بشناسی و میتوانی تصمیم درست بگیری و اینها همش بستگی به دانایی من دارد که وقتی راهنما به من میگوید سی دی را بنویس این سی دی نوشتن من مستقیم تأثیر دارد روی افکار من، و آنموقع هست که من میتوانم به خواستههای خودم برسم، وقتی من اطلاعی نداشته باشم و در مورد چیزی دانایی نداشته باشم نمیتوانم تشخیص بدهم راه درست را و تصمیم لازم را بگیرم.
.jpg)
در همین سی دی استاد امین یکجایی توضیح میدهد در مورد بازه فرماندهی، میگوید مثلاً یک سرهنگ میتواند به چند نفر فرمان بدهد، و یک گروهبان به چه تعدادی، این بستگی به آن توانش دارد، این توانایی بستگی به آن دانایی دارد که توانستند کسب کنند، و آن دانایی تا به دانایی مؤثر نرسد من نمیتوانم فرماندهی کنم، من تا زمانی که نتوانم روی خودم کار بکنم نمیتوانم فرمانده خوبی باشم و میدانیم همه چی در کنگره دو تا صور دارد یکی صور پنهان و دیگری آشکار، و وقتی نمیتوانم خودم با خودم کنار بیایم چطوری میتوانم فرماندهی بکنم، یکزمانی من میآیم به روش DST وهمه چیز مشخص است و نشانهگذاری شده است وباید اینقدر داروی خودتو کم بکنی و اینجا سقوط آزاد باید بروی و شما این کار را بیرون نمیتوانی انجام بدهی چون احتیاج به یک معلم داری لازمه اینکه شما فرمانبرداری را یاد بگیری یک معلم است و من علیرضا باید در مثلث دانایی قرار بگیرم آموزش بگیرم، و بعد در ادامه میتوانم آموزش بدهم.
من میدانم بخشش چیز خوبی است ولی آیا میتوانم ببخشم، وقتی من نمیتوانم حتی خودم را ببخشم، چطوری میتوانم دیگران را ببخشم، وقتی من در کنگره بخشش را یاد گرفتم آنوقت است که توانستهام به فرمانروایی عقل خودم برسم
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
در ادامه نشان سه ماه رهایی مسافر هاشم و مسافر حسین رهجوی راهنمای محترم مسافر رحیم.
.jpg)
تایپ و ویرایش: مسافر مجتبی
تنظیم و ارسال: مسافر منصور
- تعداد بازدید از این مطلب :
125