اگر انسان بخواهد در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد، شرط لازم این است که فرمانبرداری را به طور کامل انجام بدهد.
فرماندهی دارای صور آشکار و صور پنهان است.
صور آشکار به این صورت است که انسان به اعضای بدن خود فرمان میدهد تا عملی را انجام دهند.
صور پنهان یعنی فرمان دادن به قسمت درون، مانند فرمان به دست برای بلند کردن شیء یا فرمان دادن به چشم برای نگاه کردن به چیزی.
برای رسیدن به فرماندهی، ابتدا باید فرمانبرداری از نیروهای الهی و از قدرت مطلق را به خوبی انجام دهیم.
انسان زمانی که میخواهد به فرماندهی برسد، دو مسیر ارزشها و ضد ارزشها برای او باز میشود که با اختیار خود میتواند یکی از این دو مسیر را انتخاب کند. یعنی بین فرمانبرداری تا فرماندهی هزاران فاصله وجود دارد.
در کنگره، همه ما هم فرمانبرداری و هم فرماندهی را تجربه میکنیم. تفاوت بین این دو به اختیار است و باید به شناخت کافی رسیده باشیم.
فرمانبرداری و فرماندهی در واقع مسیری را مشخص میکنند که از کجا تا کجا حرکت انجام دهم. فرماندهی یک هدف است و معنی عام دارد؛ یک قانون کلی است که اگر انسان بخواهد در مسئله یا مقولهای صاحبنظر شود و بتواند کاری انجام بدهد، باید در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد و شرایط لازم آن این است که فرمانبرداری را کامل انجام دهد.
در انسان، فرماندهی جزو خواستههای وجودش است و ما همه دوست داریم در درون خود این جایگاه را داشته باشیم. اصولاً وقتی انسان قادر است کار جدیدی را انجام دهد و در انجام آن توانمند شود، به این مفهوم است که دامنه فرماندهیاش افزایش پیدا کرده و احساس خوشحالی میکند.
به طور خلاصه، هر کاری که انسان انجام میدهد و یا از انجام دادن آن احساس خوبی به دست میآورد، در واقع این است که به نیروی خودش مسلط است، و این همان فرماندهی است.
در واقع، اینها مراحلی هستند که فرد فرماندهی خودش را تکمیل میکند؛ نسبت به نیروهایی که در درونش وجود دارد فرماندهی میکند و این روند در تمام زندگی ادامه دارد.
نویسنده:مسافر یحیی
گردآورنده:مسافرسالار
خدمتگزارسایت:همسفررضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
63