English Version
This Site Is Available In English

در ادامه سختی راه تبدیل به آسانی می شود

در ادامه سختی راه تبدیل به آسانی می شود

وقتی که وارد کنگره می‌شویم، آموزش می‌گیریم که دوربینمان روی خودمان باشد و از راهنما و مسئولین کنگره فرمان‌برداری کنیم تا مسافرمان به رهایی برسد و خودمان هم دانایی کسب کنیم تا با آرامش سفر کنیم؛ سفری با کسب تجربه‌های خوب و شیرین همراه با کمی سختی؛ ولی وقتی به مقصد اول می‌رسیم، سختی‌ها نیز تبدیل به تجربه شده‌اند. کسب تجربه؛ یعنی دانایی و رسیدن به آرامش.

۵ سال هست که در کنگره هستم و مسافرم در طول سفرش بسیار بالا و پایین شد، دوباره سفر کرد و من ناراحت بودم که چرا باید دوباره سفر کند؟ اذیت می‌شدم؛ اما با کمک راهنمای عزیزم صبوری کردم و متوجه شوم که آموزش‌هایی را در سفر اول جا گذاشته‌ام و در سفر دوباره مسافرم، آموزش‌های خوبی را دریافت کردم.

شاید خیلی از افراد نتوانند این موضوع را هضم کنند؛ ولی من هم به‌عنوان یک همسفر تجربه‌ام را به اشتراک می‌گذارم که از گریززدن مسافرها یا خراب‌کردن سفرشان ناراحت و مأیوس نشوید؛ بلکه محکم‌تر از قبل، تسلیم قدرت مطلق باشید و با توکل به او صحبت‌های راهنما را با گوش دل به جان بسپارید و عمل کنید؛ چون در ادامه سختی راه تبدیل به آسانی می‌شود.

مسافر در زمان سفر در درونش ترس دارد، همان ترس باعث می‌شود اگر مشکلی دارد با راهنمایش صحبت نکند؛ چون می‌خواهد از ضدارزش اعتیاد رها بشود، نیروهای ضدارزشی از درون به او فشار می‌آورند؛ در واقع غوغایی در درونش برپاست و با نیروهای منفی درگیر است؛ وقتی با او صحبت می‌کردم به یکباره عصبانی می‌شد و داد و بی داد می‌کرد؛ یاد گرفتم حس‌های مسافرم رو بشناسم و در زمانی که در فکر خود با نیروهای درونش درگیر است، هر مطلبی را عنوان نکنم و او را به حال خودش بگذارم.

وقتی مسافرم شروع به غرزدن یا معرکه‌گیری می‌کرد و واکنش تندی نشان می‌داد؛ من واکنشی نشان نمی‌دادم و باعث شد آرامش من در مسافرم تأثیر ایجاد کند. وقتی واکنش نشان ندادم، متوجه شدم نقطه تحملم بالاتر رفته است؛ مثلاً در زمان خشم مسافرم سکوت می‌کردم.

برخی از حس‌های مسافر خواب است و در طول سفر باید با آنها مدارا کنیم، همیشه نباید با آنها صحبت کنیم؛ بلکه بگذاریم تشنه و طلب کنند؛ همین‌طور من همسفر، مراقب سطح انرژی‌ام باشم؛ چون اگر به هم نریزم مسافر این نقطه تفکر در درونش بیدار می‌شود که این آدم چقدر آرام و انرژی‌اش بالا است؛ اما من فقط حرص می‌خورم.

مورد دیگری که من تجربه کردم، این بود که سختی‌های سفر باعث شد تا حدودی وادی ۱۴ یعنی، همان وادی عشق برایم بازتر شود؛ از خودگذشتگی، محبت بدون توقع و موارد دیگر را با جانم درک بکنم.

خدا را شاکرم که در این مسیر کمکم کرد تا محکم ادامه بدهم، در کنگره بمانم و از جهان‌بینی کنگره دریافت‌هایی داشته باشم.

نویسنده: همسفر سکینه نگهبان لژیون سردار
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .