کنگره۶۰ بهعنوان یک مرکز آموزشی و تحقیقاتی در حوزه درمان اعتیاد است و بر اصل مهم «تا انسان فرمانبردار نباشد به فرماندهی نخواهد رسید» تأکید دارد. این اصل بهظاهر ساده درواقع ریشهای عمیق در ساختار وجودی انسان دارد. مثلث درمان که از سه ضلع جسم، روان و جهانبینی تشکیل شده است، تنها زمانی به تعادل میرسد که فرماندهی آن در اختیار عقل باشد؛ اما اعتیاد این فرماندهی را از عقل سلب کرده و بهدست نیروهای مخرب میسپارد. مسیر بازگشت، از فرمانبرداری آغاز میشود و با رسیدن به مقام فرماندهی پایان مییابد.
وقتی از «فرمانبرداری» و «فرماندهی» صحبت میکنیم، شاید ذهن به سمت پادگان یا اطاعت اجباری برود؛ اما در کنگره۶۰ این مفاهیم معنای بسیار انسانیتر و لطیفتری دارند. فرمانبرداری؛ یعنی پذیرش آگاهانه قوانین درست زندگی و حرکت در مسیر آنها و فرماندهی به معنی تسلط بر خویشتن، توانایی هدایت افکار، رفتار و جسم در مسیر صحیح است. در شهر وجودی ما عقل فرمانده اصلی است که اگر جایگاه خود را از دست دهد، نیروهای دیگری مانند نفس اماره یا اعتیاد بر شهر حکومت کرده و نظم را بر هم میزنند.
در چنین شرایطی انسان اسیر شده، اختیارش را از دست میدهد و توان تصمیمگیری درست در او تضعیف میشود؛ اما اگر دوباره فرماندهی به عقل بازگردد، شهر وجودی آرام و متعادل خواهد شد. اعتیاد به معنای برهم خوردن فرماندهی در جسم و روان است. فرد مصرفکننده درمییابد که بسیاری از کارهایش تنها با مصرف مواد قابل انجام است و این وابستگی به مواد، استقلال او را از بین میبرد. نخستین قدم برای رهایی از بند مواد، فرمانبرداری است؛ یعنی شخص مصرفکننده بپذیرد که نیاز به کمک دارد و از قوانین کنگره تبعیت کند.
این فرمانبرداری با حضور منظم در جلسات، اعتماد به راهنما و استفاده درست از داروی درمان شکل میگیرد. شرط لازم فرماندهی؛ فرمانبرداری است. هیچ فرماندهی بدون فرمانبرداری به این جایگاه نمیرسد. همانطور که کودک پیش از راه رفتن بارها زمین خورده و دست در دست والدین میگذارد، انسان نیز برای رسیدن به جایگاه هدایتگری باید ابتدا فرمانبرداری را تجربه کند. فرمانبرداری؛ یعنی پذیرفتن و عمل به قوانینی که افراد داناتر و آزمودهتر از ما آن را نوشتهاند.
انسان در این مسیر فروتنی، صبر و انضباط را میآموزد و کمکم به قدرت درونی خویش احاطه مییابد. این قدرت در آینده به توانایی او برای فرماندهی تبدیل میشود؛ یعنی جایگاهی که فرد علاوه بر خود، میتواند الهامبخش و راهنمای دیگران نیز باشد. فرماندهی شامل دو بعد صورآشکار و پنهان است. صورآشکار همان فرمان دادن در جهان بیرون است و صورپنهان فرماندهی در جهان درون انسان بوده که شامل جسم و ذهن است.
وقتی ذهن بهجای پیروی از فرمان عقل کارهای دیگری را انجام میدهد، درواقع فرماندهی در صورپنهان از دست رفته است. در انسان سالم، این مشکل موقتی بوده و مجدداً درست میشود؛ اما در فرد مصرفکننده این ناهماهنگی دائمی است؛ چون عقل از جایگاه خود خارج شده و نفس اماره بر آن مسلط گردیده است. تنها با فرمانبرداری کامل و پیمودن مسیر درمان میتوان دوباره فرماندهی را بهدست آورد.
فرماندهی بهعنوان خواسته درونی نیاز طبیعی وجود انسان است. از همان ابتدا وقتی کودک برای اولین بار میتواند کلمهای را ادا یا بدنش را کنترل کند، شادی و لذت خاصی را تجربه میکند. هر موفقیتی در زندگی، گسترش قلمرو فرماندهی است. مصرف مواد این جایگاه را از انسان میگیرد؛ بنابراین بازگشت به فرماندهی برای فرد نیازی عمیق و درونی است. فرماندهی حقیقی زمانی بهدست میآید که فرد نیروهای درونی خود را تحت اختیار گیرد و این کار از راه فرمانبرداری ممکن میشود؛ یعنی اعتماد به راهنما، پذیرش اجرای درست قوانین و پرهیز از ضدارزشها.
«از فرمانبرداری تا فرماندهی» تنها یک اصل برای درمان اعتیاد نیست؛ بلکه مسیر تکاملی است که در تمام ابعاد زندگی انسان معنا مییابد. فردی که روزی اسیر مواد و بیاختیار بوده، با فرمانبرداری آگاهانه و پیروی از اصول، قدمبهقدم جایگاه فرماندهی را بازمییابد و این حقیقتی است که با درمان شخص مصرفکننده آشکار میشود. نتیجه این مسیر نهتنها رهایی از اعتیاد؛ بلکه رسیدن به آرامش، تعادل و آزادی درونی نیز خواهد بود.
منابع:
سایت کنگره۶۰
سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی، استاد امین دژاکام
سیدی فرمانروایان زمان، مهندس حسین دژاکام
کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود، مهندس حسین دژاکام
کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر، مهندس حسین دژاکام
جزوه جهانبینی یک و دو، استاد امین دژاکام
کتاب چهارده مقاله، مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر پرستو رهجوی راهنما همسفر اسرین (لژیون بیستوسوم)
رابط خبری: همسفر لینا رهجوی راهنما همسفر اسرین (لژیون بیستوسوم)
ویرایش و ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
90