آقای مهندس در سیدی «هیچی» میفرمایند: حکمت اشراق، مکتبی فلسفی است که توسط شیخ شهابالدین سهروردی بنیانگذاری شده است. این مکتب بر «نور» به عنوان اصل و اساس وجود تکیه دارد. در نگاه سهروردی، جهان چیزی جز مراتب و درجات گوناگون نور نیست و ظلمت هم تنها نبودِ نور است. در این مکتب، شناخت حقیقی از راه عقل به دست نمیآید؛ بلکه نیاز به نوعی اشراق یا تابش نور باطنی بر قلب و جان انسان دارد. اشراق یعنی: روشنایی درونی، یعنی دیدن حقایقی که با فکر و استدلال به دست نمیآیند؛ بلکه با تزکیه و آمادهسازی نفس آشکار میشوند.
سهروردی فلسفه مشاء (ارسطویی) را نقد میکند، چون آن را محدود به عقل نظری میداند. در مقابل، میگوید راه حقیقی برای رسیدن به حقیقت، ترکیب عقل و شهود است. یعنی انسان باید هم استدلال کند و هم از درون بیدار شود. او معتقد بود که:
1- نور حقیقتی است که همه چیز از آن پدید میآید 2- برای شناخت نور، باید حجابهای ظلمانی نفس را کنار زد 3- اشراق، موهبتی الهیست که بر قلب آماده میتابد. سهروردی میفرماید؛ اگر میخواهید اشراق را تجربه کنید، باید از مادیات فاصله بگیرید، درون خود را پاک کنید، و با تمرین و سلوک به جایی برسید که نور در جانتان طلوع کند. حکمت اشراق را میتوان نوعی راه بین عقل و عرفان دانست. این مکتب میخواهد نشان دهد که عقل به تنهایی کافی نیست، و عرفان بدون تعقل، هم به گمراهی میرسد. بنابراین هر دو باید دست در دست هم دهند تا انسان به حقیقت برسد. در نهایت، فلسفهی اشراق یادآور این نکته است که پیروزی واقعی زمانی است که نور در درون ما آشکار شود و نفس، از اسارت تاریکیها رها گردد.
آقای مهندس در این سیدی میفرمایند: خیلی وقتها ما فکر میکنیم که هیچی نمیدانیم، یا اینکه هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم؛ اما همین، هیچی یک نقطه شروع بزرگ است، وقتی انسان قبول کند که هیچی نیست، تازه میتواند یاد گرفتن را شروع کند. چون؛ اگر فکر کند همه چیز میداند، دیگر جایی برای آموزش و تغییر در او باقی نمیماند. در کنگره۶۰، ما یاد میگیریم که از هیچی شروع کنیم؛ یعنی خودمان را خالی کنیم از دانستههای غلط، از غرور، از برداشتهای اشتباه، تا بتوانیم حقیقت را درک کنیم و این مثل یک ظرف است؛ اگر ظرف پر از آب کثیف باشد، هیچ آبی را از بیرون نمیشود داخل آن ریخت. اول باید آن را خالی کرد. انسان هم همینطور است، باید هیچ شود تا پر شود.
مهندس تأکید میکند که همین هیچی بودن، نقطهی قوت است. چون کسی که میگوید من هیچی نمیدانم، آمادهی یادگیری است، آمادهی تغییر است، و آمادهی دریافت نور و دانایی است. در سفر درمان اعتیاد هم همینطور است، ما اول میپذیریم که نمیدانیم، بلد نیستیم و از راههای گذشته به نتیجه نرسیدیم و همین باعث میشود تسلیم شویم، راهنمایی بگیریم و در مسیر درست قرار بگیریم. پس هیچی یعنی: تواضع، پذیرش، خالی شدن از غرور و آغاز حرکت به سمت دانایی. و من از این سیدی نتیجه میگیرم؛ اگر میخواهیم رشد کنیم، باید قبول کنیم که هیچیم. این هیچ بودن شکست نیست، بلکه آغاز رسیدن به همهچیز است.
منبع: سیدی هیچی از آقای مهندس دژاکام
نویسنده: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم) دبیر سایت
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
832