فرماندهی، امری مهم و یکی از خواستههای انسان است. لازمه یک فرمانده خوببودن، فرمانبرداری خوب است. هرگاه که عبارت فرماندهی و فرمانبرداری را میشنویم، نیروهای نظامی به ذهن ما متبادر میشود که تمثیل خوبی است. اگر ما فرمانبردار خوبی نباشیم و از تجربه دیگران، درس نگیریم، به خودمان و اطرافیان عذاب میدهیم و به مشکل برمیخوریم. قبل از ورود به کنگره؛ حقیقتاً هیچ نظارت و فرمانبرداری در درون من ریشه نداشت و همیشه بهطرف ضدارزشها در حرکت بودم و یک زندگی ناامیدکننده بهسوی باتلاق برای خودم درست کرده بودم. در ذهن و فکر و عملکرد من فرمانبرداری تا فرماندهی این بود که دیگران موظف هستند که هر خواسته من را برآورده کرده و برای برطرفکردن گرفتاریهایم، فرمانبردار من باشند و من فقط فرمانده باشم و اگر خواستههایم عملی نمیشد از همه طلبکار و ناراحت بودم و موجب عذاب خود و اطرافیانم بودم تا اینکه روزی بهشدت از این وضعیت خسته و کلافه شده بودم. درحالیکه پیادهروی میکردم و ذهن شلوغ و افکار منفی، مرا از همه چیز باز داشته و امانم را بریده بود، به گریه افتادم و فقط از خداوند خواستم که مرا از این تاریکی نجات دهد تا من هم روزی طعم آرامش را در زندگی بچشم؛ زیرا نمیتوانستم به خواستههای معقول خود توجه کنم و از اهریمن که سالها در جسم و روان من حکمفرما شده بود، دستور میگرفتم و ناخواسته، گوشبهفرمان خواستههای نامعقول و نیروهایی اهریمنی شده بودم تا اینکه به خواست خداوند، مسیر کنگره۶۰ برای من باز شد و توانستم به این مکان مقدس راه پیدا کنم و خوشبختانه با آموزشهایی که از کنگره گرفتم و با آگاهی و شناخت، بهکارگیری و کاربردیکردن آموزشها را آغاز نمودم و آرامآرام توانستم تا حدودی با نیروهای بازدارندهای که سالها در جسم و روان من حاکم بودند، مبارزه کنم.
تنها راه مبارزه با این نیروهای شیطانی که هر لحظه در کمین من هستند؛ استفاده از آموزشهای کنگره و نیز فرمانبرداری از راهنمای بزرگوارم است که با آنها میتوانم سپر ایمنی برای خودم مهیا کنم تا در وهله اول، حس خود را پالایش دهم و سپس از ضدارزشها بهطرف ارزشها گام بردارم و فرمانبرداری از عقل را جایگزین فرمانبرداری از نیروهای اهریمنی کرده و صراط مستقیم را پیدا کنم. میدانم تا زمانی که این مراحل را پلهپله به انجام نرسانم، نمیتوانم به فرماندهی عقل سالم دست پیدا کنم. کنگره60 ابتدا به من آموزش داد که اگر بخواهم مسیرم را درست کرده و آن را بهراحتی طی کنم؛ باید فرمانبردار خوبی باشم و آموزشهایی را که راهنما به من میدهد با دلوجان بپذیرم و کاربردی کنم و بتوانم قوانین کنگره را بهخوبی اجرا کنم. اگر من فرمانبردار خوبی نبوده و درگیر افکار منفی و منیت باشم؛ نمیتوانم فرمانده خوبی بشوم. یکی از راههای قدردانی من بهعنوان رهجو، فرمانبرداری از راهنما است که زمان باارزش خود را در اختیار من قرار میدهد.
در پایان امیدوارم فرمانبردار و گوشبهفرمان کنگره و رهنمودهای راهنمای عزیزم باشم تا به فرمان عقل برسم و بتوانم خدمتگزاری کوچک برای کنگره۶۰ باشم.
نویسنده: همسفر همدم رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر افسون نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
65