English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ فرماندهی یعنی تسلط بر نیروهای درون و برون.

گروه خانواده_ فرماندهی یعنی تسلط بر نیروهای درون و برون.

پس از مطالعاتی که درباره‌ی دو واژه‌ی «فرماندهی» و «فرمانبرداری» انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که این دو کلمه با وجود داشتن معنای متفاوت، در عین حال به یکدیگر مرتبط هستند. من با توجه به وادی دوم کتاب عشق نوشته‌ی مهندس دژاکام و همچنین سی‌دی فرمانبرداری تا فرماندهی برگرفته از سخنان استاد امین، مطالب ارزشمندی درباره‌ی این دو واژه‌ی مهم دریافت کردم و به این علم رسیدم که چگونه در زندگی خود با این دو موضوع روبه‌رو شوم. بسیار خوشحالم که به جایگاهی رسیده‌ام که می‌توانم آنچه آموخته‌ام را در اختیار شما دوستان عزیز نیز قرار دهم.

 

به گفته‌ی استاد امین: «فرماندهی یک هدف است.» این واژه در حکم یک قانون کلی است؛ درواقع می‌تواند برای ما مسیر را تعریف کند، حرکتی را از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر ترسیم نماید. به زبان ساده‌تر، به ما می‌آموزد که چگونه بر انجام کارهای خود تسلط داشته باشیم.

 

کلمه‌ی «فرماندهی» خود بسیار پرمعناست؛ به این معنا که من باید بر بخشی از نیروها و انرژی‌های درونی و بیرونی خود تسلط کافی داشته باشم تا اگر خواستم کاری را به انجام برسانم، بتوانم به‌راحتی از عهده‌ی آن برآیم. حتی بتوانم کارهایی را که دیگران از من می‌خواهند، با آرامش و تسلط کامل انجام دهم.

 

مثال: من می‌خواهم برای خود، همسر و فرزندانم با توجه به توان مالی‌ام ملکی خریداری کنم. چگونه؟ به این صورت که ابتدا ببینم چه مقدار پس‌انداز دارم، سپس بر اساس شرایط کاری و مالی در ماه‌ها و سال‌های آینده مشخص کنم چه مقدار می‌توانم برای این کار بودجه ذخیره کنم. در نهایت محلی را انتخاب کنم که در شأن من و خانواده‌ام باشد و...

اگر بتوانم این مراحل را پشت سر بگذارم و در نهایت با انتخابی درست به هدف خود برسم، توانسته‌ام این مسئله را به‌خوبی «فرماندهی» کنم. فرماندهی دارای دو جنبه‌ی آشکار و پنهان است: بسیار ساده است؛ «من» به «من» فرمان می‌دهد که چگونه به دنبال محله‌ای مناسب برای خرید منزل باشم (صور پنهان) و سپس دستوری را که از عقل خود گرفته‌ام به اجرا برسانم (صور آشکار).

فرماندهی یک خواسته‌ی درونی است. من برای انجام هر کار ابتدا باید بخواهم تا بتوانم آن را به‌خوبی انجام دهم.

«واژه‌ی فرمانبرداری»

بسیار مهم است که بپذیرم ممکن است در یک مورد مشکل یا نقصی داشته باشم و نیازمند کمک یک نیروی دیگر باشم تا از نفس اماره رها شوم. نکته‌ی بسیار مهم این است که باید فرمانبردار خوبی باشم تا بتوانم فرمانده موفقی شوم.

باید بتوانم در زمان نیاز، با کمک گرفتن از یک استاد یا راهنما، بدون هیچ‌گونه قیاس و قضاوتی، فرمان‌پذیری داشته باشم. لازم است کاملاً به خودم تفهیم کنم که در برخی موارد نیازمند راهنمایی کسی هستم که یا علم بیشتری به هدف من دارد یا تجربه‌ی بیشتری در راستای انجام کارهای من کسب کرده است.

وقتی راهنمای من در کنگره‌ی ۶۰ تمام حالت‌های خوب و بد مرا قبلاً تجربه کرده و می‌داند که در برخورد با این مسائل چگونه باید عمل کنم، چرا از نظرات و راهنمایی‌های او استفاده نکنم، درحالی‌که می‌دانم کمک‌های او برایم بسیار حیاتی است؟ پس دیگر جایی برای قیاس، قضاوت و غرور باقی نمی‌ماند.

من باید بدانم که فرمانبرداری کار آسانی نیست و در عمل بسیار دشوار است؛ اما برای رسیدن به فرماندهی، باید فرمانبرداری را بپذیرم. همچنین باید عاشق طی مسیر و رسیدن به هدفم باشم تا ابتدا فرمانبردار خوبی و سپس فرمانده‌ی موفقی شوم.

با اجرای دستورات راهنمایم قادر می‌شوم نیروهای منفی را از شهر وجودی‌ام خارج کنم و در نهایت به فرمانروایی لایق و مسلط برای شهر وجودی خودم تبدیل شوم.

نویسنده: همسفر ام‌البنین.ش رهجوی راهنما همسفر مهدیه، (لژیون اول)
ویرایش: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه، (لژیون اول)
همسفران نمایندگی زاهدان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .