سی دی «قانون» به انواع رازهای نهان سؤال مطرح میکند؛ آیا زندگی جبر است یا اختیار؟ یک سری معتقدند به جبر، یک سری معتقد به اختیار، خیلی از شعرا، عرفاً در مورد این مسئله بحث دارند؛ بین آنها مولانا شاعری بود که از خیلی چیزها پرده برداشت در مثنوی معنوی هم که ششجلدی است کامل توضیح داده و میتوانیم متوجه شویم.
جلد ششم مثنوی معنوی مولانا نیمهکاره مانده است؛ موضوع در مورد پادشاه و پسرانش بود همه چیزهایی که مولانا در مثنوی معنوی گفته است؛ همه القا و الهام بود که بعد از نصف جلد ششم به بعد، دیگر چیزی برایش القا الهام نشده بود.
مولانا پرده از خیلی رازها برداشته است، میگوید: زندگی هم جبر است، هم اختیار. آیا زندگی ما در اختیار خودمان است یا از جای دیگری برایمان تصمیم میگیرند؟ ما در کنگره این را به ۳ قسمت تقسیم میکنیم: جبر که میشود همان تقدیر، خواست همان اختیار و فرمان الهی، زندگی ما در این ۳ موضوع خلاصه میشود؛ اگر درگذشته تو گوش کسی زدی، امروز در گوشتان میزنند و جبران میکنند که این تقدیر تو میشود.
جبر یا تقدیر، نامه پیشین است که از قبل نوشته شده است؛ درست مثل زمانی که بچه درسش تمام شده و کارنامه خود را میگیرد؛ کارنامه، همان نامه پیشین است که این جبر میشود. همه انسانها همیشه در حال امتحاندادن هستند؛ اگر کاری امروز انجام دادیم، تقدیر فردای ماست.
هر عمل نیک و بد من در زندگیام تأثیرگذار است؛ مولانا برای این موضوع؛ یک انسان که جبر قبول دارد و انسان دیگر اختیار، مثال یک دزد را میزند که از باغ دیگری میوه میدزدید، صاحب باغ میگوید: چرا در باغ من دزدی میکنی؟ او میگوید: باغ خداست، خدا خواسته من بیایم میوه ببرم. صاحب باغ به کارگرش میگوید: طناب بیار و او را به درختی ببند و بعد بزن دزد میگوید: شرم نمیکنی، چرا من را میزنی؟ صاحب باغ میگوید: این چوب خداست، چوب خدا صدا ندارد. یکی اختیار داشته میرود دزدی میکند و دیگری هم جبر داشته و کتک میزند.
نامه پیشین از روز الست با ما است، به اعتقاد من ما چیزی به اسم جبر نداریم، تقدیری است که خود ما بذر آن را کاشتهایم؛ از روز الست برای ما نوشته شده است که ممکن است بعد از مرگ هم ادامه داشته باشد. خداوند هم در قرآن میفرماید: در روز قیامت نامه اعمال انسانهای درستکار در دست راست، نامه اعمال انسانهای بدکار در دست چپ آنها قرار میگیرد، این نامه همان نامه اعمال پیشین آنها است. بهشت و جهنم جاری است هم در این دنیا هم در زندگی پس از مرگ.
جبر، اختیار و فرمان الهی هم یک مثلثی هستند که در کنار هم قرار میگیرند. فرمان الهی برای یک سری عوام و یک سری افرادی که خوب و خاص هستند، متفاوت است. هر کسی یکجور عمل میکند. فرمان الهی مثل زلزله یا سیل نیامده که فقط من را از بین ببرد؛ این فرمان الهی است و باید اتفاق بیفتد ما نمیتوانیم کاری به اختیار خود بکنیم؛ زلزله را به وجود بیاوریم یا به جبر خود جلوی آن را بگیریم.
ما خود را نباید درگیر گذشته و یا آینده کنیم؛ فرد طوری در آینده زندگی میکند که خود را درگیر کار، پول و مالاندوزی کرده و آینده را از دست میدهد، همه پساندازش خرج درمان میشود. کسی هم که درگذشته زندگی میکند، افسرده میشود. انسان باید به گذشته نگاه کند و درس بگیرد، برای آینده برنامهریزی کند و در حال زندگی کند.
برای وجود یک سری اتفاقها باید کاری نداشته باشید؛ حتی اتفاقهای بد ممکن است که به خیر صلاح ما باشد، اگر جناب مهندس درگیر اعتیاد نمیشد؛ امروز درمانی برای اعتیاد وجود نداشت.
منبع: سی دی قانون از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: راهنمای تغذیه سالم همسفر صونا
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
74