English Version
This Site Is Available In English

فرماندهی خدا درون هر انسانی است

فرماندهی خدا درون هر انسانی است

مشارکت همسفر فاطمه:

در کنگره۶۰ آموختم اگر فرمان‌بردار خوبی باشم، فرمانده خوبی نیز خواهم شد، من قبلاً دچار فراموشی‌های فراوانی بودم به حدی که گاهی هنگام حرف زدن با تلفن در جستجوی گوشی خود بودم، برای خواندن و نوشتن اصلاً حوصله نداشتم و حتی تلاش نمی‌کردم که یک خط بنویسم یا از کتابی بخوانم؛ اما زمانی‌که وارد کنگره شدم، دریافتم که فرمان‌بردار خوبی نبودم به همین علت حافظه‌ من نیز فرمانده خوبی برای من نبود با آموزش‌های ارزشمند آقای مهندس، استاد امین و راهنمای عزیزم دریافتم که تلاش کنم و برای حافظه خود فرمان‌بردار خوبی باشم تا بتوانم فرمانده خوبی برای زندگی خود نیز بشوم.

مشارکت همسفر سوسن:

؛ زمانی‌که وارد کنگره شدم و واژه فرمان‌برداری را شنیدم، برای من یادآور پادگان‌ها بود مکانی که یک فرمانده وجود دارد و سربازان موظف به فرمان‌برداری هستند در ابتدا تنها این جمله برای من مفهوم داشت؛ اما با گذشت زمان و حال‌خوش مسافر‌خود ۰متوجه شدم که فرماندهی و فرمان‌برداری را نیز می‌توانیم در زندگی روزمره خود به اجرا در بیاوریم؛ اما این امر شروطی دارد، ابتدا ما باید فرمان‌بردار خوبی باشیم تا بتوانیم فرماندهی با کیفیتی انجام دهیم که در کنگره این امر را به خوبی می‌آموزیم، اگر بخواهیم در زندگی به حال‌خوش و آرامش روح و روان برسیم، حتماً باید از نفس اماره و انجام کارهای ضدارزشی دوری کنیم، همچنین آموزش‌های کنگره را در زندگی خود نهادینه کرده و به اجرا درآوریم، راهنمایان ما در کنگره نمونه بارزی هستند آن‌ها یک فرمان‌بردار خوب و گوش به فرمان بودند که اکنون فرمانده لایقی شده‌اند، ما با انتخاب صحیح و تفکر سالم می‌توانیم دست به کارهای بزرگ بزنیم که خود را در بهترین موقعیت‌ها قرار دهیم و به فرمان عقل نزدیک شویم، شاید این مسیر آسان نباشد؛ اما کاملاً قابل اجرا است، من می‌توانم با فرمان‌برداری از عقل، انجام کارهای ساده و کوچک روزمره زندگی خود را شروع کنم تا به خواسته‌های بزرگ زندگی خود برسم؛ به‌طور مثال: حضور به موقع در جلسات کنگره، مشارکت کردن، خدمت گرفتن، نوشتن سی‌دی، گوش دادن به آموزش‌های راهنما و عمل به آن‌ها، ما باید در زندگی هدف داشته باشیم و به آن احترام بگذاریم و از خود بپرسیم، آیا می‌خواهیم انسان موفقی باشیم و از انجام کارهای ضدارزشی دوری کرده و به سمت ارزش‌ها حرکت کنیم؟ اگر هدف و زندگی برای ما معنی و مفهوم پیدا کرد می‌توانیم به فرمان‌برداری برسیم در زندگی یک‌سری بایدها و نبایدها وجود دارد که گاهی عقل ما را ضعیف یا حتی متوقف می‌کند و ما را به سمت ضدارزش‌ها رهسپار می‌کند؛ اما با فرمان‌برداری به‌موقع از آموزش‌های کنگره، می‌توانیم بر عقل خود مسلط شده و از نفس اماره گذر کنیم، آموزش‌پذیر باشیم و در نهایت به رشد و دانایی برسیم؛ بنابراین می‌توان گفت برای این‌که فرمانده خوبی برای خود و دیگران باشیم، باید به فرماندهی عقل برسیم که این مرحله بسیار ارزشمند است و برای رسیدن بهای سنگینی باید پرداخت کرد به همین علت در پروسه صبر توجه زیادی می‌شود؛ زیرا با صبوری می‌توان به آرامش و آسایش جسم و روح خود دست یافت، من در این سه سال حضور در کنگره تلاش کردم تا حد امکان از آموزش‌های کنگره بهره بگیرم و آن‌ها را در کنگره و زندگی روزمره به اجرا درآورم شاید در ابتدا کمی برای من دشوار بود؛ اما تا حدودی در حال اجرایی کردن آن‌ها هستم؛ همچنین با ورود به لژیون سردار، گذشت و بخشش را به خوبی لمس کردم که بسیار لذت‌بخش بود و برای من آرامش قلبی به همراه داشت گویی باری سنگین از روی دوش من برداشته شد، از کنگره آموختم اگر بخواهم اطرافیانم را با تمام خصوصیات اخلاقی که دارند بپذیرم و با آنان مشکلی نداشته باشم؛ باید گذشت داشته باشم نه این‌که از خود بگذرم بلکه دیگران را ببخشم تا به خود برسم و به آن آرامشی که هدف اصلی من از فرمان‌برداری تا فرماندهی هست دست یابم؛ باید به نیروی درونی خود مسلط باشم و از منیت، تکبر و خودبینی دوری کنم البته هر انسانی ممکن است ایراداتی داشته باشد و ما موظف هستیم آن‌ها را همان‌گونه که هست بپذیریم و تنها در این صورت می‌توانیم فرمانده‌ خوبی برای عقل خود باشیم که با رفتار، اخلاق و گذشت خود فرمانده خوبی برای دیگران باشیم، من امیدوارم بتوانم آموخته‌های کنگره را در شهر وجودی خود به اجرا درآورده و در نهایت به فرمان‌روایی لایق در درون خویش تبدیل شوم.

مشارکت همسفر فائزه:

استاد امین در سی‌دی «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» می‌فرمایند: «فرماندهی خواست درونی هر انسانی است؛ بنابراین من باید بدانم برای رسیدن به خواست درونی خود که فرماندهی است تنها یک مسیر وجود دارد و آن نیز فرمان‌برداری است.» به بیان دیگر، تمام انسان‌ها تمایل دارند فرمانده باشند؛ اما برای قرار گرفتن در این جایگاه، ابتدا باید کاملاً فرمان‌بردار باشند، واژه فرمان در لغت به معنای دستور، حکم یا حتی اجازه‌ گرفتن است. هر مکان قوانین و فرامینی دارد که مسیر پیشرفت را مشخص می‌کند، در کنگره۶۰ نیز اجرای دستورهای سازمانی جزو الزامات است برای نمونه: حضور منظم در جلسات کنگره، مانند: شرکت در سه جلسه مشاوره پس از ورود تازه‌ واردین که مصداقی از فرمان‌برداری است که با فراهم شدن زمینه رشد و یادگیری فرد را به سمت فرماندهی جسم و جان خود سوق می‌دهد، رعایت قوانین و حرمت‌های کنگره مانند: گوش‌ به‌ فرمان بودن و مسئولیت‌پذیری است که باعث ارتقای نظم درونی و رشد تدریجی می‌شود، اطاعت از دستورات راهنما مانند: مصرف دارو در زمان و مقدار تعیین‌شده ضروری است؛ زیرا سرپیچی از آن قطعاً به ضرر فرد خواهد بود به این ترتیب، با پیروی از این فرامین و افزایش تدریجی توانایی‌های شخصی انسان آمادگی لازم برای رسیدن به جایگاه فرماندهی را به‌ دست می‌آورد، گسترش فرماندهی در نتیجه فرمان‌برداری است هر توانایی جدیدی که انسان کسب می‌کند، دامنه فرماندهی درونی او را گسترش می‌دهد. کودکی را در نظر بگیرید که پس از مدتی چهار دست و پا راه می‌رود یا موفق به بیان اولین کلمات خود می‌شود و سرشار از شادی و شعف می‌گردد، این شادی ناشی از تسلط بیشتر کودک بر نیروهای جسمی و درونی خویش است از این منظر، توانایی‌های فردی، تسلط بر نیروها و دستیابی به فرماندهی همواره با احساس خوشبختی همراه است که همین مسئله بخشی از شادی رهایی در مسیر درمان اعتیاد را توضیح می‌دهد، آقای مهندس دژاکام تاکید می‌کنند: «بسیاری از قوانین کنگره۶۰ مانند شمشیر دو لبه هستند؛ یعنی می‌توان هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی از آن‌ها استفاده کرد.»؛ بنابراین در دستور جلسه‌ از فرمان‌برداری تا فرماندهی تأکید می‌شود، اطاعت باید در جهت ارزش‌ها باشد تا فرمان‌برداری در جهت مثبت، کسب نظم و افزایش فرماندهی به همراه داشته باشد؛ اما پیروی از فرامین منفی و ضدارزش‌ها نتیجه‌ای جز خروج از گردونه‌ی فرماندهی و رسیدن به پوچی در پی نخواهد داشت. استاد امین می‌فرمایند: «از هر شخصی که فرمان بگیرم از جنس همان می‌شوم اگر فرامین الهی را اجرا کنم به سمت پاکی‌ها و زیبایی‌ها رهسپار شده و اگر فرامین شیطانی را پیروی کنم، از جنس شیطان خواهم شد.» در وادی ششم نیز آمده است: «حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.» به این معنا که فرمان عقل (عقلانیت) که فرمانده‌ی درونی انسان است؛ باید بی‌چون‌ و چرا اطاعت شود. در غیر این صورت از مسیر ارزش‌ها منحرف می‌شویم و جایگاه فرماندهی را از دست می‌دهیم. مطابق آموزه‌های هستی، تسلط بر نیروهای درونی باعث ادامه زندگی و احساس خوشبختی می‌شود؛ اما از دست دادن آن ناراحتی و اندوه به دنبال دارد، برای نمونه: اگر در انجام کارهایی توانایی پیدا کنیم در ما شادی و شعف به‌وجود می‌آید و اگر توانایی را از دست بدهیم ناراحت می‌شویم، به همین علت بسیاری از سالمندان در سنین بالا احساس اندوه می‌کنند؛ زیرا نیروهایی که زمانی تحت فرمان آن‌ها بودند، اکنون از اختیارشان خارج شده است در مسیر درمان اعتیاد نیز با فرمان‌برداری صحیح از قوانین کنگره و گسترش همزمان فرماندهی درونی، قابلیت‌های از دست رفته بازیابی می‌شوند و فرد با احساس توانمندی و شادمانی ناشی از این احیا، به آرامش و فرماندهی خود بر جسم و روان دست می‌یابد.

مشارکت همسفر لیلا:

انسان اگر بخواهد در هر مقوله‌ای صاحب نظر شود و در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد شرط لازم آن فرمان‌برداری است و این یک قانون کلی است. فرماندهی دو بخش دارد: صور آشکار و صور پنهان، فرماندهی در صور پنهان یعنی فرمان دادن به درون خود و این‌که تمام اعضای بدن از او تبعیت کنند در حالت طبیعی انسان سالم؛ زمانی‌که اراده می‌کند خواسته‌اش بدون اشکال انجام می‌شود و فرماندهی درون برای او آسان‌تری است مگر در شرایط خاص، که فرمانده‌ای را از دست می‌دهد مانند: فراموش کردن مطالب امتحانی؛ اما برای فردی که گرفتار اعتیاد است اجرای خواسته‌ها مشروط یا نسبی است یعنی، به شرط مصرف مواد یا حتی مقدار بیشتر و قوی‌تر و تمام تلاش او بر این است که فرماندهی گذشته‌اش را دوباره به‌دست آورد؛ زیرا فرماندهی جزوی از خواسته وجودی انسان است و حاضر است حتی برای آن بهای سنگینی بپردازد، مانند یک کودک که برای نخستین مرتبه روی دو پا حرکت می‌کند یا انسان‌هایی که سال‌ها رنج می‌کشند تا کارهای محیرالعقول انجام دهند، علت احساس شعف و اعتماد به‌ نفس آن‌ها و تسلط یک سری از نیروهایی که خداوند در اختیار آن‌ها قرار داده است که این همان فرماندهی است. انسانی که اعتیاد دارد در زمینه صور پنهان فرماندهی از او گرفته شده و اعضای بدن از او فرمان‌برداری نمی‌کنند. کلید بازگشت این انسان به زندگی طبیعی همین دستور جلسه از فرمان‌برداری تا فرماندهی است، یعنی اگر بخواهیم نیروهایی که اعتیاد اختیارش را از ما گرفته دو مرتبه به‌ دست بگیریم؛ باید فرمان‌برداری کنیم تا «شو شود» اتفاق بیفتد؛ زمانی‌که ما بر یک نیرو مسلط می‌شویم، احساس شادی و شعف درما به‌وجود می‌آید و؛ زمانی‌که نیرویی را از دست ما بگیرند، احساس بدبختی و اندوه داریم حتی علت ناراحتی بسیاری از سالمندان نیز از دست دادن همین فرماندهی است؛ بنابراین شرط لازم فرماندهی فرمان‌برداری است، شخصی که می‌خواهد فرماندهی کند؛ باید خود او توانایی انجام کاری که از دیگران می‌خواهد را داشته باشد در نتیجه باید به دانایی مؤثر برسد، برای رسیدن به این جایگاه، لازم است تحت آموزش یک استاد و رب باشد تا علم خود را به او انتقال بدهد و از او اطاعت کند؛ بنابراین باید فرمان‌بردار باشد. فردی که در تاریکی و تحت فرمان نفس اماره است؛ زمانی‌که از یک استاد اطاعت و فرمان‌برداری کند می‌تواند از کنترل نفس اماره خارج شود و به فرمان‌برداری، فرماندهی و جایگاه والاتر برسد.

مشارکت همسفر مرضیه:

برای رسیدن به جایگاه فرماندهی در زندگی، ابتدا باید فرمان‌برداری را به‌طور کامل درک و اجرا کرد، فرماندهی در معنای عام به معنای تسلط و کنترل بر افکار، اعمال و احساسات خود است. این مسیر از فرمان‌برداری به قوانین و اصول لازم برای تغییر آغاز می‌شود، فرماندهی درونی؛ زمانی‌که فرد توانایی کنترل بدن، ذهن و احساسات خود را پیدا می‌کند در واقع فرماندهی خود را به دست آورده است. افراد سالم معمولاً به راحتی بر بدن و ذهن خود تسلط دارند؛ اما اشخاصی که دچار اعتیاد یا بیماری می‌شوند این فرماندهی را از دست می‌دهند و نیاز به آموزش و راهکار دارند تا دو مرتبه آن را به‌ دست آورند. رابطه فرماندهی و توانمندی؛ هرگاه انسان توانایی جدیدی به‌ دست می‌آورد و بتواند کاری را به خوبی انجام دهد، احساس شادی و موفقیت می‌کند. این حس به‌ علت تسلط بر نیروهای درونی است که در طول زمان و از طریق آموزش و تمرین به‌ دست می‌آید. فرماندهی در اعتیاد؛ در افراد معتاد از بین رفته است این افراد نمی‌توانند بدن یا ذهن خود را کنترل کنند به همین علت اغلب به مصرف موادمخدر برای بازگرداندن فرماندهی خود روی می‌آورند. آموزش و اطاعت از استاد؛ برای رسیدن به فرماندهی، فرد باید از یک استاد آموزش بگیرد و از او تبعیت کند تا در مسیر رشد و تکامل قرار بگیرد که شرط ضروری برای آموختن و در نهایت رسیدن به فرماندهی در زندگی است. فرماندهی و تسلط بر نیروهای درونی؛ نه تنها در حوزه فکری بلکه در حوزه جسمانی نیز اهمیت دارد، افرادی که توانسته‌اند بر بدن خود تسلط پیدا کنند ورزشکاران یا هنرمندان هستند که این توانمندی‌ها را از طریق سال‌ها تمرین و تسلط بر بدن به‌ دست آورده‌اند. خروج از وضعیت نفس اماره؛ برای بازگشت به فرماندهی درونی به ویژه در مسیر درمان اعتیاد لازم است فرد از فرمان نفس اماره که او را به سمت مواد می‌کشاند خارج شود و در مقابل از یک استاد یا راهنما پیروی کند تا بتواند به فرماندهی درونی خود بازگردد یعنی انسان را قادر می‌سازد تا در زندگی پیشرفت کرده و احساس قدرت و موفقیت کند این فرآیند نیازمند آموزش، اطاعت از استاد و پیروی از قوانین مشخص است.

ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون شانزدهم)
عکس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیست‌وسوم)
نمایندگی همسفران سلمان‌فارسی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .