سلام دوستان نازیلا هستم یک همسفر
امروز میخواهم در مورد تجربهام از دستور جلسه بسیار مهم «از فرمانبرداری تا فرماندهی» با شما مشارکت کنم. یادم هست، سال ۱۳۹۴ که به کنگره۶۰ آمدم، راهنمای خودم و مسافرم گفتند که در طول سفر اول نباید به مسافرت بروید؛ چراکه ممکن است به روند درمان و سفرتان آسیب برساند. ما هم با تمام وجود سعی کردیم این قانون را رعایت کنیم؛ اما با رسیدن تعطیلات نوروز، فکری در ذهنمان جرقه زد: «خب ما که نصف سفر را پشت سر گذاشتهایم! اگر یک سفر کوچک به شمال داشته باشیم اتفاقی پیش نمیآید.» همین فکر باعث شد که راهی شمال شویم. بعد از بازگشت از آن سفر، حال روحی مسافرم اصلاً خوب نبود. وقتی این موضوع را با راهنمایشان در میان گذاشتند، مشخص شد که در طول سفر، به دلیل آب و هوای خاص شمال، مصرف داروی ایشان کمی بیشتر از حد معمول شده بود. ما در سال ۱۳۹۵ به رهایی رسیدیم؛ اما متأسفانه این رهایی دوام چندانی نداشت. چند سال بعد، اذن سفر ما دوباره در کنگره صادر شد. این بار، با توجه به تجربهای که قبلاً داشتیم، به یک نقطه مهم رسیدیم: «نقطه فرمانبرداری کامل» و با تمام وجود درک کردیم که اگر فرمانبردار خوبی باشیم به هدف اصلیمان در کنگره، یعنی رهایی و حال خوب، خواهیم رسید. زیباتر اینکه، وقتی فرمانبردار خوبی باشیم این توانایی را پیدا میکنیم که در تمام مراحل زندگی، فرماندهی لایق و شایسته باشیم و آنوقت است که راه روشن و نمایان میشود.
سلام دوستان شکوفه هستم همسفر
مبحث «فرمانبرداری و فرماندهی» به خوبی مبدأ و مقصد حرکت ما را در زندگی مشخص میکند. سؤال مهمی که باید از خود بپرسیم این است: «آیا در مسیر زندگی یا در کنگره، فرمانبردار خوبی بودهام؟» به باور من، واژه فرماندهی زمانی معنا پیدا میکند که پتانسیل و شایستگی لازم در فرد صاحبنظر وجود داشته باشد. فرماندهی دارای رتبهبندی است؛ کسی که بر شهر وجودی خودش فرماندهی میکند دارای توانمندی خاصی است و فردی که علاوهبر وجود خودش، فرماندهی گروه بزرگی از افراد را نیز بر عهده دارد از رتبه بالاتری برخوردار است. یک رهجو تا زمانی که از راهنمایش پیروی نکند و برای زمانی که صرف آموزش میشود ارزش قائل نباشد، یعنی فرمانبردار نباشد نمیتواند به جایگاه فرماندهی برسد. به نظر من وقتی هدف و پشتکار داشته باشی و تلاش مستمر کنی به مرور زمان توانمندیهای بیشتری کسب خواهی کرد. عکس این قضیه نیز اتفاق میافتد، یعنی با انجام کارهای ضد ارزشی، مانند دروغ گفتن، غیبت کردن یا با اعتیاد و تخریب وارد کردن به جسم خود، فرد به سمت تاریکی گام برمیدارد. تاریکی، خود نشانهای از نافرمانی است. کسی که اختیار جسمی را که خداوند به او عطا کرده، در دست ندارد و اختیارش دست مواد است، نه تنها فرمانبردار خوبی نیست؛ بلکه هنر فرماندهی را نیز فرا نگرفته است.
رابط خبری: همسفر شیرین رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
143