جلسه پنجم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر مسعود، به استادی پهلوان مسافر مسعود، نگهبانی مسافر سهیل و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» یکشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم. من برای اولین بار در این شعبه حضور پیدا کردم. این شعبه از شعب خوب در کنگره محسوب میشود که با نظارت جناب مهندس و زحمت خود اعضا تأسیس گردیده است.
در اوایل سفر اول مدام این ذهنیت را داشتم که اعضای کنگره ۶۰ با زبان تملق از جناب مهندس تعریف و تمجید میکنند. با گذشت زمان متوجه شدم که تأسیس چنین ساختاری با این تعداد شعبه در سراسر کشور قطعاً نیازمند یک فرمانده لایق و کارآمد است. چندی پیش با یکی از راهنمایان شعبه دکتر مسعود صحبت میکردم و ایشان فرمودند که ما یک قطعه زمین در مجاورت این شعبه برای خانمهای مسافر خریداری کردیم که این مسئله نیز نیازمند فرماندهی قدرتمند در ساختار خود است.
من خدمتهای متعددی در روزهای هفته در کنگره دارم و این مسئله نشان دهنده فرمانبرداری من از جناب مهندس است. من نیز به مانند خیلی از تازه واردین با ناامیدی و ترس وارد کنگره شدم و اصلاً به فکر درمان نبودم و روزی گمان نمیبردم که بتوانم ساعت خواب منظمی داشته باشم. اعتیاد اولین ساختاری را که در انسان مختل میکند، ساختار فرماندهی انسان از شهر وجودی و جسم اوست. انسان در بدو تولد ذاتاً هم فرمانبردار و هم فرمانده است. کودکی که شروع به راه رفتن میکند از پدر و مادر فرمان میگیرد. زمانی که دست او به جسم داغی برخورد میکند در دفعات بعدی این اشتباه را تکرار نمیکند و این نشانه فرمانبرداری اوست.
جسم و روان انسان به ترتیب مانند سوار و سوارکار است که فرمان از طریق صور پنهان صادر میشود. جسم انسان به مرور زمان دچار تخریب ناشی از اعتیاد میشود و یک فرمانده نالایق باعث ایجاد این تخریبها در شهر وجودی یا جسم انسان میشود. روان انسان بر اساس آموزش و همچنین ادراک، احساس و دریافتی که از هستی دارد تعیین میکند که جایگاهش کجا است. همه انسانها دارای یک روح و یک روان هستند که بر اساس جهانبینی میتوانند تصمیمات درستی را اتخاذ کنند. اگر از نفس اماره فرمان بگیریم به مسلخ خواهیم رفت و اگر از عقل فرمان بگیریم جایگاه ما در بهشت است.
در کنگره ۶۰ جناب مهندس فرمانده ای لایق هستند که در این مکان مقدس به این جایگاه رفیع دست یافته و بخشی از این اتفاق به دلیل وجود فرمانبرداران خوب در ساختار کنگره ۶۰ بوده است. حضرت موسی که لقب او کلیمالله است برای قوم خود زحمات بسیاری کشید. قومی که شبانهروز کار میکردند و در تاریکی مطلق بودند. به آنها کمک کرد که از دریا و بیابان عبور کنند و آنها را به حال خوش رساند؛ اما بعد از مدت زمانی کوتاه حضرت موسی برای ملاقات با خدای خویش مدت ۴۰ شبانهروز قوم خود را تنها گذاشت و وعده بازگشت به سوی آنها را داد. زمانی که بازگشت اکثر پیروانش دوباره در تاریکی ظلمت فرو رفته بودند و این مسئله به دلیل نقض فرمان بود.
کنگره بر اساس بخشش بنا نهاده شده است. در سفر اول باید با کم شدن یکپنجم از داروی OT به میزان یکپنجم آگاهی به دست بیاوریم؛ زیرا با کم شدن پلههای دارو به همان میزان از خمر درونی برخوردار خواهیم شد. سفر دوم نیز بر اساس بخشش شکل گرفته است. افرادی که در سفر اول به هنگام مصرف دارو زمان مناسب با دوز مناسب را رعایت میکنند؛ در پایان سفر از خمر طبیعی برخوردار میشوند. در سفر دوم زمانی ما فرمانبردار خوبی خواهیم شد که خدمتگزار خوبی باشیم. خدمت به مانند یک استاد و راهنما بوده و دارای صور آشکار و پنهان است و بر پایه معامله کالا به کالا نیست. خدمت به مانند یک استاد نقاط ضعف را به ما گوش زد میکند و به ما یادآور میشود که جایگاه و ظرفیت خود را بدانیم.
همه انسانها از یک هاله برخوردار هستند و زمانی که این هاله کدر شود انسان صفت فرمانبرداری را از دست میدهد. بخشش صفتی است که باعث جلا دادن هاله کدر در انسان میشود. یک کریستال کافی است مدت زمان نسبتاً طولانی در معرض گردوغبار باشد، آنگاه مجدد نیازمند رسیدگی خواهد بود. تفاوت کنگره با NGO های دیگر داشتن مؤلفه بخشش در ساختار خود است و در پایان، زمانی که انسان در مسیر بخشش حرکت میکند فرماندهی شهر وجودی خود را در اختیار میگیرد. از این که به صحبتهای بنده توجه کردید از همه شما صمیمانه تشکر میکنم.
.jpg)
تایپ: مسافر امید و مسافر حمید
عکس: مسافر سهند
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
186