استاد سیلور در شروع از یک نقطه میفرمایند: «اگر دیر به ایستگاه برسید، اتوبوس را نخواهید دید. در موقع کشت باید با شما بسیار سخن بگوییم. زمان برداشت، آغاز فصل دیگری از حیات شما است. از شما میخواهیم که با درس و تصاویر همگام باشید. تصویر اول کتاب بسیار مهم است؛ اما اگر در رنگ و در کل بهوجود آمدن آن بیشتر فکر کنید به آنچه اصل است، نپرداختهاید. در امتداد و عمل خویش به مسائل حیاتی خود رسیدگی نمایید. با بهکارگیری نیروی بدن و فکر به مکانهای ناشناخته دیگری دست بیابید».
استاد سیلور همچنین میفرمایند: «آغاز حیات ساختن است و تا ساختن ادامه دارد، حیات هم ادامه دارد؛ زیرا پایانی نیست. شخص در سفر باید حداقل دو کار را با هم انجام دهد: ابتدا طی کردن مراحل سفر و سپس به کارها و مسئولیتهای روزانه رسیدگی و برنامهریزی کند. ممکن است در این حالت راندمان شخص ۱۰۰ درصد نباشد؛ اما راندمان ۸۰ یا ۹۰ درصد را حتماً خواهد داشت. در مواردی هم راندمان از ۱۰۰ درصد گذشته و افزایش مییابد، درواقع با اضافه راندمان مواجه میشویم؛ پس باید مشغول انجام کار شویم تا زمان لازم زودتر سپری شود».
در این بین آقای مهندس اعلام کردند که در تاریخ ۲ مردادماه 1376 مصرف مواد به یکبار در ۲۴ ساعت، آن هم ساعت ۵ صبح و مقدار مواد در مدت کمتر از چهار ماه از ۵ یا ۶ گرم به ۱ گرم در روز رسیده است. آثار زنده شدن دوباره را در وجودم بهآرامی احساس میکنم، اعتمادبهنفسم نیز زیاد شده است. یکبار سرماخوردم، با مریض شدن در این شرایط چون مقاومت بدن کمتر شده و در حال دگرگونی است، سیستمهای مختلف جسم با روش درمان تدریجی به فکر ترمیم و بازسازی خود میافتند؛ فقط زمان کافی میخواهند.
تزریق آمپول ویتامین C داخل رگم باعث شد پاهایم حالت عادی نداشته باشد و مثل فنری که جمع شده و یکمرتبه رها شده، پرش کنند. ویتامین C تمام مواد مخدر داخل خون را خنثی کرده و به صفر میرساند. مقدار خیلی کمی حدود یکچهارم مصرف روزانه را خوردم و فهمیدم همان یک گرم در روز بسیار مهم است و اگر با تحمل کردن، مواد قطع شود مشکل حل نخواهد شد؛ چون سیستمهای جسم هنوز بازسازی نشدهاند. سیستمهای جسم باید با میزان مواد تعیین شده، عادت کنند و خود را بهآرامی تطبیق دهند.
اکنون به دو موضوع فکر میکنم، آیا باید فاصله زمانی را زیادتر کنم و از مرز ۲۴ ساعت عبور کنم یا مواد را کاهش دهم؟ با تفکر و سپس حرکت راه نمایان شد. در فاصله مصرف هر ۲۴ ساعت یکبار، یک ماه توقف کردم تا سیستمهای فیزیکی جسم کاملاً هماهنگ شده و عادت کنند. سلولهای جسم چون متوجه میشوند موادی که قبلاً مرتب سرازیر میشد، اکنون جیرهبندی شده است؛ پس باید به فکر تولید باشند. مرحله اول درمان، ۵ ماه بود که آغاز آن از نیمه دوم زمستان ۷۵ و پایانش، نیمه اول تابستان ۷۶ بود. موفقیتهای این مرحله عبارتند از:
1- کم کردن مواد از ۵ گرم به ۱ گرم در روز.
2- کاهش دفعات مصرف از ۵ وعده به ۱ وعده در شبانهروز.
۳- بالا بردن نقطه تحمل جسم نسبت به مصرف نکردن مواد از فاصله ۴ ساعت به ۲۴ ساعت.
۴- ترمیم و راهاندازی اکثر سیستمهای ناشناخته یا کارخانههای تولیدی جسم به جهت بازگشت به چرخه حیات.
۵- بیدار شدن نیروهای خفته بهآرامی مانند: اعتمادبهنفس، تفکر، حس، عقل و غریزهها.
۶- صرفهجویی اقتصادی (مالی) و جانی.
۷- صرفهجویی در خواب
۸- بهبود در سیستم گوارش و از بین رفتن یبوستهای سخت.
هر چه برای مصرف مواد هزینه بیشتری صرف شود، به همان نسبت در جسم نیز تخریب بیشتری ایجاد میشود. مرحله قبل ۳۰ گرم برای ۳۰ روز بود و مرحله جدید ۱۳ گرم را برای ۱۵ روز تنظیم کردم. حرکت در یخبندان تمثیل روش جدید درمان اعتیاد است. مصرفکننده فکر میکند اگر نشئه نباشد قادر به ادامه زندگی نیست. اما او در تمام عمر خود، از هزاران نوشیدنی فقط آبپرتقال خورده است و به جایی رسیده که دیگر فقط خیال میکند نشئه است؛ درحالیکه خماری و نشئگی یک حالت پیدا کردهاند. هرچه مواد مصرف کند، طبیعی و مانند اوایل نمیشود؛ بنابراین مصرف مرتب بالا میرود و جسم نابودتر میشود.
استاد سردار میفرمایند: «همه مطلب در درون و برون ماست. این جنگ، دنیای درون را به یک شهر آباد تبدیل میکند تا در آن همه هستی راه خود را بهسوی حقتعالی بردارند. ذرات بهوجود آورنده جسم ما ذراتی الهی هستند. هر قدمی که با بلندی برداشته شود، ما را به مقصد کل نزدیکتر میکند. ما در عالم هست و نیست، همه مطالب را به جهت هست میدانیم و شما در دادن بهاء آنها دقت کافی داشته باشید. هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد».
جای دیگری استاد سردار میگویند: «کوششها به نتایجی میرسد که در تواناییهای شما خلل حاصل نشود. از هر نقطه که نوری بتابد؛ بایستی در جمع آن به تفکر باشید که از ذرات جرقه میتوان به روشنایی بسیار وسیعی رسید. در آیات الهی بهروشنی پیداست که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بیصدا. تصاویر تولید یا ظهور میکنند و از درک به دورند؛ اما چشمهای هستند که به بحری میمانند».
منبع:
کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر اسرین (لژیون بیستوسوم)
رابط خبری: همسفر لینا رهجوی راهنما همسفر اسرین (لژیون بیستوسوم)
ویرایش و ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
94