English Version
This Site Is Available In English

اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی

اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی

تعدادی از همسفران لژیون سوم نمایندگی پرند مطالبی را در خصوص دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» در قالب مشارکت مکتوب ارائه کردند که تقدیم شما می‌گردد.

مشارکت همسفر لیلا:
فرماندهی؛ یعنی انسان بتواند هم در صور آشکار و هم در صور پنهان بر جسم خویش فرماندهی کند. فرماندهی بر احساسات و انگیزه‌های فرد جزو صور پنهان و فرماندهی بر اعضاء جسم، مثالی از صور آشکار از فرماندهی است. مثلاً تصمیم به انجام کارها، صور پنهان و انجام آن کار، صور آشکاری از فرماندهی است. فرمان در کنگره60 از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا فردی که برای درمان به کنگره مراجعه می‌کند در واقع به این امر آگاه است که دیگر نه تنها جسم او بلکه روح، روان و افکارش؛ نیز از او پیروی نمی‌کنند و مخالف و مغایر با آن‌چه که می‌خواهد عمل می‌کنند.

در کنگره مهمترین کاری که یک مسافر یا رهجو باید انجام دهد فرمانبرداری است. برای این منظور در ابتدا که وارد کنگره می‌شویم؛ باید ظرف وجودی‌ خودمان را از تمامی دانسته‌ها و مطالب خالی کنیم تا بتوانیم بهتر آموزش بگیریم. در واقع همان جمله معروف در کنگره که می‌گوید اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی؛ زیرا به فرموده استاد امین پذیرفتن مشکل نیمی از راه حل مشکل است. این کار مزیت دیگری هم دارد که باعث می‌شود منیت را از وجود خودمان حذف کنیم تا بهتر آموزش بگیریم؛ شاید در ابتدا این مطلب برای رهجو سؤال باشد که چرا باید از راهنمای خودش فرمانبرداری مطلق داشته باشد؟ اما به مرور متوجه می‌شود در واقع راهنما کسی است که اعتیاد را تجربه کرده و از پیچ‌وخم تاریکی‌ها عبور کرده تا به فرماندهی رسیده است و در هر یک از فرامینی که به رهجوی خود صادر می‌کند آگاه است.

در نتیجه چنان‌چه رهجو فرمانبرداری کند در نهایت به آرامش و رهایی می‌رسد و در غیر این صورت عاقبتش مسلخ و تاریکی‌ها است. در اصل ما به کنگره می‌آییم تا فرماندهی جسم و روح خود را به دست بگیریم؛ پس باید فرمان راهنمای خود که مانند چراغ راه ما است را اجرا کنیم تا در نهایت به فرماندهی برسیم. در فرد مصرف‌کننده با وجود داشتن عقل، قدرت نیروهای بازدارنده آن‌قدر زیاد است که نفس اماره فرماندهی شهر وجودی‌ او را به دست گرفته و تاخت‌وتاز می‌کند؛ پس چنان‌چه از راهنمای خود فرمانبرداری و فرامین او را کاربردی کند در ابتدا فرمانده وجود خودش می‌شود و سرانجام در صور آشکار هم به جایگاه‌های بالاتری هم‌چون فرماندهی و راهنمایی خواهد رسید تا به یاری افرادی برود که خواهان درمان هستند؛ اما هر کدام از انسان‌ها به نوعی توان این کار را ندارند.

مشارکت همسفر الهه:
معنی فرمانبرداری تا فرماندهی در کنگره60 چیست؟ حال معنی فرمانبردار را بیان می‌کنم تا بهتر متوجه بار معنایی این کلمه بشویم. فرمانبردار کسی است که از دستور فرمانده‌ خود پیروی و دستور او را اجرا می‌کند. حال در کنگره60؛ اگر فردی خواستار رهایی از دام اعتیاد باشد؛ باید از قوانین و فرمان راهنمای خودش پیروی کند و فرمانبردار باشد؛ اگر یک سرباز بخواهد به درجه فرماندهی برسد اول باید فرمانبردار باشد تا بتواند در آینده یک فرمانده بشود. راهنما در کنگره 60 کیست؟ راهنما فردی آموزش دیده است که حالا به درجه فرماندهی رسیده است و اکنون رهجوهایی دارد که باید از فرمانده‌ خودشان فرمانبرداری کنند تا رها شوند. اکنون کسی که فرمانبردار نیست آیا می‌تواند از دام اعتیاد رها شود؟ خیر! کسانی که فرمانبردار نیستند و از قوانین و دستورات پیروی نمی‌کنند نمی‌توانند رها شوند چه برسد به این‌که بخواهند فرمانده شوند. برای رسیدن به رهایی باید طبق متد درمان کنگره و روش DST پیش رفت و طبق وعده‌های تعیین شده زیر نظر راهنما پیش بروند تا به درجه درمان و بعد رهایی برسند. فردی که در کنگره60 نمی‌تواند فرمانبرداری از راهنمای خودش را داشته باشد نمی‌تواند رها شود و به درجه رهایی برسد.

مشارکت همسفر مهدیه:
از فرمانبرداری تا فرماندهی 2 صورت دارد یکی صور آشکار و دیگری صور پنهان که در صور آشکار فرمانی است که به اعضاء بدن می‌دهیم مانند بستن چشم و دیگری صور پنهان است که به همان مرحله شو شود در ذهن خود گفته می‌شود. ممکن است راهنما از ارتباط من و هم لژیونی‌ام خبر نداشته باشد و من بدون اطلاع راهنما با او دادوستدد می‌کنم؛ ولی کنگره به من می‌گوید که رابطه کاری و مالی با اعضاء کنگره60 ممنوع است و اگر من فرمانبرداری نکنم باعث به وجود آمدن کدورت بین من و دوست هم لژیونی‌ام می‌شود و دیگر نمی‌توانیم همدیگر را در لژیون تحمل کنیم در نتیجه دیگر صدای استاد را  متوجه نمی‌شویم؛ زیرا جنگ درونی برای خودمان راه انداختیم و از آموزش‌ها دور می‌مانیم. این نافرمانی‌ها از همین کارهای کوچک شروع می‌شود. سیستم بدن ما هوشمند است و یاد می‌گیرد که چگونه عمل کند؛ پس باید چشمی که به استاد یا راهنما می‌گوییم چه در صور آشکار چه در صور پنهان عمق داشته باشد.

حالا این سؤال پیش می‌آید که چرا فرماندهی یک فرد مصرف‌کننده یا افرادی که اضافه‌وزن دارند یا کسانی که نیکوتین مصرف می‌کنند از آن‌ها گرفته شده است؟ چون فرمانبردار خوبی نبودند. زمانی‌که خداوند یا همان قدرت مطلق به آدم و حوا گفت که به شجره خبیثه نزدیک نشوید؛ اگر گوش به فرمان بودند از درگاه خداوند رانده نمی‌شدند؛ وقتی‌که انسان آفریده شد خداوند او را بر سر دو راهی قرار داد یک راه خوب و دیگری بد یا راه ارزشی و ضد ارزشی؛ ولی به او قدرت اختیار هم داد، از روح خود بر انسان دمید و او را اشرف مخلوقات قرار داد. حال اگر من دانایی خود را افزایش دهم، فرمانبردار خوب و لایقی باشم، فرماندهی شهر وجودی را در اختیار می‌گیرم و از کارهای ضد ارزشی دور خواهم شد. استاد امین در سی‌دی از فرمانبرداری تا فرماندهی کودکی را مثال زدند که با حرف زدن ذوق و شعفی در او ایجاد شد.

شما فکر می‌کنید که چرا این شعف در او به وجود آمد؟ چون توانسته بود از نعمت خداوند که به او داده شده است استفاده کند و فرماندهی را تجربه کند؛ وقتی حرمت‌های کنگره60 را رعایت کنیم، هر چه آموزش می‌گیریم در طی زمان مناسب با تزکیه و پالایش خود، دور شدن از کارهای ضد ارزشی و پرداختن به کارهای ارزشی راه برای ما باز خواهد شد. در نتیجه دریچه نور بزرگ و بزرگتر خواهد شد و ما دوباره به مکانی که از آن انشعاب یافته‌ایم آن هم با کوله‌باری پر از تفکر، تجربه و آموزش در جایگاهی که خداوند در نظر گرفته است قرار خواهیم گرفت. من همسفر باید بدون قضاوت به حرف راهنما گوش کنم؛ چون او این مسیر را پیموده و بدون هیچ مزدی وقت و انرژی خود را برای ما می‌گذارد؛ پس ما باید هر کلامی که آموزش می‌گیریم با جان و دل گوش کنیم تا بتوانیم فرمانبردار لایقی برای شهر وجودی خود باشیم. زمانی‌که این فرمانبرداری انجام شد و به فرماندهی رسیدیم خداوند اجازه خدمت به خلق که بالاترین خدمت محسوب می‌شود را در اختیار انسان قرار خواهد داد.

مشارکت همسفر لیلا:
برای این‌که بتوانیم فرمانده خوبی شویم؛ باید فرمانبردار خوبی باشیم؛ اما این امر چگونه مهیا می‌شود؟ زمانی‌که در کنگره60 به قوانین و دستورات راهنما توجه کنیم و آموزش‌ها را درست دریافت کنیم در این صورت حتماً در آینده فرمانده خوبی خواهیم شد. در ابتدای ورود به کنگره مسافر من تحت فرمان مواد مخدر بود، بر روی نیروهای خود تسلط نداشت و من هم دچار آشفتگی‌های درونی بودم، روح و روان خود را در اختیار نیروهای منفی گذاشته بودم؛ ولی با ورود به کنگره و انتخاب راهنما، گوش به فرمان او شدیم و به راهنما چشم گفتیم؛ زیرا او این مسیر را رفته بود و برای به دست آوردن آرامش مورد نظر خود احتیاج به این فرمانبرداری داشتیم. به نظر من یکی از راه‌های قدردانی از راهنما این است که به حرف او گوش دهیم و از او فرمانبرداری کنیم. فرمانبرداری در این مکان مقدس باعث پیشرفت و رشد ما می‌شود.

رابط خبری: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .