در این مطلب میخواهیم مفهوم فرماندهی درونی انسان، نقش نفس اماره و اهمیت فرمانبرداری برای رسیدن به فرماندهی را بیاموزیم. فرماندهی واقعی از درون انسان آغاز میشود و برای اینکه انسان بتواند فرمانده باشد، ابتدا بایستی یاد بگیرد فرمانبردار خوبی شود؛ یعنی کنترل ذهن، رفتار و احساسات خودش را در دست بگیرد.
فرماندهی دو نوع است؛ یکی فرماندهی در صور آشکار که یعنی ما به اعضاء و جوارح بدن فرمان انجام بعضی کارها را میدهیم و دیگری فرماندهی در صور پنهان که یعنی فرمانهایی که انسان به ذهن میدهد، مانند ساختن تصویر ذهنی یا تصمیمگیری درونی. اگر نتوانیم ذهن را کنترل کنیم به این معناست که فرماندهی دچار اختلال شده است. در انسان فرماندهی از خواستههای وجودی شکل میگیرد و همه افراد دوست دارند در درون خود جایگاه فرماندهی را داشته باشند؛ اما زمانی که این جایگاه به خطر بیفتد حاضر هستند بهای سنگینی را بپردازند.
بهای اعتیاد بسیار سنگین است و شخصی که مصرفکننده میشود پس از مدتی برایش کاملاً مشهود است که خیلی از کارهایی که قبلاً بهراحتی انجام میداد، اکنون برایش قابل اجرا نیست. او فقط به این خاطر که فرماندهی جسم خود را از دست ندهد مجبور است موادمخدر مصرف کند و حتی از یک ماده به ماده دیگر پناه میبرد. برای مثال از مصرف تریاک به هروئین روی میآورد فقط و فقط بهخاطر اینکه فرماندهی خود را از دست ندهد و این برای شخص بهای سنگینی است.
زمانی که انسان در مرحله نفس اماره یا امرکننده باشد، به سمت تاریکی و اعتیاد میرود و میتوان گفت در چنین حالتی فرد تحت فرماندهی نفس میباشد؛ پس نمیتواند دیگران را رهبری کند. برای رهایی از نفس اماره بایستی از منبع بالاتری مثل استاد و راهنما اطاعت کرد و باور معنوی به او داشت. این اطاعت سخت است؛ زیرا نفس مقاومت میکند، اما تنها راه رسیدن به فرماندهی اطاعت کردن و چشم گفتن به راهنما میباشد.

انسان ها دو دسته هستند: انسانهایی که فقط به چیزهایی که با چشم میبینند باور دارند و کسانی که به نادیدنیها مانند روح، زندگی پس از مرگ یا جهانهای دیگر هم ایمان دارند. انرژی انسان فقط از غذا تامین نمیشود؛ بلکه نور، صوت و حس هم منبع بزرگی از انرژی هستند. نکته دیگر آنکه حرفهای منفی و ناامیدکننده انرژی انسان را میگیرند و حرفهای مثبت و آموزنده به او انرژی میدهند.
حسها تعیین میکنند که ما چقدر قوی باشیم و اگر فکر کنیم شکست خوردهایم قطعاً شکست میخوریم؛ بنابراین برای آنکه انسان بتواند فرمانده خوبی برای زندگی خود باشد باید ابتدا نفس را بشناسد، از آن عبور کند و با انرژی مثبت، حس قوی و اطاعت آگاهانه مسیر رشد را طی نماید.
برای اینکه ما بتوانیم دامنه فرماندهی خود را گسترش بدهیم، باید تواناییهای خود را افزایش دهیم؛ مثل کودکی که اولین کلمه خود را بیان میکند یا روی پاهای خود میایستد و اولین قدم را برمیدارد؛ چقدر احساس خوشحالی میکند و وجودش مملو از شادی میشود که این شادی بهخاطر حس فرماندهی درونی او میباشد.
پس احساس خوب داشتن؛ یعنی مسلط بودن به نیروهای درونی که این نشان از فرماندهی و فرمانبرداری است یا جایگاهی که اختیار انسان معنا پیدا میکند. اگر ما بخواهیم نیروهایی که از کنترلمان خارج شدهاند را دوباره در اختیار خود قرار دهیم و به شو شود برسیم، بایستی فرمانبردار باشیم؛ چراکه برای آن هیچ راهی وجود ندارد. فرماندهی یک هدف است و یک مسیر را مشخص میکند که از کجا به کجا حرکت کنیم و این مستلزم فرمانبرداری از راهنما و استاد است. بایستی بدانیم هر انسانی فرمانبردار خوبی باشد، قطعاً در آینده فرمانده خوبی خواهد شد.
منابع: سیدیهای از فرمانبرداری تا فرماندهی، مراتب فرمان و فرماندهی
نویسنده: همسفر رضوان رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون ویلیام وایت)
رابط خبری: همسفر صفورا رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون ویلیام وایت)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر امیره (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
377