دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» بر این موضوع تأکید میکند که فرماندهی یک هدف است و فرمانبرداری مسیری برای رسیدن به آن. برای تبدیل شدن به فرماندهای لایق، انسان ابتدا باید فرمانبردار خوبی بهخصوص نسبت به خود و کارهای جزئی روزمره خود باشد؛ مانند بیدار شدن بهموقع و انجام مسئولیتها. این فرمانبرداری به کسب دانایی و تشخیص خوب از بد کمک میکند و در نهایت باعث فرماندهی شهر وجودی و رسیدن به قدرت فرماندهی بر خود و دیگران میشود. همینطور اگر شادی باشد علت آن فرمانبرداری است. انسانهای که تواناییهای خود را ارتقاء دهند به احساس لذت، شادی و شعف میرسند، با چشم گفتن، حرکت در راه درست و مستقیم و با تزکیه و پالایش به فرماندهی میرسند.
آدمهای اندوهگین و کسانی که ناامید هستند. از همه دوری میکنند، از راهنما و از کنگره دوری میکنند، فرمانبردار نیستند و به فرماندهی نیز نمیرسند. خداوند میفرماید: «همه انسانها را هدایت میکنیم، خواه شاکر باشد یا کافر، خواه انجام دهد یا انجام ندهد؛ اگر انجام دهد، لذتش را میبرد و اگر انجام ندهد باید تاوان آن را پس بدهد.» ما باید در همه موارد فرمانبردار باشیم تا فرمانبردار نباشیم به فرماندهی نمیرسیم. با سخن تنها نمیتوانیم و باید با چشم گفتن و عملی کردن به فرماندهی برسیم. ما به کنگره میآییم و میخواهیم فرمانبرداری را به دست بگیریم، کسانی را بهعنوان راهنما انتخاب میکنیم که چراغ راه ما میشوند و به ما کمک میکنند.
راهنمای مسافر کسی است که اعتیاد را تجربه کرده است و تمام پیچوخمهای مسیر را کاملاً اشراف دارد. راهنما هر فرمانی که صادر میکند کاملاً به آن ایمان دارد و همچنین به شرایط رهجو کاملاً آگاه است. فرمانبرداری در کنگره۶۰، فرمانبرداری در بیرون کاملاً متفاوت است و در کنگره فرمانبرداری، آرامش و موفقیت را به همراه دارد و نافرمانی باعث رفتن به مسلخ و تاریکیها میشود. تمام فرمانها در کنگره به جهت رسیدن ما به حال خوش است تا بتوانیم بهشت را لمس کنیم و تمام کارها را در کنترل خود داشته باشیم و فرماندهی جسم و جان خود را به زیبایی به دست بگیریم.
راهنما فرمانی که به رهجو میدهد؛ باید خودش آن را انجام داده باشد و حرف او دارای انرژی و ایمان خاصی باشد و بر روی دیگران تأثیر گذارد و باید دلایل فرمانها را درک کند تا بتواند به سؤالات ذهنی یک رهجو پاسخ دهد؛ وقتی میتوان فرمانده خوبی بود که فرمانبردار خوبی باشیم و این حس را داشته باشیم که بدهکار کنگره هستیم؛ اگر راهنما به ما میگوید که ۶ سیدی بنویسیم یا گوش دهیم؛ باید همان کار را انجام دهیم نه کمتر نه بیشتر.
باید در این مسیر آموزشها را بگیرم و هنگامیکه راهنمایم میگوید: سی دی گوش دهم یا آن را بنویسم؛ باید آنها را انجام دهم و قدرت انسان در نوشتن به وجود میآید. وقتی خواستهای داشته باشم میتوانم با نوشتن به هدفم برسم. وقتی من فرمانده جسم و جانم شدم و صور آشکار و پنهان خود را شناختم، آن موقع مسیر برای من باز میشود و آموزشها با نوشتن سیدی و با سه پارامتر عمل سالم، عدالت و معرفت جلو بروم و جهانبینی خود را قوی کنم، آنگاه میتوانم نگرش و شناختم را در مورد خود و دنیای بیرون مشخص کنم.
منابع: سیدیهای آقای مهندس
رابط خبری: همسفر زهرا (غ) رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
نویسنده: همسفر زهرا (غ) رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
237