زمانی که صحبت از فرماندهی می شود، منظور هدف است. وقتی نام فرماندهی را می شنویم، به یاد فرماندهان نظامی می افتیم، حتی اگر هرگز آنها را ندیده باشیم. در کنگره یاد گرفتیم که هر چیزی دو جنبه دارد: جنبه های پنهان و جنبه های آشکار. وقتی به خود می گوییم که این کار را انجام دهیم، این یک جنبه پنهان است. متأسفانه، فردی که مصرف کننده مواد مخدر است، کنترل فرماندهی بدنش را از دست می دهد و این برای انسان بدترین اتفاق ممکن است. زیرا انسان ذاتا تمایل دارد که همیشه فرمانده بدن خود باشد. مصرف کننده دیگر نمی تواند ساعت ها کار کند، به راحتی بخوابد یا صبح زود بیدار شود و این احساس از دست رفتن کنترل، او را وادار می کند تا مقدار مصرف مواد خود را افزایش دهد یا به سراغ مواد سنگین تر برود تا دوباره بتواند کنترل بدن خود را به دست آورد . انسان همواره تمایل دارد به مقام بالاتری برسد و این خواسته ناشی از آرزوی او برای تبدیل شدن به یک فرمانده بهتر است. بنابراین، باید قابلیت های خود را افزایش دهد و تلاش کند. این حس از کودکی در ما وجود دارد. اولین باری که راه رفتیم، چقدر خوشحال شدیم و چقدر مادر و پدر ما خوشحال شدند. این همان خصلت است که ما دوست داریم داشته باشیم. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی زبان جدیدی یاد گرفته اید، چه احساس لذتی دارید و چقدر اعتماد به نفستان افزایش می یابد. همه این ها به این خاطر است که می خواهیم فرمانده قابلی باشیم. هر کاری که انجام می دهیم و هر چیزی که یاد می گیریم، به دلیل تسلط بر نیروهای بدنمان است و این می شود فرماندهی بدن. کسانی که مهارتهای خاصی دارند، به همین دلیل است که درجه فرماندهی بدنشان بالاتر رفته و اعضای بدنشان به خوبی از آنها اطاعت می کنند. اما کسانی که به مصرف مواد مخدر روی می اورند، متأسفانه کنترل فرماندهی بدنشان را از دست می دهند و حتی در مورد کوچکترین مسائل زندگی، نمی توانند به بدنشان دستور دهند و اعضای بدنشان از آنها اطاعت نمی کنند. زمانی که شخص مصرف کننده تصمیم به درمان می گیرد، به تدریج می تواند دوباره کنترل بدنش را به دست آورد و احساس لذت و رضایت را تجربه کند تصور کنید اگر یک کلمه انگلیسی که یاد داشته اید از یادتان برود، چقدر ناراحت خواهید شد و احساس بدی به شما دست خواهد داد؛ زیرا احساس می کنید حافظه تان دیگر تحت کنترل شما نیست. می دانید شرط لازم برای فرماندهی، فرمانبرداری است.علت این موضوع چیست؟ ما متوجه می شویم که فرماندهی به این بستگی دارد که انسان بر نیروهای خود، هم پنهان و هم آشکار، تسلط پیدا کند و تمام این نیروها از او فرمانبرداری کنند. فردی که می تواند فرمانده خوبی باشد، باید کارهایی که از دیگران می خواهد را به خوبی انجام دهد.این شخص باید به دانایی موثر برسد و مثلث دانایی را درک کند که در راس آن آموزش قرار دارد. همچنین باید استادی داشته باشد که آموزشهای لازم را دیده باشد. در قرآن نیز آمده است که روح طبق فرمان پروردگار است و از جنس علم است. انسان باید آموزش ببیند و فرمانبردار باشد تا بتواند فرمانده خوبی شود. درست است که این کار سخت است، چون نیروهای منفی نمی خواهند که انسان آگاه شود و از این حالت خارج شود.فقط شرط آن این است که انسان ابتدا باید فرمانبردار باشد و آموزشهای خود را از استاد یا مربی راهنمای خود دریافت کند. نباید هرگز استاد خود را قضاوت کند و باید بداند که استادش در حال آموزش اوست و او نیز باید آمادگی داشته باشد که آموزش بگیرد و فرمانبردار باشد تا بتواند جایگاه خود را به دست آورد.

منبع مقاله : از فرمانبرداری تا فرماندهی
نویسنده :همسفر نجوا رهجوی راهنما همسفر ساناز لژیون یکم کیش
ویراستاری و ارسال : همسفر بهاره نگهبان سایت رهجوی راهنما همسفر ساناز لژیون یکم کیش
نمایندگی همسفران کیش
- تعداد بازدید از این مطلب :
78