مقدمه
قدرت مطلق پس از آفرینش انسان، تمامی ابزارهای لازم برای رشد و تکامل را در اختیار او قرار داد و در نهایت «اختیار» را به او بخشید. این اختیار به انسان امکان میدهد تا با تبعیت از قوانین هستی و فرمانبرداری از قدرت مطلق، به جایگاه فرماندهی دست یابد. بر اساس آموزههای الهی، انسان به عنوان جانشین خداوند در زمین وظیفه دارد همچون فرماندهی لایق عمل کند و تصویری شایسته از صفات الهی را به نمایش بگذارد؛ به گونهای که هم خود و هم خالق از او خشنود باشند.
خداوند فرمانده کل هستی است و از روح خویش در وجود انسان دمیده است؛ بنابراین هر انسان بالقوه میتواند به جایگاه فرماندهی دست یابد، مشروط بر آنکه مسیر اطاعت و فرمانبرداری را طی کند.
مفهوم فرمانبرداری و فرماندهی
فرمانبرداری به معنای اطاعت و اجرای دستورات است، در حالی که فرماندهی به معنای جایگاه، عمل یا مسئولیت فرمانده بودن تعریف میشود. فرماندهی نه یک موقعیت لحظهای، بلکه مسیری مستمر از یک نقطه به نقطه دیگر است که نیازمند تسلط بر نیروهای درونی و بیرونی انسان است.
فرماندهی زمانی معنا پیدا میکند که اختیار انسان بالفعل گردد؛ به بیان دیگر، فرد باید بتواند بر نیروهای درون خویش تسلط داشته باشد تا هر زمان که بخواهد آنها را به حرکت درآورد. برای مثال، اگر انسان به نیروهای درونی خود فرمان تمرکز دهد، باید قادر باشد که فوراً به این وضعیت دست یابد. این سطح از توانایی تنها در نتیجهی فرمانبرداری و پذیرش قوانین الهی حاصل میشود.
ارتباط فرماندهی با فرمان عقل
شرط اساسی دستیابی به فرماندهی، تبعیت از «فرمان عقل» است. هنگامی که فرد وارد مسیر آموزش و خودشناسی میشود، در ابتدا ممکن است مقاومت کند یا قوانین را نپذیرد؛ اما با گذر زمان، مشاهده الگوهای موفق و دریافت آموزش، فرد به تدریج آماده میشود تا فرمانبرداری را بیاموزد. در این فرآیند، فرمانده وظیفه صدور دستور دارد و فرمانبردار وظیفه اجرای آن را.
میتوان این فرآیند را در قالب یک مثلث در نظر گرفت: ضلع نخست فرمانده، ضلع دوم فرمانبردار و ضلع سوم فرمان. عدم صلاحیت هر یک از این اضلاع موجب ناکارآمدی کل سیستم میشود. همانگونه که یک دانشجو برای پیشرفت نیازمند استاد است، انسان نیز برای رسیدن به فرماندهی، ابتدا باید فرمانبرداری را بیاموزد.
نقش آموزش و استاد در فرماندهی
هیچ انسانی نمیتواند بدون آموزش به جایگاه فرماندهی واقعی برسد. آموزش مستلزم پذیرش یک استاد است؛ زیرا استاد دانایی خویش را به شاگرد منتقل میکند و شاگرد باید بدون قضاوت و با پذیرش کامل از او اطاعت نماید. در غیر این صورت فرآیند آموزش تحقق نمییابد. بنابراین، فرماندهی بدون گذر از مرحله فرمانبرداری از استاد امکانپذیر نیست.
موانع فرمانبرداری: نفس اماره
یکی از مهمترین موانع در مسیر فرمانبرداری، سلطه «نفس اماره» است. انسانی که در بند نفس اماره قرار دارد، در واقع تحت فرمان آن است و نمیتواند به دیگران فرمان دهد. خروج از این وضعیت تنها زمانی ممکن است که فرد اطاعت از منبعی برتر (استاد یا راهنما) را بپذیرد. این فرآیند دشوار است؛ زیرا نفس اماره به شدت در برابر رهایی مقاومت میکند. به همین دلیل، فرمانبرداری مستلزم گذر از مراحل سخت، کنترل قضاوت و پذیرش بیچونوچرای راهنما است.
نتیجهگیری
در کنگره و سایر مسیرهای تکامل معنوی، موفقیت تنها از آن کسانی است که قوانین را رعایت میکنند و حرمتها را پاس میدارند. کلید اصلی رشد و رهایی، آموزش جهانبینی است؛ زیرا نگرش انسان باید دگرگون شود تا بتواند دانایی خویش را به عمل سالم تبدیل کند.
فرمانبرداری از نیروی مطلق و اطاعت از راهنما همچون چراغی است که مسیر انسان را روشن میسازد و او را به سمت ارزشها سوق میدهد. بنابراین، انسان زمانی به جایگاه واقعی خود میرسد که فرمانبردار عقل باشد، نه نفس. در نهایت، آنچه ما را به رهایی و آرامش میرساند، عمل کردن به فرمان درست است.
نویسنده: همسفر فاطمه. خ رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر زهرا. خ رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم) دبیر اول
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
124