هشتمین جلسه از دوره سی و هشتم از سری کارگاه های آموزشی، عمومی کنگره 60، نمایندگی فردوسی مشهد، با استادی راهنمای محترم مسافر محمدرضا ، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه "دانایی ،دانایی موثر وسواد "پنجشنبه 6 شهریور ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت به من داده شد که آموزش بگیرم و خدمت کنم جا دارد تشکر کنم از گروه مرزبانی دبیر و کلیه خدمتگزاران که این خدمت را به بنده دادند امیدوارم این دستور جلسه را درک کنیم و در زندگی خودمان عملیاتی کنیم تا گرههای کور زندگیمان را بازکنیم
با توجه به آموزشهای خود کنگره 60 و جزوه جهانبینی استاد امین دژکام که اگر تمام اطلاعات هستی و کائنات را در یک مستطیل بزرگ در نظر بگیریم و داخل این مستطیل بزرگ یک مثلث قرار بدهیم هر آن چیزی که تو از این کائنات و هستی از آن اطلاع داری میشود جز دانایی شما بهطور مثال من میدانم آتشداغ است نباید به آن دست زد، دروغ بد است نباید دروغ بگویم خیانت و کمفروشی و... اشکال دارد نباید این کار را بکنم یا میدانم باید به دیگران کمک کنم کار شایستهای است اینها همه جزء دانایی است ولی چه زمانی این دانایی مؤثر میشود چه زمانی این دانایی میتواند در زندگی من تاثیرگذارباشد درکلام خداوند میگوید کسانی که دانایی غیر موثردارند مانند چهارپایانی هستند که روی آنها بار کتاب است ولی چیزی از این دانش کتابها نمیدانند و بار اضافهای را با خود حمل میکنند برای مثال مسافری میداند سیگار بد است و برای سلامتیاش مضر است ولی نمیتواند دست از سیگار کشیدن بردارد زمانی این دانایی مؤثر میشود که در لژیون ویلیام شرکت کند و گوشبهفرمان راهنمایش باشد و پس از ده ماه فرآیند سفر را طی کرد و به رهایی رسید آن موقع میتوان گفت به دانایی مؤثر رسیده است.

تعریف کنگره از دانایی، مثلثی است با سه ضلع (تفکر تجربه آموزش ) و مثلثی داریم که در مقابل آن قرار میگیرد به نام مثلث جهالت که به گفته آقای مهندس بزرگترین دشمن ما همان جهل خودمان است و شرط خروج از جهالت و ورود به دانایی، تفکر درست است ولی تفکر بهتنهایی کاری را پیش نمیبرد دانایی مؤثر زمانی است که هر سه ضلع مثلث بهاندازه هم رشد کند در زمان رشد تفکر ترس مقابل آن قرار میگیرد و درزمان رشد ضلع آموزش منیت روبروی آن قرار میگیرد و ضلع بعدی تجربه است که در هنگام تجربه کسب کردن ناامیدی به سراغمان میآید
و موضوع بعدی در رابطه باسواد میباشد که درک ما درگذشته این بود که هرکس سواد بالایی دارد آدم دانایی است ولی کنگره به ما یاد داد سواد میتواند یک لازمه باشد ولی کافی نیست برای مثال یک پزشک فقط در راستای رشته خودش به دانایی رسیده است و امکان دارد در زمینههای دیگر به دانایی نرسیده باشد، دانایی به تمدن نیست به لباس پوشیدن نیست به انسانی اندیشیدن است دانایی به این است که من هنر زندگی کردن را بیاموزم و از خودم بگذرم تا خدمت نکنی و در مسیر قرار نگیری به دانایی نخواهیم رسید.

تایپ: مسافر ناصر لژیون یکم،مسافر علیرضا لژیون پنجم ،
ویراستار:مسافر محمد رضا لژیون دهم
تصویر و ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
112