خدمت نوعی سپاسگزاری است

سلام، عرض ادب و خوش آمد خدمت شما خانم مریم. لطفا اعلام سفر بفرمایید.

سلام دوستان مریم هستم همسفر؛ مسافر من هم با بیش از ۲۵ سال تخریب انواع آنتی‌ایکس مصرفی (شیره، تریاک، شیشه، گل، هرویین، سورچه، متادون و قرص) وارد کنگره شد و سفرمان را شروع کردیم با راهنمایی، راهنمای خودم خانم سودابه و راهنمای مسافرم آقای عباس خاشعی به روش DST و داروی OT. مدت سفر ۱۰ ماه ورزش در کنگره والیبال، ورزش مسافرم شنا، الان هم به شکر خدا ۸ سال است که آزاد و رها هستیم.

دستور جلسه این هفته دانایی، دانایی مؤثر و سواد است. لطفا رابطه آن‌ها را بفرمایید؟

سواد؛ یعنی دانستن اطلاعات و یادگیری یا علم بیرون. دانایی؛ یعنی تشخیص ماهیت و همان علم درون. دانایی مؤثر هم تعادل برقرار کردن و اتصال برقرار کردن بین علم بیرون و علم درون است. اگر علم بیرونی نباشد و نشانه‌های بیرونی وجود نداشته باشد،  شاخصی برای تشخیص نداریم یا متری برای اندازه‌ها نیست و در نتیجه تعادل برقرار کردن بسیار سخت و پیچیده می‌شود؛ به‌خاطر همین است که استادان ما همیشه می‌گویند: هستی در هستی ما است یا ما جهان اصغر هستیم. همه این‌ها به تنهایی لازم؛ اما کافی نیستند و کنار هم، همدیگر را کامل می‌کنند.

چه شد که وارد لژیون سردار شدید و هم‌چنین جایگاه دنوری چه تأثیری در زندگی شما داشته است؟

در ابتدا قطعاً آموزش‌های کنگره، روشن‌سازی هدف برقراری لژیون سردار، آموزش‌های راهنمای خود، در ادامه تجربه‌های خودم که با قانون یازدهم شروع کردم و اتفاقات قشنگی که با همان قانون یازدهم برایم می‌افتاد، انگیزه‌ای شد که اگر مبلغ بیشتری کمک کنی، چه اتفاقی می‌افتد و این‌گونه شد که من واقعاً وارد بازی قشنگی شدم و بدون این‌که متوجه بشوم وارد لژیون سردار شدم. در جایگاه سردار چند سالی بودم و با خودم همیشه این گفت‌وگو را داشتم که چرا بیشتر نه. دوباره وارد بازی جدیدتری شدم که واقعا در ادامه شعبده‌بازی‌های عجیبی در زندگی‌ام رخ داد؛ از جمله رهایی مسافرم و باز شدن گره‌هایی که همیشه فکر می‌کردم تا ابد و تا زنده هستم این مسائل با من همراه است و باید آن‌ها را یدک بکشم؛ اما ورق برگشت، صفحه جدیدی برای ما باز شد و اجازه داده شد که نقاشی زیباتری را بکشیم.

آیا در مقابل بخششی که داشته‌اید از خداوند چیزی خواسته‌اید؟

قبل از این‌که وارد لژیون سردار بشوم، همیشه با خدا معامله می‌کردم که اگر این‌کار را برایم بکنی، من هم این‌قدر پرداخت می‌کنم؛ اما هیچ‌وقت هم با این نگرش نتوانستم وارد لژیون سردار بشوم؛ اما زمانی‌که بیشتر به تشخیص نسبی ماهیت بعضی موضوعات رسیدم، آن حس معامله کردن کنار رفت و گفتم فقط چون می‌توانم پرداخت می‌کنم. انگار واقعاً همان جمله‌ای بود که آقای مهندس فرمودند: «فردی که در هستی می‌دهد در حرکت است و مانند آب زلال و جاری است». من از تمام وجودم می‌خواستم در کنگره بمانم، تا نفس می‌کشم از آموزش‌های آن بهره ببرم و دنبال قوی کردن پیوندی بودم که بهترین راه و به نظر من راحت‌ترین راه آن عضو شدن در لژیون سردار بود. بهترین نوع بخشش همان است که استاد در سی‌دی ایمان می‌فرمایند که بلاعوض باشد.

خدمت گرفتن در کنگره تا چه اندازه در به‌وجود آمدن قدرت بخشش تأثیر دارد؟

در کنگره اولین چیزی که یاد گرفتم؛ درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است. تعادل؛ یعنی به پایداری رسیدن و کلمه عدالت هم از همین تعادل به‌وجود آمده است. خدمت خیلی عالی و نوعی سپاسگزاری است. وظیفه من همسفر این است که از چیزهایی که به‌دست آوردم و هم‌چنین برای حفظ آن‌ها قسمتی از زمان، مال و انرژی خود را برای دیگران قرار بدهم. این نوعی سرمایه‌گذاری با درایت است که می‌توانم انجام بدهم. بارها و بارها این جمله را شنیده‌ایم که استاد امین فرمودند: «من زمانی در درس موفق شدم که آن چیزی که آموخته بودم را به دیگران یاد دادم». خدمت باعث می‌شود بخشی از فضای وجودی خودت را پاک‌سازی کنی، جایی برای چیزهای بزرگتر ایجاد کنی، زخم‌هایی را ترمیم کنی و گره‌هایی را باز کنی؛ اما اندازه نتیجه گرفتن آن بسته به معادله عملکرد دارد؛ یعنی حسی که برای انجام کار به‌کار بردید ضرب در مسیر و راهی که رفتید. تلاشی که انجام می‌دهید برابر می‌شود با میزان نتیجه و قدرتی که به‌دست می‌آورید.

چه پیشنهادی برای افرادی که در دو راهی وارد شدن به لژیون سردار هستند، دارید؟

من فردی نیستم که شخصی را نصیحت کنم؛ فقط آموزش‌های کنگره، ماندن، حرکت کردن و حضور مستمر در لژیون سردار انسان را از دو راهی‌ها خارج می‌کند. کنگره به پول من نیازی ندارد. فردی که به آموزش بیشتری نیاز دارد، وارد لژیون سردار می‌شود. زمانی‌که می‌دانم هیچ‌چیز در جهان مجانی و مفت به من داده نمی‌شود و اول باید بهای آن را پرداخت کنم. عضو لژیون سردار و بهای آن آموزش‌هایی است که من به آن‌ها در ادامه نیاز دارم و به کمک آن قرار است این ریسمان پوسیده را محکم کنم تا پاره نشود و من از مسیر اوت نشوم.

در پایان کلام؛ چه صحبتی برای مصمم بودن و پر انرژی بودن همسفران در حیطه خدمت دارید؟

من در آخر از همه اعضای شعبه چرمهین تشکر می‌کنم و بسیار خوشحالم مکانی هست که هر کجای آن باشیم، پیوند محبت و عشق در آن جاری است، فاصله در آن معنی ندارد، چیزی جزء سلاما سلاما در آن نیست و چیزی جزء سلامتی و آرامش نیست. انرژی توان انجام کاری است. در همه ذرات هستی انرژی وجود دارد و هیچ‌گاه از بین نمی‌رود؛ فقط از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شود. این انرژی با حس شما رابطه مستقیم دارد. اگر حس خود را از سمت نار به نور هدایت کنید؛ قطعاً در مسیر جابه‌جایی حس باعث بالا رفتن سطح انرژی می‌شود. حس فرمان می‌دهد که انرژی  کجا خرج شود. ان‌شاءالله که حس‌ها را در جهت مثبت هدایت کنیم و همه‌چیز هم درست می‌‌شود.

طراح سوالات، تایپ و مصاحبه کننده: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) دبیر سایت
عکاس: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین