English Version
This Site Is Available In English

هر چیزی را تجربه نکنیم

هر چیزی را تجربه نکنیم

سلام دوستان آذر هستم یک همسفر
دستور جلسه دانایی خیلی دستور جلسه زیبایی است. کلمه دانایی به معنی (تشخیص ماهیت خواسته‌ها در هر شکل و لباسی) است، مثلاً من خوب را از بد تشخیص دهم و بدانم که چه چیز به نفع من و به ضررم است و هر چیزی را تجربه نکنم. پرخوری بد است؛ ولی انجام می‌دهم پس این دانایی به دانایی موثر تبدیل نشده است وقتی تبدیل به دانایی موثر می‌شود که مثلاً بدانم اضافه وزن خوب نیست و آن را درمان کنم. یا این که می‌دانم غیبت و حسادت کردن بد و ضد ارزش است وقتی از این ضد ارزش‌ها دوری کنم دانایی من به دانای موثر تبدیل می‌شود. وقتی تازه وارد کنگره شده بودم فکر می‌کردم که خیلی دانا هستم؛ ولی وقتی که آمدم و از آموزش‌های آقای مهندس استفاده کردم متوجه شدم که اصلاً هیچ چیزی بلد نیستم و چیزهایی را که می‌دانستم از قوه به فعل در نمی‌آوردم مثلاً یکی را دوست داشتم؛ ولی فقط زبانی بود و از دل و قلب دوست نداشتم. این دستور جلسه به من یاد داد که فقط دانستم و فکر کردن کافی نیست و باید تبدیل به عمل شود و تا جایی که ممکن است چیزهای خوب را از بد تشخیص دهم. آموزش‌های زیادی از آقای مهندس یاد گرفتیم. انشاالله که همه را عملی کنیم و از صحبت‌های ایشان برای بهتر زندگی کردن استفاده کنیم و زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند.

سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر
دستور جلسه امروز «دانایی، دانایی موثر و سواد» است. ما در جزوه جهان‌بینی خیلی کامل این دستور جلسه را یاد گرفتیم. نمی‌توانیم فقط آموزش ببینیم یا این که فقط تجربه کسب کنیم یا بخواهیم فقط تفکر کنیم. این سه ضلع باید در کنار هم رشد کنند تا ما بتوانیم به دانایی موثر دست پیدا کنیم. دانایی موثر و دانایی به مدرک تحصیلی، شغل و پست و مقام نیست. برای مثال پدربزرگ‌های ما سواد آنچنانی نداشتند؛ ولی به نظر من خیلی دانا و از همه چیز آگاه بودند، وقتی مشکل یا اتفاقی برایشان پیش می‌آمد با این که سواد و شاید پست و مقام خاصی هم نداشتند؛ ولی خیلی خوب مشکلاتشان را حل می‌کردند و ما را هم خیلی خوب راهنمایی و نصیحت می‌کردند و از کسی که درس خوانده بود خیلی بیشتر می‌فهمیدند. ما می‌توانیم آموزش‌هایی را که کسب کرده‌ایم در جمع عملی کنیم، وقتی آنها را عملی کردیم به دانایی موثر نزدیک شده‌ایم. شاید قبل از اینکه به کنگره بیاییم نسبت به خیلی مسائل شناخت نداشتیم برای مثال نمی‌دانستیم که دچار منیت هستیم و ترس و ناامیدی را اصلاً نمی‌شناختبم، وقتی به کنگره آمدیم همه مسائل را خیلی خوب یاد گرفتیم و با آنها کنار می‌آییم و تقریباً می‌توانیم منیتمان را کنار بگذاریم یا اگر دچار ناامیدی شدیم چطور آن را برطرف کنیم. خدا را شکر می‌کنم که عضو کوچکی از کنگره هستیم و آموزش‌های خیلی به روزی می‌بینیم. وقتی سی‌دی‌های هفتگی آقای مهندس را گوش می‌دهم به خودم می‌گویم کاش زودتر به کنگره می‌آمدم و اگر آنها را در زندگیمان عملی کنیم خیلی به درد ما می‌خورد. به نظر من خیلی صحبت‌های ایشان در مورد فرزند پروری است و چند سی‌دی اخیر ایشان در مورد این است که وقتی کسی زمین می‌خورد کمکش کنیم که بلند شود؛ به او آموزش دهیم که بلند شود نه این که برویم دستش را بگیریم و بلندش کنیم. در گذشته فکر می‌کردیم همه چیز را باید خودمان تجربه کنیم؛ ولی الان متوجه شدیم که انسان نباید همه چیز را خودش تجربه کند و بعضی وقت‌ها باید از تجربه دیگران درس بگیرد. این که فقط  فکر کنم که مثلاً من دوست دارم خانه داشته باشم، من دوست دارم عضو لژیون سردار شوم و … به تنهایی فایده‌ای ندارد؛ باید حرکت کنم. اگر من خواسته داشته باشم و حرکت کنم، مطمئناً به حال خوش می‌رسم. از خداوند می‌خواهم که امسال هم به ما توفیق دهد که عضو لژیون سردار شویم و این حال خوش را دوباره تجربه کنیم.

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
خوشحالم که توانستم بار دیگر در این جلسه حضور پیدا کنم و  در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. به همسفر پری خدا قوت می‌گویم هرچند حالم خوب نبود و چیز زیادی دریافت نکردم. در مورد دستور جلسه «سواد، دانایی و دانایی موثر» همانطور که همه ما می‌دانیم در کتاب‌۶۰ درجه عنوان شده است که سواد تمدن نیست، به نوع لباس پوشیدن نیست که بخواهیم  یک نفر را از روی ظاهر تعریف کنیم و بگوییم این باسواد است، ازچه تمدنی است سواد برمی‌گردد به  آن دانایی و دانایی موثر؛ دانایی موقع اتفاق می‌افتد که من از یک چیزی اطلاع داشته باشم و فقط این نباشد که من بدانم این مسیری که دارم می‌روم چقدر برای من خطر دارد و چه چیزهایی در انتظار من است من موقعی می‌توانم داناییم را تبدیل به دانایی موثر کنم که دانش، علم  و سوادم را بالا ببرم. کسانی که شاید از نظر سوادی در مرحله پایینی قرار دارند؛ ولی از دانایی خیلی بالایی برخوردار هستند و از یک مرحله‌ا عبور کردند و به دانایی موثر رسیدن و می‌توانند علمشان را نه از طریق علمی که دارند؛ از آن تجربه‌ای که کسب کردند بیان کنند.  به نظر من بهترین جایی که می‌توانیم دانایی‌مان را به دانایی موثر تبدیل کنیم لژیون سردار است خدا را شکر می‌کنم که عضو کوچکی از این لژیون هستم و می‌توانم آن آموزش‌هایی که در لژیون داده می‌شود را دریافت کنم

سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره‌۶۰ را برای من هموار کرد تا من هم بتوانم به کنگره بیایم و به حال خوش برسم. در مورد دستور جلسه؛ دستور جلسه خیلی زیبایی بود موقعی که داشتم سایت را مطالعه می‌کردم یا سی‌دی آقای مهندس را گوش می‌دادم انگار به خود من نرگس این‌ها را می‌گفت؛ چون درون من قبل از کنگره اجزای مثلث دانایی رشدی نداشت و برعکس اجزای مثلث جهالت رشد خوبی داشت. یکی از ضلع‌های مثلث جهالت که ناامیدی است برای من پیش از اندازه رشد کرده بود. زمانی که برادرم به رحمت خدا رفته بود من واقعاً دیگر از زندگی ناامید بودم شب‌ها که می‌خوابیدم منتظر بودم نفر بعدی من باشم همیشه فکرم درگیر بود. شب را روز می‌کردم و روز را شب و کاملاً ناامید بودم و این خیلی من را آزار می‌داد. همانطور که آقای مهندس می‌فرمایند: «ناامیدی مثل این می‌ماند که شخصی که درون چاه می‌افتد نه قدرت ماندن درون چاه را دارد نه قدرت این که از چاه بیرون بیاد» این را دقیق برای من گفته بوده من دقیق اینطور بودم. اجزای مثلث دانایی؛ تفکر، تجربه و آموزش است یکی از اجزای مثلث که همان تفکر است و یک ضلع از اجزای جهالت که ترس است می‌آید و روی تفکر می‌نشیند؛ یعنی تفکر را می‌خورد که تفکر خورده شده مثل غذای مانده است. من کلاً تفکرم را از دست داده بودم و ترس جای او را گرفته بود. در مورد منیت هم همین طور منیت روی آموزش نشسته بود و نمی‌گذاشت من آموزش بگیرم و همیشه وقتی که مسافرم در این ۵ سال می‌گفت بیا کنگره می‌گفتم من همه چی بلد هستم و احتیاج به آموزش ندارم؛ یعنی اقرار به نادانی خودم می‌کردم آن موقع متوجه نبودم الان متوجه هستم که واقعاً آن روز چقدر نادان بودم؛ ولی فکر می‌کردم که دانا هستم؛ ولی امروز که دارم می‌آیم کنگره و آموزش می‌گیرم اقرار به نادانی خودم می‌کنم که نادان بودم. امروز دارم آموزش‌های کنگره را می‌گیرم و به آن آرامش، آسایش می‌رسم. این حال خوبم را مدیون آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم و همچنین خدمت راهنمای اولم همسفر نرگس و راهنمای دومم همسفر زینب واقعاً خسته نباشید و خدا قوت می‌گویم خیلی برای ما زحمت می‌کشند که حال خوب را تجربه کنیم.


تایپ و ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون سوم) وهمسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیران سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون سوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .