English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده ـ در مسیر عشق باید از سختی‌ها گذشت

گروه خانواده ـ در مسیر عشق باید از سختی‌ها گذشت

پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است. خداوند را سپاسگزارم بابت سفر اول خودم و مسافرم که به سلامتی به انتها رسید. اگر قرار باشد تمام حرف‌های دلم را به‌واسطه رهایی بنویسم؛ قطعاً وقت کم خواهم آورد. زمانی که ما سفری را آغاز می‌کنیم با کلی شوروشوق و هیجان به استقبال سفر می‌رویم و تمام سعی خود را می‌کنیم تا زیباترین لحظه‌ها را ثبت کنیم و کلی خوش می‌گذرانیم؛ اما باوجود این‌همه تلاش برای ساختن سفری دل‌انگیز، در انتهای سفر حس خستگی به سراغ ما می‌آید، دیگر مثل روزهای اول آن انرژی و شوق نیست و دوست داریم به خانه خود برسیم و آن جمله معروف که هیچ جا خانه خود آدم نمی‌شود را می‌گوییم تا استراحت کنیم و خستگی سفر را از تن خود بیرون کنیم؛ اما سفری که من در کنگره شروع کردم، متفاوت از سفر تفریحی بود، با کلی دلشوره و ناامیدی همراه با روحیه خراب پا به کنگره گذاشتم؛ علی‌رغم تمام مشکلات و سختی‌هایی که در سر راه من قرار داشت به‌واسطه آموزش‌هایی که دریافت می‌کردم، به مرور سفر برایم بسیار شیرین و توصیف‌نشدنی می‌شد و هر چه به انتهای سفر نزدیک‌تر می‌شدم حس‌وحالم نسبت به روزها و ماه‌های اول بهتر می‌شد.

روزی که برای رهایی به آکادمی وارد شدم، سیل جمعیتی که از شهرهای مختلف آمده بودند، جنب‌وجوش و تلاش بی‌وقفه خدمتگزاران کنگره خصوصاً خدمتگزاران نمایندگی آکادمی لحظات را برایم جذاب‌تر می‌کرد، از خداوند تشکر کردم که من ویران و غرق در ناامیدی را در مسیری سراسر عشق قرار داد تا افرادی را ببینم که با خلوص نیت و بدون هیچ مزدی با عشق به هم‌نوعشان خدمت می‌کنند، درواقع کنگره لطف و محبتی بیکران از سوی خالق هستی به من بود. هیچ زمانی تا به امروز من چنین هدیه ارزشمندی را دریافت نکرده بودم.

سعادتی نصیبم شد که در این سفر به یادمانی و پرهیجان، آقای مهندس و استاد امین را از نزدیک ببینم که بی‌گمان می‌توانم بگویم از پیامبران و راهنمایان نیک آفریدگار در روی زمین هستند. آن‌ها من و مسافرم را از قعر تاریکی و ظلمت نجات دادند. خدا را شکر که نامه ورود به سفر دوم را گرفتم و با عشق و علاقه بیشتر سفر دوم را شروع کردم. در این سفر نام من همسفر بودم؛ اما درواقع مسافری بودم که همسفری بسیار دلسوز داشتم و هر کجا کم می‌آوردم با صحبت‌های امیدوارکننده ایشان راهم را ادامه می‌دادم. هیچ همسفری جز راهنمایم نمی‌توانستند این سفر پر از دغدغه را برای من هموار کنند و برای من نقطه امن زندگی‌ بودند. حال خوب امروزم را مدیون آموزش‌های راهنمایم هستم. در پایان امیدوارم بتوانم در این مسیر پر از عشق، من نیز ذره‌ای روشنایی و نور باشم برای جبران خدمت‌هایی که در این مکان مقدس دریافت می‌کنم.

نویسنده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ویراستار: رابط خبری همسفر فرشته (ب) رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .