English Version
This Site Is Available In English

فرق دانایی و دانایی مؤثر در زمان است

فرق دانایی و دانایی مؤثر در زمان است

جلسه نهم از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر زلیخا و دبیری همسفر سمیرا با دستور جلسه: «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» در تاریخ ۴ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحال هستم که امروز توفیق این را داشتم که در جمع شما خوبان باشم. امیدوارم که بتوانیم در کنار هم جلسه خوبی را مدیریت کنیم. دستور جلسه امروز دانایی، دانایی مؤثر و سواد است. دستور جلسه هفته گذشته وادی ششم و فرمان عقل بود؛ اگر قرار است ما به فرمان عقل برسیم و عقل درست تصمیم بگیرد بایستی یک‌سری اطلاعات و آگاهی به عقل داده شود و دانایی داشته باشد تا بتواند تصمیم درستی بگیرد. دستور جلسه این هفته در مورد دانایی مؤثر صحبت می‌کند. دانایی به چه معنایی است؟ تعریفی که در جزوه جهان‌بینی به ما داده شده این است که دانایی؛ یعنی تشخیص ماهیت واقعی خواسته‌ها و به معنی این است که ما یک خواسته‌ای داریم.

حالا چرا می‌گوید ماهیت واقعی؟ گاهی اوقات ما یک خواسته داریم و فکر می‌کنیم که آن خواسته ما است؛ در صورتی که آن خواسته ما نیست؛ وقتی می‌گوید ماهیت واقعی خواسته‌ها؛ یعنی شما بتوانید حقیقت و ذات آن خواسته را تشخیص بدهید. خیلی وقت‌ها ما خیلی کارها را می‌خواستیم انجام بدهیم مثلاً خواسته این را داشتیم که لاغر شویم؛ ولی وقتی که برای ما شیرینی خامه‌ای می‌آورند دست و دل ما می‌لرزد و می‌گوییم امروز این شیرینی را بخوریم اشکالی ندارد یا خیلی دوست داریم صبح زود از خواب بیدار شویم، ساعت را هم کوک می‌کنیم و ساعت 6 صبح گوشی زنگ می‌خورد؛ ولی پتو را روی سر خود می‌کشیم، ساعت را هم خاموش می‌کنیم و می‌گوییم ان‌شاءالله از فردا صبح زود بیدار می‌شویم و دوست داریم ورزش کنیم لباس و کتانی ورزشی می‌خریم، ساعت را هم کوک می‌کنیم؛ ولی ساعت ورزش که می‌شود می‌گوییم ان‌شاءالله از شنبه ورزش را شروع می‌کنم.

به همین دلیل استاد سردار می‌گویند: "خواسته آن چیزی نیست که من می‌بینم و می‌خواهم، خواسته من چیزی است که نمی‌بینم و نمی‌خواهم." یعنی من دوست دارم وزن خود را کاهش دهم؛ ولی وقتی که شیرینی را به من تعارف می‌کنند، می‌بینم که خوردن شیرینی خواسته من است چیزی که من فکرش را هم نمی‌کردم و نمی‌خواستم؛ ولی شیرینی را برداشتم و خوردم. خواسته‌ام این است که برای درمان مسافرم این‌جا حضور داشته باشم؛ ولی وقتی  ساعتی می‌شود که بایستی در کنگره حضور داشته باشم می‌گویم حالا اگر در کارگاه آموزشی هم نبودم اشکالی ندارد خودم را به لژیون می‌رسانم و این نشان‌دهنده این است که این خواسته، خواسته واقعی نیست، به همین دلیل به ما آموزش می‌دهند که چگونه خواسته‌های خود را بشناسیم؛ چون وقتی خواسته‌ات را بشناسی خودت را هم می‌شناسی.

حالا وقتی من به دانایی برسم آیا دلیل بر این است که من قدرت به اجرا درآوردن آن‌ها را هم داشته باشم؟ نه هیچ دلیلی نیست؛ چون اگر این‌‌‌گونه باشد نبایستی به هیچ عنوان هیچ آدم معتاد، مصرف‌کننده و هیچ آدم حسود، خسیس، کینه‌‌توز، دروغگو و رشوه‌خوار روی کره‌زمین وجود داشته باشد؛ چون ما فهمیدیم دروغ، اعتیاد، حسادت، کینه، پرخوری، زیاد خوابیدن، دیر خوابیدن و به موقع در کنگره حضور نداشتن بد است؛ ولی آن‌ها را انجام می‌دهیم. همه این‌ها را می‌دانیم؛ ولی آیا دلیل بر این است که ما آن‌ها را انجام می‌دهیم؟ پس وقتی ما بتوانیم آن فکر و دانایی را به اجرا در بیاوریم آن موقع است که می‌توانیم قدم در دانایی مؤثر بگذاریم. فرق این 2 موضوع این‌جا است که دانایی به ما کمک می‌کند که تغییر کنیم؛ ولی دانایی مؤثر ما را به یک چیز درست‌تر تبدیل می‌کند؛ پس دانایی شما را تغییر می‌دهد؛ ولی دانایی مؤثر شما را تبدیل می‌کند.

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: "اگر علمی یا همان دانایی نتواند من را اصلاح کند من را به گمراهی می‌کشاند." شاید این ضرب‌المثل را شنیده باشید که می‌گویند آدم از یک سوراخ چند بار گزیده می‌شود. در واقع این افراد، افرادی هستند که دانایی دارند؛ ولی قدرت عمل ندارند و همین که می‌گویند از شنبه یا از فردا یک کاری را انجام می‌دهم چند بار گزیده شدن است؛ پس بنابراین اگر می‌خواهیم دانایی ما افزایش پیدا کند بایستی تکرار در دانایی خود داشته باشیم. به عنوان مثال من می‌دانم که ساعت 3 جلسه شروع می‌شود؛ باید یک ربع قبل از شروع جلسه در شعبه حضور داشته باشم و تکرار یک ربع به 3 باعث می‌شود که کم‌کم به دانایی من اضافه شود؛ چون می‌آیم، می‌نشینم و یاد می‌گیرم. یک وقت‌هایی هم می‌آیم، در جلسه می‌نشینم، راهنما به من می‌گوید سی‌دی بنویس می‌نویسم؛ ولی عملکرد ندارم. رسیدن به دانایی مؤثر به شرطی است که وقتی می‌آییم و کارهایمان را انجام می‌دهیم؛ باید عملکرد هم داشته باشیم.

فرق دانایی و دانایی مؤثر در زمان است؛ شاید متوجه شده باشید که مسافرهای ما قبل از ورود به کنگره البته خدا را شکر در حال حاضر که به کنگره آمده‌اند بهتر شده‌اند؛ در ابتدای ورود به کنگره زمان‌شان با ما فرق می‌کرد به قول دیده‌بان مسافر اشکذری متر آن‌ها با ما فرق می‌کند؛ وقتی که ما می‌خوریم آن‌ها سیر هستند؛ وقتی می‌خوابیم آن‌ها بیدارند؛ وقتی ما می‌رویم آن‌ها می‌آیند؛ وقتی ما می‌آییم آن‌ها می‌روند. در واقع همان کار را انجام می‌دهند؛ ولی زمان‌شان با ما فرق می‌کند. باز هم به قول دیده‌بان محترم مسافر اشکذری که می‌گویند فرق انسان سالم با دیوانه در زمان است. چرا به انسان دیوانه، دیوانه می‌گویند؟ چون زمان ندارد، جایی که همه سکوت کرده‌اند، انسان دیوانه سر و صدا می‌کند و هزار کار دیگر انجام می‌دهد؛ اگر ما دانایی مؤثر خود را به کار نبریم چه اتفاقی می‌افتد؟

چرا ما باید وارد دانایی موثر شویم؟ چرا بایستی آن‌چه را که یاد می‌گیریم اجرایی کنیم؟ اولاً برای این‌که اگر دانا باشید و اجرا نکنید بین درون و بیرون شما فاصله می‌اندازد و این فاصله تعادل شما را به هم می‌ریزد. دوماً به شما دیگر توانایی حل مشکل را نمی‌دهد. نیروهای انسان‌هایی که دانایی مؤثر دارند راحت رشد می‌کند و می‌توانند به مشکلات خود غلبه کنند؛ بنابراین آموزش به تنهایی نمی‌تواند برای ما دانایی بی‌آورد. آموزشی که همراه با تفکر باشد دانایی به همراه دارد به همین دلیل هر 3 ضلع مثلث دانایی که شامل: تفکر، تجربه و آموزش است با هم برابر می‌شود و دانایی به دانایی مؤثر تبدیل می‌شود. دانایی زمانی است که این 3 ضلع با هم هیچ تناسبی ندارند؛ ولی وقتی این 3 ضلع با هم به یک اندازه رشد می‌کنند وارد دانایی مؤثر می‌شویم؛ اگر شما وارد دانایی مؤثر شوید می‌توانید به مشکلات غلبه کنید، نیروهای خودتان را بیشتر کنید و تعادل بین درون و بیرون خود و زندگی خود به‌وجود آورید.

برای افزایش دانایی چیزی که خیلی مهم است و خیلی در کنگره60 اجرایی می‌شود، خدمت کردن است. رهجوی سفر اولی که با عشق سفر می‌کند و مشتاق خدمت است، برای امتحان راهنمایی می‌خواند و شال نارنجی، سبز و ویلیام می‌گیرد یا راهنمای لژیون تغذیه می‌شود. در واقع داده‌های خودش را در اختیار دیگران می‌گذارد که خود این کار باعث افزایش دانایی می‌شود؛ چون وقتی که شما داده‌هایتان را در اختیار دیگران قرار می‌دهید  علومی به روی شما باز می‌شود که فکرش را هم نمی‌کردید. کلام خود را با جمله‌ای از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام به اتمام می‌رسانم که می‌فرمایند: "سعادتمندترین مردم کسانی هستند که آن‌چه از نظر علم و آگاهی دارند با دیگران تقسیم می‌کنند." نمی‌گویند سعادتمند؛ بلکه می‌گویند سعادتمندترین مردم، امیدوار هستم که همه ما جزو آن افراد باشیم.

تقدیر خدمت مالی همسفران:

مرزبان کشیک: همسفر شیوا و مسافر حجت
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .