English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده ـ میزان دانایی به سواد نیست

گروه خانواده ـ میزان دانایی به سواد نیست

سه ششم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سیرجان به استادی همسفر زهره، نگهبانی راهنما همسفر اسماء و دبیری همسفر فرشته با دستور جلسه «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» روز دوشنبه ۳ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که امروز روزی من شد در شعبه سیرجان باشم و از راهنما همسفر اسماء نگهبان جلسه که به من این فرصت را دادند تا در این جلسه حضور داشته باشم و از شما عزیزان آموزش بگیرم تشکر می‌کنم، از راهنما همسفر مهری که این فرصت را در اختیار من گذاشتند و همچنین از ایجنت شعبه همسفر وجیهه خیلی تشکر می‌کنم و زمانی که اسیستانت همسفر سحر لژیون داشتند همسفر وجیهه، همسفر مهری و همسفر اسماء هم‌لژیونی من بودند، دیدنشان امروز خیلی برایم خوشایند است و خیلی خوشحالم که در این شعبه حضور دارم. امروز که با راهنما همسفر مهری می‌آمدم گفتم چند وقت است اسم کرمان از زبان آقای مهندس نمی‌افتد چه در سی‌دی‌ها و صحبت‌های‌ چهارشنبه ایشان همیشه به‌خوبی و به‌عنوان الگو اسم کرمان را می‌آورند و واقعاً خدا را شکر می‌کنم چقدر باعث خوشحالی من است و از طرفی هم چقدر وظیفه من سنگین‌تر می‌شود که بتوانم این دانایی و موفقیت را همین‌طور روبه‌جلو داشته باشم. داشتم فکر می‌کردم آقای مهندس می‌فرمایند: بعضی شعب خیلی خوب پیش می‌روند و حالا بعضی‌ها هم یک‌کم ضعیف‌تر و همه راهنماها خوب هستند، خدا را شکر در کرمان الگوهای خیلی خوب و بی‌نقصی داشتیم که فکر می‌کنم؛ اگر کرمان پیشرفت و موفقیتی داشته به‌خاطر الگوهای خوب و بی‌نقصی مثل اسیستانت همسفر سحر بوده که از اصفهان هر هفته می‌آمدند و من زهره دیگر نمی‌توانستم خودم را توجیه و قانع کنم که تنبلی کنم،  همچنین الگوهایی مثل ایجنت همسفر مهدیه که به زاهدان می‌روند و راهنما همسفر مهری که هر هفته به سیرجان می‌آیند جای هیچ‌گونه عذر و بهانه‌ای برای من نمی‌گذارد که بخواهم جایی کوتاهی و کم‌کاری کنم خدا را شکر بابت وجودشان و خوشحالم که در سیرجان هستم.

خدا را شکر در کنگره هستم و معنی خیلی از کلمات را در کنگره متوجه شدم، بزرگ شدم، درس خواندم و وقتی به کنگره آمدم تازه متوجه شدم مفهوم خیلی کلمات مثل تفکر کردن چیست، همیشه من فکر می‌کردم خیلی آدم متفکری هستم، خیلی فکر می‌کنم، خیلی حواسم است؛ ولی بعدها فهمیدم نه این ویژگی که من داشتم اصلاً تفکر نبوده، افکاری بوده که خوب نبوده و بیشتر ذهنم را شلوغ می‌کرده و خیلی کلمات دیگر مثل عدالت که منشأ عدالت را برابری می‌دانستم و شروع می‌کردم به قیاس‌ کردن و حالم همیشه خراب بود؛ ولی در کنگره متوجه شدم که عدالت برابری نیست، حتی معنی بخشش، محبت و خیلی کلمات دیگر را در کنگره متوجه شدم و دانایی هم جز همان کلمات است. من همیشه دانایی را با سواد یکی می‌دانستم و فکر می‌کردم کسی که سواد دارد انسان دانایی است؛ ولی در کنگره وقتی که آمدم متوجه شدم که میزان دانایی به سواد نیست. آقای مهندس می‌گویند: سواد آگاهی می‌آورد و خوب است، یک بخش از دانایی است؛ اما خیلی افراد هستند افراد تحصیل‌کرده و باسوادی که خیلی هم باهوش بوده و در رشته خودشان خیلی نخبه هستند؛ ولی نمی‌شود بگوییم انسان‌های دانایی هستند، شاید خیلی از کارهای روزمره و چیزهای پیش‌پاافتاده را ندانند. استاد امین می‌گویند: «شاید حتی غذا خوردنشان را بلد نباشند و ندانند چطور غذا بخورند.» ما در کنگره یاد می‌گیریم که چطور غذا بخوریم، چه زمان آب بخوریم، میوه بخوریم، سالاد استفاده کنیم و غذا خوردن را در کنگره یاد می‌گیریم. 

من در کنگره تفاوت بین سواد و دانایی را متوجه شدم که دانایی همان‌طورکه استاد امین در جزوه جهان‌بینی می‌گویند: «دانایی؛ یعنی شناخت ماهیت خواسته‌ها» یعنی اینکه درست یا نادرست بودن مطالب را تشخیص دهم، وقتی من اینها را متوجه بشوم مطمئناً خیلی مشکلاتم کمتر می‌شود و آسیب‌های کمتری می‌بینم. در جایی دیگر استاد امین می‌گویند: «علم مثل کلید است، وقتی تو علم یک چیزی را داری مثل این است که کلیدی داری؛ ولی وقتی دانایی‌اش را داری تو می‌دانی از آن کلید کجا استفاده کنی و کجا استفاده نکنی.» 

دانایی این است که من بدانم از هر هنر و قدرتی که دارم کجا بتوانم استفاده بکنم و کجا استفاده نکنم، به زبان ساده‌تر آقای مهندس می‌گویند: دانایی؛ یعنی اینکه علم چگونه زندگی‌ کردن، چگونه زیستن، این که من بدانم چطور زندگی کنم، بتوانم بهترین راندمان را در زندگی‌ام داشته باشم و کسانی که دانایی زیادی دارند معمولاً مشکلاتشان خیلی از افرادی که همیشه در رنج و سختی هستند دانایی خیلی اندکی دارند.

به‌عنوان همسفر تجربه خودم را می‌گویم من قبلاً زیاد مقایسه می‌کردم، در قیاس همیشه مشکلات و نکات منفی زندگی‌ام را می‌دیدم؛ اما در سی‌دی‌های اخیر که گوش می‌کردم در مورد دانایی می‌گفت ما نباید همیشه منفی‌ها را ببینیم و باید سعی کنیم نکات مثبت را ببینیم، این خودش یک دانایی را می‌خواهد که من بتوانم نکات مثبت زندگی‌ام را ببینم نه اینکه همیشه منفی‌ها را ببینم و مدام خودم را مقایسه کنم، اینکه من به‌عنوان یک همسفر وقتی وارد کنگره می‌شوم بخواهم مدام خودم را با هم لژیونی‌ام یا با کسانی که برتر از من هستند مقایسه کنم و بگویم که او دیرتر آمده پس چرا زودتر رها شد؛ مثلاً آن راهنما یا ایجنت شد؛ اما من هنوز یک سفراولی هستم و مدام بخواهم این قیاس‌ها را انجام بدهم، مطمئناً حال خودم خراب می‌شود و انرژی من گرفته می‌شود؛ اما کسی که به دانایی برسد مطمئناً قیاس‌ها را انجام نمی‌دهد و همان‌طورکه گفتم در عدالت ما اینها را متوجه شدیم، مطمئناً کسی که پیشرفتی داشته در زندگی‌اش حتماً تلاشش بیشتر بوده.

ما همیشه صور ظاهر قضیه را نگاه می‌کنیم و صور پنهان و باطن قضیه را نمی‌بینیم و فکر می‌کنیم که آن ۷ ماه آمده و من هم ۷ ماه آمدم؛ پس چرا آن به این شکل است و من به این شکل؟ و از پیشینه و صور پنهان او خبر نداریم؛ ولی کسی که به آن دانایی رسیده این مقایسه‌ها را انجام نمی‌دهد و یادم است که اسیستانت همسفر سحر وقتی در لژیونشان بودیم همیشه به بچه‌هایی که کمی سفرشان طول می‌کشید، یک مقدار مسافرشان بد سفر می‌کرد، ناامید می‌شدند و می‌گفتند آمدنمان به کنگره فایده‌ای ندارد، می‌گفتند: حتی اگر مسافرتان به کنگره هم نیاید، سفر نکند و همین‌طور ادامه بدهد نهایتش این است که تو به کمک کنگره می‌توانی خیلی بهتر ادامه بدهی؛ یعنی اینکه من به کنگره بیایم حتی اگر مسافرم به‌درستی سفر نکند، حداقل می‌توانم اعتیاد و آسیب‌هایش را بشناسم، می‌توانم حداقل کاری کنم که به قول آقای مهندس اعتیاد را مهار کنیم و یک جایی آن خواسته را در دل مسافرم به وجود بیاورم که او هم بتواند روزی به کنگره بیاید، وقتی به کنگره وصل باشیم این آگاهی‌ها را هم خواهیم داشت؛ اما اگر به کنگره نیایم و شروع کنم به غرزدن؛ اگر مسافرم هم در مسیر باشد ممکن است او را منحرف کنم. به قول آقای مهندس انسان‌هایی که دشمنی را تبدیل به دوستی می‌کنند، انسان‌های دانایی هستند؛ اما کسانی که دوستی‌ها را تبدیل به دشمنی می‌کنند، انسان‌های نادانی هستند. إن‌شاءالله بتوانیم در مسیر کنگره باشیم، در مسیر کنگره بودن؛ یعنی همان دانایی، همیشه وصل باشیم و بتوانیم بهترین استفاده را از کنگره ببریم.
تایپیست: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
مرزبان کشیک: همسفر زینب
همسفران نمایندگی سیرجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .