پایان هر نقطه، سر آغاز خط دیگری است.
جویبارها روان شدهاند و همه در یک نقطه به هم خواهند رسید و بستری پربار را تشکیل خواهند داد که به اقیانوس بزرگ، منتهی خواهد شد و آنگاه با فّر ایزدی به مکانهایی که فرمان از آنجا میآید گسیل خواهند شد و دوباره شکوه سپاه را به شکل دیگری، قدرت مطلق به نمایش خواهد گذاشت که فرمان آن، جنگ نیست؛ بلکه فرمان آن، دادن محبت است به هرکس که در وجودش نور، موج داشته باشد و این، دیگر ابتدا و انتها ندارد، از آسمان به خاک و از خاک بر بیکران خواهد بود.

امروز پس از چهارده ماه در کنار دو مرزبان هستیم تا تجربههایشان را که در این مدت زمان کسب نمودهاند در اختیار ما قرار بدهند.
لطفاً خودتان را معرفی و به رسم کنگره اعلام سفر بفرمایید.
همسفر مجتبی:
سلام دوستان مجتبی هستم همسفر.
مسافر من که دایی من میباشند، ۱۸ ماه ۱۳ روز سفر به راهنمایی راهنمای محترم آقای میثم اسماعیل قصاب کردند. بیش از ۳۰ سال تخریب،
آنتی ایکس مصرفی تریاک، داروی شفابخش اپیوم تاریخ رهایی ۰۴/۲۹/ ۹۲.
راهنمای اول خودم آقای مهراد رجایی،
راهنمای حال حاضر ایجنت محترم آقای محمد موسیوند
ورزشم در کنگره پینگ پنگ.
همسفر اشکان:
سلام دوستان اشکان هستم همسفر. مسافر من، برادرم، با ۱۷ سال تخریب با انواع و اقسام مواد مخدر و آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه و هروئین به کنگره آمد و به مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز به روش DST با راهنمایی راهنمای محترم جناب آقای عباس ظهوری در شعبه صالحی سفر کرد و در حال حاضر مدت سه سال و چهار ماه هست که آزاد و رها هستند. راهنمای خوب خودم جناب آقای روزبه پیرایی از لژیون ۶ آکادمی هستند. ورزش من در کنگره والیبال است.
از روزی که تصمیم گرفتید در جایگاه مرزبانی خدمت کنید بفرمایید. و آیا جایگاه مرزبانی مطابق تصوراتتان بود؟
همسفر اشکان:
در راستای خدمتهایی که میکردم، نوبت تجربه جایگاه مرزبانی شده بود؛ ولی با توجه به شرایط کاری ام یک مقدار نگرانی داشتم و همیشه ترس را همراه خودم حمل میکردم تا اینکه به صورت رسمی تأیید صلاحیت شدم و به لطف همسفران محترم و حس و حال خوب کنگره انتخاب شدم. من تا قبل از دوره مرزبانی به هیچ عنوان فکر نمیکردم این جایگاه انقدر پر مسولیت باشد و همیشه تصورم چیز دیگری بود. اکثر اوقات جناب مهندس از زحمات مرزبانهای شعب تشکر میکردند و این موضوع بسیار برای من نیروی محرکه بود. رفته رفته از انرژی های این جایگاه استفاده کردم و برای من بسیار لذت بخش شد.
همسفر مجتبی:
من با راهنمایی آقا مهراد تصمیم به خدمت مرزبانی گرفتم؛ چون ایشان فرمودند من در ارتباطات با انسانها ضعیف هستم و یک سری نکات دیگر که در ذهن ایشان بود.
بعد که مرزبان شدم خیلی خیلی آموزش برای من داشت و متوجه دهها ایراد در خودم شدم و خدا را شکر توانستم به لطف خدا و راهنماییهای آقای موسیوند مقداری از آنها را حل کنم و واقعاً خیلی خیلی بیشتر از تصوراتم توانستم ارتقا پیدا کنم.
آیا به نظر شما جایگاه مرزبانی آکادمی تفاوتی با مرزبانی در دیگر شعب دارد؟
همسفر مجتبی:
بنده در شعبههای دیگر خدمت مرزبانی را ندیدم و اطلاعی از آنها ندارم.
همسفر اشکان:
به نظر من خدمت در هر جای کنگره بسیار ارزشمند هست و در ماهیت ماجرا فرقی نمیکند؛ ولی این موضوع که شما هر هفته از انرژی پاک جناب آقای مهندس برخوردار میشوید بسیار بسیار جذاب است. مرزبانهای شعبه آکادمی برای تمام شعب ایران الگو هستند و رفتار و برخوردهای آنها یک امر مهم است. این قضیه به نظر من خدمت کردن در این شعبه را از خدمت کردن در شعب دیگر تا حدود قابل توجهی متمایز میکند.
خدمت مرزبانی چه حس هایی را بیشتر از همه در شما زنده کرد و خدمت کردن در عملی کردن آموزش های کنگره و وادی ها چه تاثیری داشته است؟
همسفر اشکان :
خدمت در جایگاه مرزبانی بسیار آموزنده بود. من اشکان تا قبل از دوره مرزبانی یکسری از نیروهای خفته خودم را هرگز حس نکرده بودم. به محض انداختن شال با آنها به صورت مستقیم مواجه شدم و فهمیدم در این ۱۴ ماه باید روی بسیاری از آنها کار کنم. من در جایگاه مرزبانی متوجه شدم در هر جایگاهی فقط باید خدمت کنم و آقا و سرور هیچکسی نیستم و رسیدن به این امر، ۱۴ ماه طول کشید.
همسفر مجتبی:
من اگر بخواهم درباره حسها در خدمت مرزبانی صحبت کنم باید بگویم درباره حسهای مثبت مقداری از عشق را خیلی خیلی کم احساس کردم و میتوانم یک مقدار خیلی خیلی کم از زنده شدن حس محبت و اینکه میگویند خدمت کردن به انسان انرژی میدهد را بگویم کمی متوجه شدم؛ اما درباره حسهای منفی میتوانم بگویم به شدت حس منیت را تحت فشار قرار میدهد و انسان را وادار میکند کمی به فکر مهار کردن این حس باشد.
پیام شما برای افرادی که این جایگاه را تجربه نکرده اند ولی قلبی خواستار خدمت در این جایگاه هستند چیست؟
همسفر مجتبی:
اگر بخواهم برای دوستانی که این جایگاه رو تجربه نکردند یک جمله بگویم این است که من دورههای آموزشی زیادی را هم دیدم و هم دربارهشان شنیدم؛ ولی به جرات میتوانم بگویم یک دوره آموزشی چند جانبه فوق تکمیلی برای انسان، خدمت کامل در جایگاه مرزبانی میباشد.
همسفر اشکان :
پیام من برای کسانی که خواستار خدمت در جایگاه مرزبانی هستند این است که تجربه کردن این جایگاه بسیار بسیار ارزشمند است و حسهایی که در این جایگاه بیدار میشوند خیلی در طول مسیر خدمتی به آنها کمک میکند علی الخصوص در شعبه آکادمی که سرشار از روح و انرژی است.تا انسان تجربه نکند، نمیتواند متوجه شود و در قالب کلمات این مطالب را نمیشود گنجاند.

جالب ترین خاطره ای که از اقای مهندس یا روز های چهارشنبه دارید را برای ما تعریف کنید.
همسفر اشکان:
جالبترین خاطره من از مرد بزرگ کنگره این بود که یم پنجشنبه ایشان در حال خارج شدن از شعبه بودند. آن روز من مرزبان کشیک بودم و صبح زود توی شعبه مشغول امور جاری بودم که به همراه چند نفر از شعبه های شهرستانها در آکادمی حضور داشتیم و به محض اینکه جناب مهندس را دیدم تقاضای در آغوش گرفتن ایشان را کردم، جناب مهندس من را نگاه کرد و با خنده و محبت بیشمار گفت تو را به خدا امروز بیخیال شو، اگر من شما را بغل کنم باید تا آخر صف همه را بغل کنم. خلاصه مجبور شدند با خنده یک صف کامل را بغل کنند و تا آخر ادامه بدهند و ادامه ماجرا... .
همسفر مجتبی:
جالبترین خاطره از آقای مهندس در روزهای چهارشنبه را فقط خیلی مختصر و کوتاه میتوانم بگویم. واقعاً لقب نگهبان برازنده ایشان میباشد. من یک روز چهارشنبه یک کار ضد ارزشی میخواستم انجام بدهم و مهندس در جایگاه استاد و نگهبانی نشسته بودند و برای چند ثانیه قبل از انجام آن کار با من چشم در چشم شدیم و احساسی را تجربه کردم که خیلی ماورایی بود و من را از انجام آن کار بازداشت. بیشتر از این نمیتوانم توضیح بدم.
آیا خدمت مرزبانی تاثیری در ارتباط شما با مسافرتان یا افراد خارج از محیط کنگره داشته است ؟ (لطفا اگر خاطره ای در این خصوص دارید بفرمایید)
همسفر مجتبی :
درباره تاثیر خدمت مرزبانی در ارتباطم با افراد بیرون از کنگره میتوانم بگویم یکی از موثرترین با ارزشترین صفاتی که به انسان اضافه میشود در این دوره با ارزش ارتباط برقرار کردن با انسانها میباشد.
من قبل از کنگره تا ۲۵ سالگی یا ۲۶ سالگی اصلاً نمیتوانستم با انسانها ارتباط کلامی برقرار کنم. به طوری که مکالمات تلفنی من کمتر از یک دقیقه به پایان میرسید و در ارتباط در جامعه نمیتوانستم خودم به تنهایی کاری را پیش ببرم؛ اما همین هفته پیش در شغلی که تقریباً یک سال است راه اندازی کردم با یک خانم تقریباً ۶۰ ساله که از لحاظ حس و حال هم با خانواده خودم متفاوت بود توانستم ارتباط برقرار کنم و به عنوان یک مشتری توانستم با او ارتباط صمیمانه برقرار کنم و این دستاورد برای خودم خیلی ارزشمند بود.
همسفر اشکان:
خدمت مرزبانی تاثیر زیادی که روی شخص من داشت این بود که به واسطه این جایگاه همیشه صبوری میکردم و حس خدمت کردن داشتم و خارج از کنگره در امور روزمره مخصوصا در زندگی شخصیام خیلی به من کمک کرد. درک کردن طرف مقابلم همیشه برای من سخت بود؛ ولی به واسطه این خدمت در حال حاضر این مسئله برای من به صورت قابل توجهی دست یافتنیتر شده.
عمل سالم از دیدگاه یک مرزبان چیست؟
همسفر اشکان:
عمل سالم از دیدگاه یک مرزبان به عقیده من، خدمت کردن به همسفران و مسافران با حس خوب و محبت ناب کنگرهای هست.
همسفر مجتبی :
به اعتقاد من مرزبان در طول دوره خودش مجبور میشود خیلی تذکرات و حد و حدودها را به دوستان یادآوری کند.
این کار به نوبه خودش برای افراد یکجورهایی منزجر کننده است.
برای همین به اعتقاد من عمل سالم این است که تذکرات در قالب کلمات زیبا و قبل از آن و مهمتر از آن با حس محبت و دوست داشتن شخص بیان شود.
سخن اخر؟
همسفر مجتبی:
امیدوارم خداوند خدمت مرا بپذیرد و کمبودهایی که من در این خدمت گذاشتهام را خیلی به من سخت نگیرد.
همسفر اشکان:
به شخصه دوست دارم از بزرگان کنگره که این فضا رو برای خدمت کردن فراهم کردن تشکر کنم. قطعاً این تجربه در چهارچوب کنگره قابل درک هست، همیشه فکر میکردم به غیر از راهنمای اول خودم شخص دیگری برای من بار آموزشی ندارد؛ ولی متوجه شدم این تصور کاملاً اشتباه است و در این جایگاه به اندازه بسیار زیادی از ایجنت شعبه ، آقای محمد موسیوند آموزش گرفتم و از ایشان خیلی ممنونم که به واسطه صبر و محبت زیادی که در حق من داشتند، شرایط یادگرفتن را برای من مهیا کردند.
امیدوارم در ادامه بتوانم خدمتگزار بهتری باشم و در مسیر آموزش و یادگیری قرار بگیرم.

از همسفر اشکان و همسفر مجتبی صمیمانه سپاسگزاریم که وقت گرانقدرشان را اختیار ما قرار دادند.
تایپ: همسفر امیرحسین (لژیون هفتم)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
91