English Version
This Site Is Available In English

اگر آن رنج‌ها نبود شادی‌های امروزم معنایی نداشت

اگر آن رنج‌ها نبود شادی‌های امروزم معنایی نداشت

هر یک از این رها یافتگان پرنده‌ای خواهند شد که از ناباوری مطلق به باور واقعی دست خواهند یافت؛ درنتیجه وجود آن‌ها مانند غرش رعد خواهد بود. راهنما همسفر مریم به همراه مسافر فرامرز در سال ۱۳۹۸ با آنتی‌ایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی اپیوم به راهنمایی همسفر مینا و مسافر مهدی به مدت ۱۰ ماه سفر کردند. در حال حاضر ۵ سال است که با دستان پرتوان مهندس دژاکام آزاد و‌ رها هستند. ورزش همسفر در کنگره ایروبیک و ورزش مسافر شنا هست. خدماتی که راهنما همسفر مریم در کنگره انجام داده‌اند: کارت عضویت، سیستم صوتی، دبیر و نگهبان جلسه، راهنمای تازه‌واردین هست.

به مناسبت جشن آزادمردی مصاحبه‌ای با راهنما همسفر مریم ترتیب داده‌ایم که توجه شما عزیزان و همراهان همیشگی را به این گفتگو جلب می‌نماییم.

یک راهنمای تازه‌وارد چطور می‌تواند به مراجعه‌کننده اطمینان بدهد و او را جذب کند؟

راهنمای تازه‌وارد ین با ایجاد حس محبت و ارائه تجربیاتی که به دست آورده است، با آشنا کردن تازه‌وارد با روش درمان DST به زبان ساده، همچنین با دادن اطمینان از این‌که درمان اعتياد در کنگره قطعی و بهترین روش درمانی است و فرق بسیاری با ترک اعتیاد دارد‌، او را امیدوار و مجذوب کنگره‌ می‌کند.

دستاوردتان از شال سبز تازه‌وارد ین چه بود و چه احساسی برای ورود به خدمت راهنمای DST دارید؟

برای من چه دستاوردی از اين بالاتر که وقتی تازه‌واردی چند وقت پیش با کوله‌باری از غم و اندوه وارد کنگره شده بود را در جایگاه رهایی و بعد جایگاه‌های خدمتی می‌بینم. در مورد خدمت شال نارنجی یا راهنمای DST باید بگويم: این جایگاه، جایگاه عشق و محبت‌ است جايگاهی که راهنما به رهجویی که تمام وجودش درد  و رنج است، راه نور و رهایی را نشان می‌دهد و این خدمتی است که نه به دیگران بلکه به خودش می‌کند. راهنما در رهجو گذشته‌ تاریک خودش را می‌بیند و دوباره با او سفر می‌کند، سفری از ظلمت به روشنایی و از قهر به مهر، خدا را شاکر و سپاسگزارم که اجازه داد من هم این جایگاه خدمتی را لمس کنم.

چه نیرو و تفکری باعث شد چندین سال در کنگره بمانید و در ادامه خدمتگزار باشید؟

زندگی با یک مصرف‌کننده باعث شد که تمام اعتمادبه‌نفسم را از دست بدهم و خودم را فراموش کنم؛ ولی زمانی که وارد کنگره‌ شدم و آموزش‌های کنگره، مخصوصاً سی‌دی‌های آقای مهندس را دریافت کردم کم‌کم خودم و اعتمادبه‌نفسم را به دست آوردم. نمی‌دانم اگر کنگره‌ نبود الان چه وضعی داشتم. من در کنگره جز عشق بلاعوض و محبت واقعی چیزی ندیدم و حس نکردم. من از راهنمایانم همسفر مینا و همسفر زهرا چیزهایی یاد گرفتم که از مادرم نیاموخته بودم؛ به همین علت تصمیم گرفتم همچنان در کنگره بمانم، آموزش بگیرم و خدمتگزار باشم. به قول استاد سردار «ما برای آموزش و خدمت به این دنیا آمده‌ایم.»

آقای مهندس می‌فرمایند: «مشکل ما انسان‌ها این است که جهان را از سوراخ کلید نگاه می‌کنیم.» چه‌طور می‌توانیم دیدمان را وسیع‌تر کنیم؟

وقتی انسان درگیر تاريکی است و خودش را در قعر چاهی تاریک می‌بیند نمی‌تواند درک درستی از نور و روشنایی داشته‌ باشد؛ حال تاريکی یا تاريکی ضد ارزش‌ها باشد؛ وقتی توانست با تزکیه و پالايش از تاریکی‌ها خارج شود و به سمت نور و روشنایی‌ها برود، دایره دیدش وسیع‌تر خواهد شد. تزکیه و پالايش، جز با بالا بردن دانایی و آگاهی از هیچ راه دیگری ميسر نخواهد بود.

«مادر شادی‌ها رنج است» نظرتان را درباره این جمله بیان کنید؟

به قول آقای مهندس: «انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند؛ برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها» این دقیقاً حس و حال من هست؛ وقتی به گذشته خود نگاه می‌کنم و آن‌ها را در ذهنم مرور می‌کنم تعجب می‌کنم که چگونه توانستم با یک مصرف‌کننده سال‌ها زندگی کنم؛ ولی حالا پنج سال است که طعم رهایی را می‌چشم دیگر آن روزها برايم تجربه‌ای بیش نيست. خوشحالم که توانستم از آن رنج‌ها عبور کنم و اجازه ندهم زندگی‌ام ازهم‌پاشیده شود. حال که موفقیت فرزندانم را می‌بینم خداوند را هزاران بار شکر می‌کنم که توانستم از سد اعتياد عبور کنم و حالا یک خانواده خوشبخت داشته باشم و این یعنی اگر آن رنج‌ها نبود شادی‌های امروز معنایی نداشت.

احساستان را درباره این کلمات بیان کنید؟

جشن آزادمردی: یعنی باوری در ناباوری و درک معنای واقعی زندگی

همسفر: یار و یاور مسافر در مسیر پرپیچ‌وخم رهایی و رسیدن به خود و درنهایت قدرت مطلق

خدمت: برای من خدمت کردن؛ یعنی باز شدن گره‌های درونی‌ام و درواقع خدمت به دیگران، خدمت به خودم هست

راهنما همسفر مینا: آغوش پرمهر و محبت، یعنی نهایت عشق و وادی چهاردهم

صحبت پایانی:

ما در نقطه‌ای از جهان هستی به نام کنگره۶۰ هستیم که تکه‌ای از بهشت هست؛ پس باید قدردان و شکرگزار خداوند باشیم که اجازه حضور در این مکان مقدس را به ما عطا کرده است و تا جایی که می‌توانیم چه مالی و چه جانی خدمتگزار آن باشیم. حال خوش امروزمان را مدیون این مکان مقدس هستیم. از راهنما همسفر‌ مریم سپاسگزاریم که وقت گران‌بهای خود را در اختیار ما گذاشتند. ان‌شاء‌الله در مسیر سبز کنگره مستدام و با آموزش‌های نابشان در خدمت راهنمایی DST، الهام‌بخش دیگران باشند.

عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر‌ مریم (لژیون هجدهم)
مصاحبه‌کننده: همسفر مارال رهجوی راهنما همسفر‌ زینب (لژیون نهم)
ارسال: همسفر‌ فاطمه رهجوی راهنما همسفر‌ لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .