English Version
This Site Is Available In English

اعتماد دوباره میان ما زنده شد

اعتماد دوباره میان ما زنده شد

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بهترین مسیر زندگی و آموزش را در زندگیم قرار داد. امروز با قلبی پر از احساس و شکرگزاری، می‌خواهم از تجربیاتم در این مسیر بگویم. زمانی که به کنگره۶۰ آمدم، احساس می‌کردم در تاریکی گم شده‌ام، اما محبت و حمایت‌های بی‌پایان اعضای کنگره۶۰ به من نشان داد که همیشه امیدی هست. یادم می‌آید روزهای اولی که پا به اینجا گذاشتم، دلهره و ترس از قضاوت دیگران داشتم، اما به محض اینکه با کنگره۶۰ آشنا شدم، فهمیدم که اینجا جایی است برای پذیرش و عشق.

هر جلسه، هر داستانی که شنیدم، به من یادآوری کرد که من تنها نیستم. زندگی من قبل از ورود به کنگره۶۰ روزهای تاریک و پر از دلهره‌ای بود که هرگز پایانی نداشت. هر لحظه، با نگرانی از حال عزیزم سپری می‌شد، نگرانی و ترس را در چهره فرزندانم آزارم می‌داد. در جستجوی راهی برای نجات، غرق در ناامیدی بودم. زندگی مشترکمان رو به نابودی می‌رفت، امید کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شد. من هر روز شاهد زجر کشیدن عزیزم بودم و قلبم شکسته و روحم خسته بود.

در آینه، زنی غمگین و درمانده را می‌دیدم، زندگی تنها یک مبارزه بی‌پایان بود. هرگز نمی‌دانستم چه باید بکنم، ترس از آینده فرزندانم، لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد. احساس تنهایی، در میان جمع همراهم بود. هیچ‌کس نمی‌توانست عمق دردم را درک کند، هر روز در حال از دست دادن عزیزم بودم و تحمل این درد طاقت‌فرسا بود. سال‌ها گذشت، با رنجی پنهان و سکوتی تلخ هر روز شاهد پرپر شدن گلی بودم که دوستش داشتم.

دردهای جسمی و روحی‌اش، قلبم را می‌فشرد. اعتیاد سایه‌ای شوم بر زندگیمان افکنده بود. شب‌های بی‌خوابی با اشک و دعا سپری می‌شد و کسی نمی‌دانست چه بار سنگینی بر دوش می‌کشم. گاهی فکر می‌کردم این چرخه هرگز تمام نمی‌شد، حسرت روزهای خوش گذشته، آزارم می‌داد. گاهی آرزو می‌کردم کاش راهی برای رهایی بود، اما روزی، امیدی در دلم جوانه زد، با کنگره۶۰ آشنا شدم شاید این همان نوری بود که انتظارش را داشتیم.

با تردید و امید قدم در راه گذاشتیم و ورود به کنگره آغاز فصلی نو بود. درهای امید و روشنایی به رویمان گشوده شد، با ورود به کنگره، تولدی دوباره را تجربه کردیم. راهنمایان چون فرشتگانی نجات‌بخش بودند، در جمع همسفران، احساس همدلی کردم. غم‌ها و نگرانی‌هایم، با دیگران تقسیم شد، دوباره به زندگی و آینده امیدوار شدم. هر روز با لبخندی از سر امید آغاز می‌شود. آموزش‌های کنگره راهنمای زندگیمان شد، آموختم که چگونه صبور باشم، چگونه از عزیزم حمایت کنم.

روابطمان با خانواده و دوستان بهبود یافت، اعتماد دوباره در زندگیمان جاری شد. شادی و آرامش به خانه‌مان بازگشت، دیدم که عزیزم دوباره زنده شد. با راهنمایی‌های دلسوزانه، مسیرش را یافت. در جمع یاران کنگره احساس آرامش کرد، من نیز در کنارش دوباره نفس کشیدم. شاهد تحولش بودم از اعماق تاریکی تا روشنایی. لبخندی که مدت‌ها بود گم شده بود دوباره بر لبانش نشست. جسمش قوی شد و روحش تعالی یافت. در آیینه چهره‌ای مصمم و امیدوار می‌دیدم.

آموختم که چگونه با عشق و درایت زندگی کنیم. قدردان لحظه‌‌لحظه این زندگی دوباره هستیم، درس‌های کنگره نه تنها برای او، بلکه برای من نیز چراغ راه شد. آموختم که چگونه یک همسفر واقعی باشم، چگونه در کنارش تکیه‌گاهی محکم باشم. دیگر ترسی از آینده نداریم، باهم رو به سوی روشنایی قدم برمی‌داریم. سپاسگزارم برای این فرصت دوباره‌ی زندگی، کنگره۶۰ نه فقط برای او بلکه برای من نیز، خانه‌ای امن شد.

اینجا جایی است که دوباره معنای خانواده را درک کردیم. زندگیمان با کنگره۶۰ دوباره متولد شد. هر روز شاهد رشد و رهایی عزیزم هستم. سپاسگزارم برای این معجزه بزرگ. کنگره۶۰ خانه‌ امید ماست. هر بار که در این جمع می‌نشینم، احساس می‌کنم که بخشی از یک خانواده بزرگ هستم، خانواده‌ای که در آن هر کس داستانی دارد و همه ما با هم در این مسیر پیش می‌رویم. به همه دوستانی که در این مسیر هستند می‌گویم: هرگز ناامید نشوید! هر چقدر هم که سخت باشد، همیشه راهی برای پیشرفت وجود دارد.

ما با هم می‌توانیم از این چالش‌ها عبور کنیم و به زندگی‌ای بهتر دست یابیم.از مهندس دژاکام و همه راهنمایان به ویژه راهنمای بزرگوار خودم و راهنمای محترم مسافرم سپاسگزارم که با عشق و صبر، ما را در این مسیر هدایت می‌کنند. شما چراغ راه ما هستید و بدون شما، این سفر ممکن نبود. امیدوارم که هر یک از ما بتوانیم به دیگران کمک کنیم و چراغی برای کسانی باشیم که هنوز در تاریکی هستند. با عشق و احترام، یکی از فرزندان کنگره۶۰.

نویسنده و تایپ: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)

ارسال: همسفر فرنوش رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون ششم) نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی حکیم هیدجی 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .