افکار منفی در ذهن

چهار وادی را با تفکر بررسی کردیم و پست سر گذاشتیم؛ تمام ساختارها باتفکر بوجود می‌آید، اکنون به وادی پنجم رسیدیم بنابراین آن فکر را باید عملی کنیم و شروع به حرکت کنیم. دوست دارم از تجربه خودم در زندگی برای شما عزیزان بیان کنم؛ وادی پنجم به من می‌گوید: که فکر به تنهایی کافی نیست بلکه باید هر آنچه که ما در مورد چیزی تفکر کردیم اکنون باید آنها را عملی کنیم تا به نتیجه برسیم. همزمان می‌توانیم در چند جهان زندگی کنیم؛ جهان فیزیکی و ذهن و همچنین جهان خواب.

قبل از ورودم به کنگره به خیلی چیزها فکر می‌کردم اما هیچ‌کدام عملی نمی‌شد؛ همیشه در ذهن خود فکر می‌کردم که از موضوعی عصبانی شده‌ام و به صورت هیجانی دارم کاری انجام می‌دهم طوری‌که باید آن فکر را در جهان ذهن عملی کنم، بعضی از انسان‌ها گاهی اوقات آن‌قدر فکر می‌کنند که ممکن است دست به خود کشی بزنند، در واقع خودم یکی از آن افرادی بودم که همیشه افکار منفی به سراغم می‌آمد و ممکن بود که دست به کارهای خطرناکی بزنم. گاهی اوقات حتی کارهای خوب دیگران نیز باعث عصبانیت من می‌شد و واکنش بدی از خود نشان می‌دادم؛ چون عصبی می‌شدم و نمی‌توانستم درست تصمیم بگیرم، به همین دلیل چندبار تصمیم گرفتم که به دکتر مراجعه کنم. همه این کارها در جهان ذهن اتفاق می‌افتاد بعد هم به خود می‌گفتم رهایش کن دکتر نمی‌روم و باز عصبی می‌شدم؛ آن زمان دخترم کوچک و شیرخواره بود؛ طوری در جهان ذهن خود در مورد اعتیاد مسافرم فکر می‌‌کردم که کم‌کم داشت دیوانه‌ام می‌کرد دائم به خود می‌گفتم؛ به چه دلیل همسر من مصرف کننده شد، برای چه دیگران زندگی خوبی دارند اما من ندارم، همیشه فکر می‌کردم که زندگی من خراب شده است به دلیل این‌که مسافرم ماشینی که با آن مخارج زندگی ما تآمین می‌شد را می‌فروخت و دیگر نمی‌توانست ماشین یا خانه بخرد و اصلا به فکر من و بچه‌هایش نبود.

دوست داشتم برای یک‌بار هم که شده با من و بچه‌ها‌ جشن عروسی یا مهمانی بیاید؛ به همین دلیل همیشه در مقابل سؤالی که از من می‌کردند که شوهرت کجاست؟ مجبور بودم به آنها دروغ بگویم؛ هر وقت می‌گفتم به چه دلیل با ما نمی‌آیی در جواب می‌گفت؛ که با خواهر و برادرت برو، به همین دلیل همیشه فکر من درگیر مسافرم بود و به او می‌گفتم برو خودت را درمان کن اما او گوش نمی‌کرد. تا این‌که یک شب خیلی با من دعوا کرد، من هم تصمیم گرفتم که خودکشی کنم؛ می‌خواستم قرص زیادی بخورم اما بعد گفتم شاید قرص بخورم ولی از بین نروم، فکر دیگری به ذهنم رسید حمام ما بیرون از ساختمان بود، دخترم هم کوچک بود می‌خواستم او را در حیاط بگذارم و بروم در حمام نفت روی خودم بریزم وخودم را آتش بزنم. آن‌قدر در جهان ذهن زندگی می‌کردم که به خودکشی خیلی نزدیک شده بودم اما آن لحظه که خواستم نفت روی خودم بریزم وخودکشی کنم تنها چیزی که به ذهن من آمد؛ دلم برای دختر و پسرم سوخت، گفتم اگر من خودکشی کنم این بچه‌ها به دست چه کسی می‌افتند بنابراین همین ترس‌ها بود که نگذاشت من خودکشی کنم. من همسایه خانه پدرم بودم؛ مسافر من با خانواده من خیلی بدرفتاری می‌کرد چون مصرف‌کننده بود و حال خوبی نداشت؛ زمانی که خواستم خودکشی کنم این قدر حال من خراب بود که داشته‌هایم را نمی‌دیدم فقط مصرف مسافرم را می‌دیدم به همین دلیل می‌خواستم که خودکشی کنم. چندبار ترس به‌سراغ من آمد و ندایی درون من گفت: این کار را نکن اما مجددا تکرار می‌شد و دوباره به سرم می‌زد که بهترین کار خود کشی است و با خود می‌گفتم که با انجام این کار همه چیز تمام می‌شود اما باز پیش خود می‌گفتم اگر خودکشی کنم خانواده‌ من، بامسافرم درگیر می‌شوند و برادران من در این درگیری کشته می‌شوند و از بین می‌روند بنابراین همین ترس‌ها بود که نگذاشت من خودکشی کنم اما خیلی حالم خراب بود.

به اعتقاد من، تنها چیزی که می‌تواند انسان‌ها و من همسفر را به حال خوش برساند تزکیه و پالایش است؛ چون باعث می‌شود از ضد ارزش‌ها دوری کنیم و به طرف ارزش‌ها حرکت کنیم. کنگره به من ذره‌ذره آموزش داد تا به‌حال خوش برسم؛ و سعی کنم که روی ذهن خود کنترل داشته باشم تا افکار منفی باعث نشود تصمیمات اشتباه بگیرم همچنین با آموزش‌های کنگره یاد گرفتم که خودکشی یک کار ضدارزش و ناپسند است، اکنون وقتی می‌بینم یا می‌شنوم که کسی خودکشی کرده خیلی ناراحت می‌شوم چون همه این کارها از جهل ونادانی انسان است که باعث می‌شود تصمیمات اشتباه و خطرناک بگیرد. در آخر هم لازم می‌دانم که این نکته را یادآور شوم که زنده بودن و حال خوش من به کنگره متصل است؛ همیشه تشکر ودعای خیر برای آقای مهندس و همه خدمتگزاران کنگره دارم و همچنین از راهنمای عزیز خودم همسفر طاهره و تمام شعب و خانواده بزرگ آقای مهندس هم تشکر فراوان دارم و برای همه عزیزان بهترین‌ها را آرزومند هستم.


نویسنده: همسفر فردوس رهجوی راهنما همسفر طاهره(لژیون نهم)
رابط خبری و ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طاهره(لژیون نهم)
ارسال:همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر