جلسه هشتم از دوره سیودوم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی راهنما همسفر جواهر، نگهبانی همسفر محبوبه و دبیری همسفر بتول با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷: ۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در تمام مراحل زندگی؛ در حال آموزش هستیم، امروز قبل از آمدن به کنگره برق منزل ما رفت، اکنون نیز در کنگره برق رفت، هرچند هوا گرم است اما این هم آموزش صبر کردن است؛ امروز با مسافرم صحبت میکردم و گفتم: هر بار که من استاد جلسه میشوم دستور جلسه وادیها هستند؛ البته علاقه خاصی به وادیها دارم و همیشه کتاب چهارده وادی را کنار دستم دارم و مطالعه میکنم؛ حالا چه استاد جلسه باشم یا لژیون فرقی نمیکند. خداوند را شاکرم که در این مکان قرار گرفتم تا جهانبینی خود را تقویت کنم؛ پایه جهانبینی روی چهارده وادی استوار است، وادی پنجم میگوید: تفکر، قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند. همانطور که همه میدانیم وادی اول تا چهارم وادی تفکر است؛ در وادیها به من آموخته شده که چه طور تفکر کنم و تفکر سالمی داشته باشم تا به مقصد برسم؛ البته بین تفکر تا عمل فاصله زیادی وجود دارد که باید آن را طی کنم.
من هر چه قدر بنشینم و تفکر کنم؛ هرچقدر هم که تفکرم سالم باشد و در ذهن خود طوری آن را به مقصد برسانم که همهچیز خوب پیش برود، اما اگر راکد باشم و هیچ حرکتی نکنم آیا به مقصد میرسم؟ قطعاً نمیرسم، به دلیل اینکه باید حرکت کنم و به مرحله اجرا درآورم. کارهایی که در ذهن انجام میدهم؛ مثل این میماند که در رختخواب باشی و هرروز صبح که بیدار میشوی در فکر این باشی که چه درست کنی؛ در ذهن خود حتی به مرحله پخت هم میرسی و غذا هم پخته و آماده میشود بهقولمعروف در پختن غذا تا زمانی که حرکت نکنم نمیتوانم فکرم را به عمل برسانم تابه نتیجه مطلوبی برسم.
در وادی پنجم در خصوص جهانها صحبت شده که سه جهان داریم؛ جهان ذهن و خواب و همچنین جهان فیزیکی، در جهان خواب مانند این جهان همانطور که من شما را میبینم و شما هم مرا میبینید و صحبتهای مرا میشنوید، در خواب هم همین کارها را انجام میدهیم و لمس میکنیم. جهان فیزیک همین جهان خاکی هست که ما در آن زندگی میکنیم؛ اما جهان ذهن که من جواهر باید عملکرد ذهن خود را درست کنم، قبل از کنگره در جهان ذهن بودم ولی هیچ نتیجهای نگرفتم ولی آمدم کنگره آموزش گرفتم و جهان ذهن خود را تا حدودی تغییر دادم به همین دلیل عملکرد ذهنم بهتر شد و توانستم به خودم بیایم که چگونه باید فکر کنم تا نتیجه مطلوبی داشته باشم.
اکنون میرسیم به مطلبی که جناب مهندس میفرمایند؛ پلهپله باید یکسری مراحل را طی کنم تا به مرحله عمل برسم؛ درواقع مبحث اصلی آن مربوط به عمل کردن میشود منظور این است که جواهر بلند شو و هر کاری داری انجام بده؛ به همین دلیل باید مراحلی را طی کنم تا بتوانم فکر را به مرحله عمل دربیاورم. اولین نکته بازگشت یا توبه است که من جواهر باید پلهپله ضد ارزشها را پشت سر بگذارم و بهطرف ارزشها که همان خرد جهانی هست حرکت کنم؛ همیشه این را میگویم که انسان باید انسانی فکر کند، در هر دین و مذهبی که باشد فرقی نمیکند؛ خرد جهانی راهی است کلی برای همه هستی و تمام موجودات جهان و همچنین برای همه انسانها به همین دلیل من باید پلهپله آنها را اجرا کنم. مواردی مانند دروغ و غیبت که خرد جهانی آنها را قبول دارند ضد ارزش هستند، بنابراین باید از آنها دوری کنم و روی خودم کارکنم.
گزینه دوم خودداری است؛ باید بدانم که من همسفر یکسری کارها را نباید انجام بدهم و اگر انجام دهم ختم به خیر نمیشود. این هفته هم تعطیلات شروع میشود امیدوارم سفر اولیها تا آنجا که ممکن است به مسافرت نروند چون سفر خوبی نخواهند داشت. آنها نباید به مسافرت بروند اگر سفر اولی به مسافرت برود اولین کاری که میکند مجبور است مواد خودش را تهیه کند مانند ساکی میماند که برای سفر آماده میکنیم و همچنین ممکن است دارویش کم یا زیاد شود. زمانی که راهنمای تازهواردین بودم؛ یکی از رهجویان مشاوره گرفت، مسافرش در حال درمان بود و تازه سفرش را شروع کرده بود، راهنمای مسافر به او اجازه داد که به سفر برود اما زمانی که برگشت و مشاوره شد گفت؛ که اصلاً چیزی از مسافرت متوجه نشدم و تمام طول سفر در استرس و اضطراب بودم چه کارکنم که مسافرم مواد مصرف نکند و برگشت نخورد؛ اما سفر دومی اشکال ندارد که سفر کوتاهی داشته باشد.
سوم قناعت است، جناب مهندس میفرماید: قناعت در تمام سطوح زندگی حتی خوردن و پوشیدن کاربرد دارد؛ به همین دلیل باید یاد بگیریم که چگونه قناعت کنیم. همیشه میگویم؛ خدا را شکر که در جوانی وارد کنگره شدم تا بتوانم به فرزندم یاد بدهم که چگونه قناعت کند و صبر داشته باشد؛ این موضوع خیلی مهم است که فرزندم را آماده کنم تا در آینده بتواند تصمیم درستی بگیرد؛ پدر و مادران ما هم به ما یاد دادند؛ اینقدر مطالب تکراری بود که ملکه ذهن میشد، خیلی کارها که بچه من انجام میدهد، از ما یاد میگیرد، وقتی سیدی گوش میدهم فرزندم در کنارم مینشیند و گوش میکند، روزی داشتم سیدی سیگاروجایگزینی را گوش میکردم فرزندم رها گفت: من دیگر ناخن نمیجوم برای من جای تعجب بود که رها به سیدی گوش میدهد و به آن توجه دارد. از این موارد بسیار بود که فرزندم با گوش دادن به سیدیهای گوناگون، باعث شد که خیلی تغییر کند؛ درصورتیکه بیشتر بچهها اکثر اوقات با پدر و مادر خود لجبازی میکنند اما هنگام گوش دادن به سیدی راحتتر میپذیرند.
.jpeg)
مرزبان کشیک: همسفر زهرا
تایپیست: همسفر نساره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
عکاس: همسفر زهرا مرزبان خبری
ارسال: همسفر رها دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
74