سلام دوستان، مهناز هستم همسفر علیرضا
برداشت من از سیدی "پرواز"
یک سفر اولی معمولاً زیاد شکایت میکند، چون حال و احوالش میزان نیست و هنوز یاد نگرفته چطور با مسائل برخورد کند. مهندس دژاکام میفرمایند: اگر تلاش میکنی، آیا تلاشت درست و بهاندازه هست؟ اگر نتیجه نمیگیری، یعنی در مسیر درستی نیستی. شکایتهایی که داریم، بیشتر از روی ناآگاهی و جهل خود ماست.
جهان هستی همچون دریایی بیکران است؛ بیپایان و بیگوشه. انسان به دلیل نیازهایی که دارد، دچار اندوه و ناراحتی میشود. نیازهایی مثل غذا، هوا، پوشاک، مسکن و... بخشی از ذات ما هستند و نبودشان مساوی با مرگ است. انسان موجودی آسیبپذیر است؛ هم از نظر جسمی و هم روانی. غمها عمیقاند، اما شادیها گذرا. رنج بشر هم بیشتر به خاطر دانشهاییست که هنوز کشف نشدهاند.
برای مثال، اعتیاد سالها بشر را درگیر کرده بود، چون دانش آن وجود نداشت. اما در کنگره ۶۰ این دانش کشف شده است. بیماریهایی مثل اسکیزوفرنی یا اماس هنوز درمان قطعی ندارند، چون دانششان هنوز پیدا نشده است. پزشکی عمر را زیاد کرده، اما بیماریها را فقط کنترل میکند. اما در کنگره، اعتیاد نهتنها کنترل بلکه درمان میشود.
مهندس دژاکام با اطمینان میگویند: "با روش DST افراد به درمان قطعی میرسند و سیستم بیماری بسته میشود." مدت درمان در این روش ۱۰ تا ۱۱ ماه است. حتی میانگین عمر اعضای کنگره، از افراد معمولی بیشتر است. کسانی که با روشهای غلط مثل سقوط آزاد ترک کردهاند، میانگین عمرشان کمتر شده است.
در کنگره حتی مسئله چاقی هم حل شده؛ کسی نیست که طبق برنامه عمل کند و وزنش متعادل نشود. برخلاف باور عمومی، این چاقی است که تعادل تیروئید را بههم میزند، نه بالعکس. بدن ما با ۴۰ هزار میلیارد سلول کار میکند، و اگر این تعادل بهم بخورد، همه چیز دچار اختلال میشود.
مهندس میگویند: اگر روش DST کشف نمیشد، شاید من تا حالا زنده نبودم؛ یا اگر هم بودم، زندگیام سراسر درد و رنج بود. پس درد بشر ناشی از نادانی نیست، بلکه از دانشهای کشفنشده است. مانند اعتیاد، سیگار یا چاقی که در کنگره راهحل آنها پیدا شده و حتی روشهایی برای درمان سرطان هم در حال بررسی است.
برای کشف دانش، باید با شجاعت قدم برداریم و بیاموزیم. گاهی همهچیز را میبینیم جز خودمان! خودمان را فراموش میکنیم. در این سیدی، انسان به پرندهای تشبیه شده که خودش برای خودش قفس ساخته. این قفس، همان "نفس" انسان است.
مرگ برای کسی که درست زندگی کرده، پایان نیست؛ آغازیست برای زندگی دیگر. بعضی از ما مانند پرندهای هستیم که در چنگ زاغ گرفتار شدهایم؛ یعنی آسیبپذیر و ناتوان، مثل بسیاری از جوانانی که اسیر اعتیاد شدهاند. ما باید تلاش کنیم و به خدا توکل داشته باشیم. آنچه ثبت میشود، حرکت ماست، نه فقط حرف و نیت. ترس، ما را نابود میکند؛ اما توکل، ما را نجات میدهد. در این جهان اگر بخواهی پاک بمانی، مثل تجارت در میان دزدان است! سخت، اما شدنی.
همهچیز از یک نقطه شروع میشود؛ نقطهای کوچک که کمکم رشد میکند. مثل کنگره ۶۰ که از یک نفر آغاز شد و حالا بیش از ۱۴۰ نمایندگی دارد. ما هنوز در مسیریم و این پایان راه نیست.
زندگی از سه مولفه تشکیل شده: اختیار، تقدیر و خواست الهی. گاهی فکر ما با تقدیرمان هماهنگ نیست. غیر از خدا، همه مخلوقات نیاز به راهنما و مربی دارند.
باید کلمات را در معنا و مفهوم واقعیشان درک کنیم. مثلاً اعتیاد فقط "عادت" نیست، بلکه گرفتار شدن در دام مصرف مواد است. هر زمان که محبت و کردار واقعی در زندگی جاری شود، سعادت به خانهمان خواهد آمد. و در پایان، هیچچیز در زندگی کران ندارد؛ حتی انسان. اینکه کی تمام میشویم، معلوم نیست، چون از ازل بودهایم. مرگ پایان نیست؛ فقط آغازی دیگر است...
سلام دوستان، زهرا هستم همسفر
شاگرد از همه ناراضی است و مدام از نامردیها و بیانصافیها صحبت میکند، اما آیا در همه نارضایتیها و نامردیها دیگران صددرصد مقصرند؟ استاد میگوید: «بحریست بیکران، غمیست بیپایان، شادیها لحظهایست کوتاه و گذرا... دردهای مختلف و گوناگون، حکایت از دانشهایی دارند که هنوز کشف نشدهاند.»
کران به معنی گوشه است؛ یعنی چیزی که انتها داشته باشد. اما جهان هستی، کران ندارد. ما حتی از جزئیات یک سلول کوچک هم آگاهی کامل نداریم. بهطور کلی، جهان هستی بیپایان و بیکران است. غم و اندوه انسان هم پایانی ندارد، چون انسان نیازمند است. اگر نیازهایش برطرف نشوند، دوام نمیآورد و اگر نیاز نداشته باشد، دیگر زنده نیست. انسان به غذا، هوا، اکسیژن، پوشاک، مسکن و... نیاز دارد. آسیبپذیری انسان در مسائل مختلف از جمله بیماریها و مسائل عاطفی و اجتماعی، غم او را عمیقتر میکند. اما شادیها کوتاه و گذرا هستند. مثلاً وقتی یک لطیفه تعریف میشود، چند لحظه میخندیم و بعد تمام میشود.
درد و رنج بشر در اثر دانشهای کشفنشده است. بسیاری از بیماریها هنوز کشف نشدهاند؛ مثل اماس، سرطان رحم، کولیت و... این بیماریها فقط کنترل میشوند، نه درمان. یعنی با دارو جلوی پیشرفتشان گرفته میشود، اما درمان قطعی وجود ندارد. اما در کنگره ۶۰، ما به دانش اعتیاد دست پیدا کردیم. با متد DST و داروی اُپیوم تینکچر، به این نتیجه رسیدیم که اعتیاد درمان دارد و بیش از ۹۰ هزار نفر با این روش به درمان قطعی رسیدهاند.
در حالی که هنوز در کشورهای پیشرفتهای مانند آمریکا باور دارند که اعتیاد درمان ندارد و کسی که مصرفکننده است، باید تا پایان عمرش همانطور باقی بماند. اما طبق تحقیقات، عمر افرادی که در کنگره ۶۰ درمان شدهاند، بیشتر از افراد معمولی است، و عمر افراد معمولی هم بیشتر از کسانی است که با روشهای نادرست ترک کردهاند.
کنگره ۶۰ راهحل سه مشکل مهم انسان را کشف کرده: اعتیاد، چاقی و سیگار. و اکنون در حال تحقیق روی درمان سرطان است. درباره چاقی، با استفاده از روش تغذیه سالم، هزاران نفر توانستهاند بهطور موفق وزن خود را کاهش دهند. اما برای ساخته شدن، باید بیاموزیم، تا جایی که ممکن است و بدون هیچ ترسی جلو برویم تا ناممکنها را ممکن کنیم. باید بدانیم که سختی وجود دارد؛ چه در مسیر درمان بیماری، چه در کسب دانش و چه در مسیر کشفیات. اما وقتی ساخته میشویم، میتوانیم حتی سنگها را هم بشکافیم.
انسان باید تلاش کند و نتیجه را به خداوند بسپارد، حتی اگر آن نتیجه به ظاهر به صلاح او نباشد. مهم تلاش است، نه نتیجه. در جهان فیزیکی، پاک بودن مثل تجارت در میان دزدان است، چون کار سادهای نیست. در پایان، باید بیاموزیم که جهان هستی بر پایه سه مؤلفه بنا شده است: خواست یا اختیار، تقدیر یا سرنوشت از پیش نوشتهشده، و فرمان الهی. و بدانیم، هرگاه محبت و کردار واقعی در زندگی جاری شود، سعادت و آرامش در خانه ما دیده خواهد شد.
منبع: سیدی "پرواز"
نویسنده: همسفر زهرا و همسفر مهناز رهجویان راهنما همسفر سمانه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون اول)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
169