هفتمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی کنگره۶٠ همسفران نمایندگی رضوی مشهد با استادی همسفر نرگس، نگهبانی همسفر گلناز و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه《تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST》روز یکشنبه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر عزیز، گروه مرزبانی و ایجنت محترم سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه شیشه؛ همه ما با مصرفکنندههای شیشه، تریاک و سایر مواد مخدر زندگی کردیم. مصرفکننده شیشه اذیتهای خاص خود را دارد. اصلاً نمیدانستم شیشه چیست! تا این که مطلع شدم مسافرم مصرف شیشه دارد. اوایل حرکات را متوجّه نمیشدم. خیلی ترسهای عجیبی در من به وجود میآمد. بعضی اوقات چشمانش گشاد میشد یا اینکه دست و پایش به حال خود نبود و هیچ تعادل جسمی نداشت. واقعاً خودم گاهی وقتها که به او نگاه میکردم میگفتم خدایا چه چیزی مصرف میکند؟!
نمیدانستم که شیشه مصرف میکند تا این که وسایل او را در خانه پیدا کردم و به برادرش نشان دادم. متوجّه شدم که شیشه مصرف میکند. هر وقت شیشه مصرف میکرد ۲۴ ساعت بیدار بود. کارهای عجیب و غریب میکرد؛ بعد که میخوابید به مدت ۴۸ تا ۷۲ ساعت خواب بود. فکر میکردم مرده است! اینکه حتی یک لیوان آب، چایی یا یک قاشق غذا بخورد در توانش نبود. بیشتر ترس من به خاطر بچهها بود. یک دختر کوچک داشتم که تازه به دنیا آمده بود. مسافرم که بیدار بود من تا صبح بیدار بودم؛ چون مصرفکننده شیشه بود، توهم میزد. من از مسافرم میترسیدم که اتفاقی برای بچهها پیش نیاید.
خیلی سخت بود؛ شاید بیست مرتبه یا بیشتر مسافرم را به کمپ بردیم. در کمپهای مختلف، با روشهای ترک متفاوت، حتی چند بار در خانه به مسافرم تریاک دادیم؛ بعد میدیدیم لابهلای تریاک شیشه هم میگذارد و مصرف میکند. پدرم که تریاک مصرف میکرد تعادل داشت، اتفاقی نمیافتاد؛ به همین خاطر میگفتم، همسرم که تریاک مصرف کرده، چرا این شکلی شده است؟ به این ترتیب متوجه شدیم که همراه تریاک شیشه هم مصرف میکند. فهمیدم که فایدهای ندارد. مجبور بودم به خاطر آبرویم سکوت کنم. هر کس هر چه میگفت، سرم را پایین میانداختم. در هیچ مهمانی شرکت نمیکردم. هر جا میرفتم سعی میکردم تنها بروم و مسافرم همراه من نباشد.
به یاد دارم یک بار یک سه راهی را به برق زد که سیم نداشت؛ گفتم خدایا! خوب شد برق او را نگرفت. من ترسیدم و فرار کردم. این یکی از اثرات مصرف شیشه روی مسافرم بود. من از تمیز کردن خانه خیلی خوشم نمیآمد. مسافرم خانه را تمیز میکرد. ولی من رنج میبردم. دلم میخواست خانه به هم ریخته باشد؛ ولی مسافرم سالم و در تعادل باشد. ما او را به کمپ میبردیم و میآوردیم؛ اما دوباره با مقدار بیشتر و قویتر مصرف میکرد. من خیلی داغون میشدم. میخندیدم که برای من هیچ اتفاقی نیفتاده، چیزی نشده است و من مشکلی ندارم!

پدر و مادرم خیلی دنبال من میآمدند. میگفتند که این چه زندگی است؟! این زندگی به درد تو نمیخورد. تک دختر هم بودم. خیلی اذیت میشدم؛ ولی میگفتم من زندگی خودم را دوست دارم. فقط بچههایم! آنقدر بچهها برایم مهم بودند که میگفتم نه من بیایم، چه بلایی سر بچهها میآید؟ خودش که نیست. معلوم نیست چه بلایی سرشان میآید. همینطور جلو آمدیم و چهارده سال را طی کردیم تا با کنگره آشنا شدیم. واقعاً کنگره برای من یک معجزه بود. کنگره در دید من تبدیل به یک بهشت شد. من در این چهارده سال زندگی، هیچ آرامشی نداشتم. نه آرامش، نه اعصاب درست؛ با هر کسی دلم میخواست صحبت میکردم، عصبی بودم، جایی که میرفتیم زود برمیگشتیم، آرام و قرار نداشتم؛ ولی کنگره که آمدم، دیدم عقاید مسافرم در حال تغییر است؛ اما باز هم باور نمیکردم. میگفتم دوباره برمیگردد. اذیت میشد، متوجه میشدم؛ میگفتم که بالاخره شاید تریاک یا شیره تخریب کمتری از شیشه داشته باشد؛ ولی شیشه مغز و جسم انسان را داغون میکند.
اوایل که من نمیخواستم بیایم، میگفتم من که معتاد نیستم چرا من بیایم؟ مسافرم میگفت: خانمهایی که به کنگره میآیند معتاد نیستند؛ آنها هم مثل شما سختیهای زیادی کشیدند. آمدم و آموزشهایی دریافت کردم، راهنمای خودم همسفر کلثوم خیلی برای من زحمت کشیدند. اگر راهنمای عزیزم نبودند، اصلاً معلوم نبود کجا بودم. الان که میبینم مسافرم حالش اینقدر خوب شده که خدمت مرزبانی دارد، انگار روی آسمانها هستم. دیگر هیچ چیز برایم مهم نبود؛ حتی اگر خرجی خانه را ندهد! ملاک من این بود که سالم باشد، آرامش داشته باشیم، از این که میدیدم بچهها در آرامش و بدون سر و صدا زندگی میکنند، واقعاً لذت میبرم. از آقای مهندس تشکر میکنم که همچین مکانی را بنا کردند. کنگره برای من بهشت است. به وسیله این مکان مقدس معجزه را در زندگی خود دیدم.
اهداء لوح تقدیر لژیون سردار


مرزبانان کشیک: همسفر طاهره، مسافر مصطفی
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه( لژیون دوم)
عکاس خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
مسئول صوت: همسفر بهجت رهجوی راهنما همسفر مرضیه(لژیون اول)نگهبان صوت
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی
- تعداد بازدید از این مطلب :
154