سلام دوستان معصومه هستم همسفر مراد
جهالت مترادف است با نادانی، عدم است، بود نیست؛ نوربودن است چیزی که وجود دارد؛ ولی ظلمت وتاریکی بودن نیست، اگر نوری نباشد تاریکی وظلمت، هنگامی که نور میآید، تاریکی خودبهخود محومیشود وازبین میرود، بسته به منشأ نور دارد که چه اندازه وسعت داشته باشد ممکن است مثل نور کبریت باشد که یک محدوده کوچک را روشن میکند سپس خاموش میشود و یا نورخورشید باشد که دائمی وکامل است.
در مورد قضاوت پسزمینههایی مثل جلوتر بودن از مطلب، دانایی، خودشناسی، علم و آگاهی،عدالت، فرمان عقل، بی طرف بودن، آموزش، ایمان، صبروتقوا لازم است.
حالا پس زمینه جهالت چه چیزهایی است منیت، ترس، ناامیدی، نداشتن امنیت، نادانی، خودخواهی، کم بودن سطح دانایی، خرافات، نداشتن تفکر، تعصب، وابستگی، بیسوادی، کبر، حسادت، ریا، زاویه دید، عدم خواست حرکت، عدم آگاهی؛ اگر فردی دانا باشد خرافات را به همراه خود ندارد و ضدارزشها در واقع میوههای جهالت میباشد،جهالت کردن هیچ خرجی ندارد؛ ولی برای قضاوت کردن باید هزینه پرداخت کرد.
زمانی که انسان خلق شد و همه ساکنین آسمان در یک جا جمع شدند خداوند گفت که موجودی را خلق کردم که دارای ویژگیهای خاصی است آن را ازخاک آفریدم به این مفهوم که تمام ذاتی که درخاک وجود دارد در کالبد فیزیکی انسانی هم قرار داد ویژگی خاص، اختیار انسان است که به او داده شده است، خداوند خواست سرنوشت انسان را در دست خودش قرار دهد تا بتواند راه را از چاه تشخیص دهد. و هیچ چیز آن دست آموز نباشد تمام صفات و ويژگيهاي را که خودش داشت در انسان هم قرار داد، بهمراه علم و دانش و آگاهی تا یکی از راههای خیر و تقوا و یا فسق و فجور را انتخاب کند.
ما دائما درحال قضاوت کردن هستیم؛ چون سرنوشتمان دست خودمان است و اختیارداریم که مواد مصرف کنیم و یا نکنیم اختیار داریم که دنیال درمان باشیم یا نباشیم،نه تنها مواد بلکه هر ضدارزشی انجام دادن یا ندادنش دست خودمان است.
قضاوتها همه در فطرت ما برنامهریزی شده است و درست هم است؛ ولی مشکل از آنجا آغاز میشود که تا جایی که در مورد خودمان قضاوت کنیم کار عادی و خوب است، حالایک شخصی هم حکم قضایی دارد و آن هم جایگاه خودش را دارد، مقوله بحث ما در اینجا این است که در مواردی که به ما ربطی ندارد ما وارد حوزه قضاوت میشویم و اینجا جهالت مطرح میشود..... این موضوع خیلی مهم است ما حتی در نوشتارها میخوانیم در امور شخصی دیگران دخالت نکنیم؛ اگر نسبت به شخصی گمانبد و ظنبد بردی وارد این مرحله از قضاوت میشوی بعد از آن وارد تجسس میشوی، و بعد مرحله سرزنش کردن و شروع میکنید به غیبت کردن و پشت سردیگران حرفزدن، مستقیم میخورید به جهالت ...برای قضاوت کردن این همه پارامتر احتیاج است وقتی که شخصی به عنوان قاضی در جایگاه، قضاوت قرار میگیرد باید ظرفیت دعوا را داشته باشد و اجاره بدهد که هر دو طرف حرفهایشان را بزنند و دلیل و مدرک و سند و شواهد را مطرح کنند در یک دعوا افراد و ارگانهای بسیاری هستند که به قاضی برای اجرای حکم کمک میکنند و زمانی که قاضی مسئله را مطرح میکند هیات منصفه که هفت نفر آدم با انصاف هستند حکم به گنهکاربودن و یا نبودن فرد میدهند و بارها و بارها شاهد و ناظراین قضیه بودیم که همه اشتباه کردند، کسی را که به عنوان قاتل محاکمه کردند بعد از پنج سال در یک پرونده دیگه رأی میدهند بیگناه بوده است. بنابراین اموری که به ما هیچ ارتباطی ندارد و ما وارد حوزه آن میشویم و در مورد آن به داوری مینشینیم ،راجعبه کمک راهنما داوری میکنیم، در مورد مرزبان داوری میکنیم، در مورد سفردومی داوری میکنیم در این حالت کلی افکار منفی به سراغ ما میآید و باعث تخریب خانواده وخودمان میشود این همه ریشهاش در جهالت است که باخودش نادانی، خرافات، کبر و غرور،ناامیدی، منیت، ترس را به ارمغان میآورد. در نهایت این سیدی این موضوع را میخواهد برای ما بازگو کند که به موضوعاتی که به ما مربوط نمیشود دخالت نکنیم، افکار و اندیشه هایمان را بر پایه مثبت بگذاریم.
سلام دوستان هاجر هستم همسفر دانیال
قضاوت به معنی حکــم کردن و جهالت به معنی عدم آگاهی و ندانستن است. ارتباط این دو کلمه به این معنی است که ما باید از قضاوت بر مبنای جهالت پرهیز کنیم.
در ابتدای جلسات کنــگره60، ما 14 ثانیه سکوت میکنیم و از جهل و ناآگـاهی خودمان به خداوند بزرگ پناه میبریم.وقتی من به کنگره آمدم و راهنما انتخاب کردم، به من گفت: تمام حواس و انرژی خودت را روی سفر و درمانت معطوف کن و به کار خواهر لژیونی و دیگر بچهها توجه نکن و درکـل دوربین را فقط روی خودت تنظیم کن تا در درمان موفق باشی.
وقتی اختیار به انسان داده شد آنجا به انسان قدرت قضاوت هم داده شد، قضاوت در مورد خودش، در مورد مسیر زندگی. انسان موجودی است که گویی قاضی به دنیا آمده است و مدام در حال قضاوت میباشد.اصـولأ انسان همیشه در حال قضاوت بسیاری از مسائل روزمــره زندگی است؛ ولی قضاوت درمــورد دیگران اشتباه است. به قول بزرگی: اگر میخواهید درمورد راه رفتن کسی قضاوت کنید، ابتدا کمی با کفشـــهای او راه بروید. کسانی که دیگران را قضاوت میکنند معــمولأ در زندگی خود هدف مشخصی را دنبال نمیکنند.بنابراین هــرچه انسان داناتر باشد، کمتر قضاوت میکند و هــرچه انسان جاهـلـتر باشد، بیشتر قضاوت میکند.
مثلث جهالت از سه ضلع ترس، ناامیدی و منیت تشکیل شده است و اگر کسی را مورد قضاوت نادرست قرار دهیم این مثلت متلاشی میشود. ما همیشه ظاهر امر را میبینیم، از باطن خبر نداریم و آنچه که به چشم میبینیم فوری در موردش قضاوت میکنیم باید لحظهای تفکر کنیم و با خود بگوییم شاید این چیزی نباشد که من به چشم میبینم به گفته آقای مهندس ما از صور پنهان انسانها اطلاعی نداریم پس نباید به خود اجازه قضاوت دهیم ما باید بدانیم در مقامی نیستیم بخواهیم قضاوت کنیم. این عادت غلط باعث شده که ما حال خودمان را خراب کنیم و این حاصل بیتجربگی و جهالت ما است. من با آموزشهایی که در کنگره توسط راهنمای خوبم گرفتهام سعی میکنم این کارهای ضدارزشی را از خودم دور کنم.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر مصطفی
این نکته باید یادمان باشد که هیچکسی در دنیا کامل و پاک نیست؛ اگر از آدمها به خاطر خطاهایشان دوری کنیم همیشه تنها خواهیم ماند؛ پس کمتر قضاوت کنیم و بیشتر عشق بورزیم. باید بدانیم هر شخصی داستان و سرگذشت خاص خود را دارد و پشت سر گذاشته، که او را تغییر داده است؛ پس نباید هیچکسی را با داستانی که از خودمان میسازیم قضاوت کنیم.
در جهانبینی هم مثلث جهالت در مقابل مثلث دانایی قرار میگیرد. سه ضلع مثلث جهالت که ترس، منیت و جهالت است در قضاوت ما تأثیرگذار است برای اینکه عقل آدمی بتواند به درستی قضاوت کند بایستی بداند که قدرت عقل به میزان دانایی بستگی دارد ما معمولا ظاهر امر را میبینیم و از باطن بیخبریم، بیشتر قضاوتها در ظاهر است؛ زیرا هر آنچه چشممان ببیند سریع مورد قضاوت قرار میدهیم، برای لحظهای تفکر نمیکنیم که شاید اینگونه نباشد که ما میبینیم.
مرزبان خبری: همسفر سهیلا
ویراستاری و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین لژیون (دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
91