English Version
This Site Is Available In English

خداوند انسان را قاضی آفرید

خداوند انسان را قاضی آفرید

قضاوت، خصوصیتی است که خداوند موقع خلقت انسان در نهاد او قرار داده است؛ چون انسان اختیار دارد و به‌ واسطه اختيارش قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را دارد و برمبنای اختيارش می‌تواند تصمیم‌گیری کند؛ انسان همیشه بر سر دوراهی قرار دارد و باید قضاوت کند و تصمیم بگیرد که کدام راه درست است. انسان برای عبور از تنگناها نیاز به قدرت تجزیه، تحلیل و قضاوت دارد قدرت تعقل و تفکر انسان و توان ذهنی او ابزارهای سنجش و اندازه گیری برای این امر هستند. ما از قدرت قضاوت در مورد عملکرد انسان‌های دیگر ممکن است استفاده کنیم و حکم صادر کنیم در صورتی که در همه ادیان و فرهنگ‌ها گفته شده، تجسس در امور دیگران کاری زشت و ناپسند می‌باشد، به هر حال این دستور جلسه می‌خواهد بگوید، زمانی که ما از قدرت قضاوت نابجا استفاده کنیم حال خودمان و دیگران را خراب می‌کنیم و این نشانه جهل و نادانی انسان است.هرچه ما جاهل‌تر و نادان‌تر باشیم ،قضاوت ما در مورد دیگران بیشتر و در مورد خودمان کمتر است و برعکس هرچه به سمت دانایی حرکت کنیم، قضاوت‌، توجه و تمرکزمان از روی دیگران برداشته می‌شود و معطوف خودمان می‌شویم.

کسانی که در کنگره۶۰ دیگران را تجسس می‌کنند چیزی از آموزش‌های کنگره دریافت نمی‌کنند و به تعادل مورد نظر نمی‌رسند.قدیم‌ می‌گفتند: کلاه خودت را قاضی کن، گاهی یک مسئله که پیش می‌آمد انسان‌ها خودشان قاضی خودشان می‌شدند و رأی به نفع خودشان می‌دادند؛ مثلاً از یک مصرف‌کننده مواد، یک قاتل و یا یک ورشکسته سؤال کنید چگونه این اتفاق افتاد؟ همه را مقصر می‌داند اِلا خودش حالا وقتی ما قاضی خودمان می‌شویم یکی خود ما هستیم یکی هم مشکلاتی که پیش روی ماست، یک ضلع هم حکم ماست که چه‌طوری مشکل را حل کنیم یا مقصر چه کسی است تا زمانی که درست قضاوت نکنیم نمی‌توانیم به نتیجه برسیم چگونه قضاوت کردن نقش بسیار سازنده‌ای دارد؟ موقع قضاوت باید معرفت، عمل سالم و عدالت را اجرا کنیم؛ نه‌اینکه همه چیز را به نفع خودمان بدانیم نباید حق و حقوق اصلی را به خودمان بدهیم و این خیلی مهم است در قضاوت کردن در درگاه خداوند آن‌ کس که ناله می‌کند رد می‌شود ؛چون دارد خودش حکم خودش را صادر می‌کند و حالش خوب نیست.

کسانی که صبر می‌کنند قبول می‌شوند و کسانی که شکرگزار هستند آن‌ها شاگرد اول می‌شوند؛ اصولاً کسی که شکرگزار هست او همیشه برنده است هیچ کس از یک آدمی که همیشه آه و ناله دارد و می‌گوید مریض هستم خوشش نمی‌آید؛ اما آدم شکرگزار را نه‌تنها خداوند بلکه همه دوستش دارند؛ مثلاً در کنگره رهجویی که از راهنما تشکر و قدردانی کند راهنما او را دوست دارد، رهجویی که نه تنها قدردان نیست بلکه طلبکار هم هست نه راهنما و نه دیگران دوستش ندارند.همه انسان‌ها دوست دارند کسی دوستشان داشته باشد و این دوست داشتن حال انسان را خوب می‌کند و یکی از پایه‌های دوست داشتن قدردانی کردن است .

کلیدواژه: قضاوت، تاریکی و درد

قضاوت کردن دیگران انسان را وارد تاریکی می‌کند، برای بیرون آمدن از تاریکی باید ببینیم چه مقدار وارد تاریکی و چاه شده‌ایم اگر صد متر وارد چاه شده‌ایم باید صد متر بیرون بیاییم خروج از تاریکی که همان ظلمت، مسائل، مشکلات، رنج‌ها و دردها هستند؛ بستگی به این دارد که ما چه مقدار فرو رفته‌ایم به همان نسبت زمان می‌خواهد تا بتوانیم بیرون بیاییم مقدار فرو رفتن انسان در تاریکی بستگی به جهل انسان دارد.معیارها و ابزارهای کنگره می‌تواند در همه موارد تاریکی، مورد استفاده و کاربرد قرار بگیرد؛ ظلمت و تاریکی فقط اعتیاد نیست، بلکه ندانستن و نشناختن انسان هم می‌تواند انسان را وارد تاریکی کند؛ پس ما اگر انسان را بشناسیم می‌توانیم انسان را از جهل و تاریکی نجات بدهیم به همین علت ما در کنگره۶۰ جهان‌بینی کار می‌کنیم و جهان‌بینی می‌تواند سیستم خمر انسان یا سیستم شبه‌افیونی انسان را تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً زمانی شما خیلی خوب و شاد هستید یک‌مرتبه دچار سانحه‌‌ ناگواری می‌شوید یا خبر ناگواری می‌شنوید و این می‌تواند سیستم اندوه شما را وادار به ترشح کردن کند و شما تبدیل به انسان اندوهگین شوید.

بعضی‌ها می‌گویند، انسان  در این دنیا آمده مدتی زندگی کند و برود، این یک نظریه است و ما هم احترام می‌گذاریم؛ اما تعدادی می‌گویند، انسان از الست بوده و ادامه‌دار است و از این مطالب ما یاد می‌گیریم که بتوانیم به یک آسایش و آرامش برسیم و بدانیم از زندگی چه می‌خواهیم؛ برای دانستن این کار، خیلی کلاس‌ها و دوره‌ها هست؛ اما اگر انسان به دانسته‌ها و مطالب عمل نکند کلاس و حفظ کردن‌  مطالب هیچ فایده‌ای ندارد. همیشه مشعل‌ها در تمام نقاط جهان هم‌زمان روشن نمی‌شوند؛ بلکه انجام هر یک نیاز به افرادی دارد که بخواهند در نور حرکت کنند؛ یعنی به تعداد انسان‌هایی که می‌خواهند در نور حرکت کنند و صیقل داده شوند مشعل روشن می‌شود. انسان‌های متعهدی که در زندگی به سایر انسانها کمک می‌کنند و راه صراط مستقیم را به دیگران نشان می‌دهند و یا تلاش‌های خاصی را انجام می‌دهند به عنوان مشعل تشکیل می‌شوند. مثلاً راهنماها مشعل هستند چون به دیگران راه را نشان می‌دهند این مشعل‌ها در تمام نقاط زمین همزمان با هم روشن نمی‌شوند که حرکت سازنده‌ای برای کل جهانیان انجام دهند؛

ممکن است در یک نقطه یکی روشن شود حتماً آن‌جا نیاز کسی بوده تا بتواند در نور حرکت کند و از لاک تاریکی بیرون بیاید و با چشمان باز به روشنایی بنگرد باید کسانی باشند که بتوانند برای این افراد چنین کارهایی انجام بدهند و کسانی که خواهان رهایی از ظلمت و تاریکی هستند را کمک کنند. کسی را به زور نمی‌شود کمک کرد؛زیرا انسان دارای اختیار است.حکم قاضی برمبنای عمل سالم است نه عمل نیک ؛چون عمل نیک و عمل سالم با هم متفاوت هستند؛ البته تصور ما از عمل نیک عملی است که به ظاهر کار سالم و کار خوبی است و حتی در تصورمان کاری خیر است ؛ولی ممکن است اشتباه باشد و داریم کار شر انجام می‌دهیم؛ مثلا‌ً این‌که یک جایی جنایتکار را آزاد کنیم و بگوییم گناه دارد اگر بخواهیم بر مبنای عمل نیک یا عمل به ظاهر نیک حرکت کنیم جامعه به گناه کشیده می شود و اتفاقات ناگواری رخ می‌دهد استاد سردار می‌فرمایند؛ گناهکاران واقعی را دل سوختن خطاست یک‌سری انسان‌ها هستند می‌خواهند راه را یاد بگیرند چون بلد نیستند؛ اما کسانی هستند که نمی‌خواهند یاد بگیرند این دو گروه متفاوت هستند شما هیچ وقت نمی‌توانید کسی را تغییر بدهید، طرف باید خودش بخواهد تغییر کند تا بتوانید کمکش کنید و این‌که آزموده را آزمودن خطاست مگر این‌که طرف سرش به سنگ بخورد یا مسائلی برایش به‌وجود بیاید که شاید نقطه  تفکرش بیدار شود و ما بتوانیم کمکش کنیم.

آقای مهندس خواهش کرده‌اند مخصوصاً در کنگره۶۰، هیچ عمل نیکی انجام ندهید؛ مثلاً خرید و فروش در کنگره نباید انجام شود؛ چون کنگره مثل بیمارستان می‌ماند و فقط برای درمان است ما باید عمل سالم و عمل نیک را از هم تشخیص بدهیم بیرون از کنگره می‌توانید خیرات کنید چون خیرات را می‌دهید و می‌روید با کسی سر و کاری ندارید؛ اما در کنگره همیشه افراد را می‌بینید و همین ممکن است باعث سوءاستفاده شود گاهی بر اثر تفکر غلط قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم ما انسان‌ها با تفکر، افکار و اندیشه غلط خودمان برای خودمان هیولایی را به‌وجود می آوریم و آن‌قدر بزرگش می‌کنیم که خودمان از آن می‌ترسیم، وقتی در ترس و اضطراب هستیم نمی‌توانیم از لحظاتی که برایمان می‌گذرد لذت ببریم انسان کامل انسانی است؛ که همه را دوست داشته باشد، در غم و شادی سایرین قلباً شریک باشد برای همه، خوبی بخواهد و در حد توانش از انسان‌ها دستگیری کند؛ مثل کاری که در کنگره۶۰، انجام می‌شود به معتاد خواهان رهایی کمک می‌کنند تا از اعتیاد و تاریکی خلاص شود. این حکم خداوند است که انسان‌ها باید خودشان را صیقل بدهند، تزکیه و پالایش کنند تا بتوانند به طرف عالم نور نزدیک شوند؛ ما هم خواستار ادامه راه‌های خوب، ارزشی و بدون بند برای شما هستیم.در کنگره۶۰ براساس یک تقسیم‌بندی همه چیز یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد؛

یعنی ممکن است یک ویژگی را در یکی تشخیص بدهم در یکی نه، مثلاً من وقتی یک یا چند صفت را در کسی تشخیص می‌دهم مثل: کینه یا حسادت آن صفت یا آن ویژگی در خود من هم حتماً به صورت آشکار یا پنهان وجود دارد و اگر به خاطر داشتن آن ویژگی‌ها از طرف بدم بیاید و بگویم مثلاً فلانی آدم بدی هست وارد مرحله دوم؛ یعنی قضاوت و قیاس شده‌ام و حکم صادر می‌کنم؛ وقتی این کار را انجام می‌دهم، یعنی یک گوشه نشسته‌ام و دارم دکمه موشک را می‌زنم و به طرف او شلیک می‌کنم ، شاید آن شخص حتی کیلومترها از من دور باشد؛ اما احساس بدی در او به‌وجود می‌آید این‌جا فاصله اصلاً دخالتی ندارد و در یک چشم به‌هم زدن ضربه به آن شخص وارد می‌شود.در کنگره رهجو اصلاً نمی‌تواند راهنما را قضاوت کند؛ اما راهنما می‌تواند رهجو را قضاوت کند چون قضاوت راهنما بر پایه عشق و محبت است و راهی را که رهجو شروع کرده راهنما چند سال جلوتر از او شروع کرده و دارای تجربه و آموزش است. مشکل اصلی انسان در مسیر تزکیه و پالایش زدودن تاریکی نیست؛ بلکه ندیدن تاریکی است و نفس اماره تلاش می‌کند آن قسمت تاریکی دیده نشود و تا زمانی‌ که من در حال قضاوت کردن دیگران باشم پوشش‌ها و پرده‌ها نمی‌گذارند که من آگاه شوم و هیچ‌کس نمی‌تواند مرا آگاه کند و به من کمک کند و این‌جا، حتی نفس هم از من تعریف می‌کند و من دچار حقه نفس و باعث می‌شوم تمام انرژی‌ها و نیروهای من تخریب شوند و بصیرت من کور شود با این توضیحات اگر دوست دارید قضاوت کنید.

قضاوت فقط از طرف آدم‌هایی رخ می‌دهد که جهالت دارند؛ انسان‌ها هر چه‌قدر دانایی بیشتری داشته باشند کمتر به کرسی قضاوت می‌نشینند؛ چون می‌دانند که قضاوت کردن کار هر کسی نیست و احتیاج به گردآوری اطلاعات وسیعی دارد؛بنابراین بر حسب گمان خود نباید کسی را قضاوت کرد.قضاوت احتیاج به پیش‌نیازهای فراوانی هم‌چون ایمان، فرمان عقل، خودشناسی، علم، آگاهی، عدالت، آموزش، بی‌طرف بودن، صبر و تقوا دارد؛ اما جهالت پیش‌نیازی ندارد و به معنا عدم آگاهی و نادانی است. برای جهالت به هیچ تلاش و هزینه‌ای نیاز نیست؛ اما قضاوت و عدالت هزینه دارد.زمانی که جهالت باشد ترس، ناامیدی و منیت به دنبالش می‌آید؛ در واقع صفات منفی مانند حرص، بخل، حسد و خرافات میوه‌های جهالت هستند. خودخواهی ثمره نادانی و جهالت است. نتیجه‌ جهالت عدم امنیت است. مصرف‌کنندگان به علت جهالت به سمت مواد مخدر کشیده شده‌اند و با آموزش دیدن و رسیدن به دانایی، نه‌تنها مواد مخدر بلکه از ضدارزشی‌های دیگر را نیز کنار گذاشته‌اند.

انسان موجودی است که از ابتدا گویی قاضی به دنیا آمد و مرتب در حال قضاوت کردن است. ما هر روز صبح که بیدار می‌شویم، مرتب در حال قضاوت هستیم که آیا این کار را بکنم یا نه! به این مکان بروم یا نه! و هزاران قضاوت دیگر که انجام می‌دهیم. هرکدام از راه‌ها چه تقوا و چه فجور ممکن است هزاران شاخه شوند. در این‌جا بود که خداوند یک عملیات شعبده‌بازی انجام داد که برای یافتن گنج باید جستجو کنید، در زمان حرکت یک راه مانند گلستان و دیگری مانند کویر و خارستان است. زمانی که وارد گلستان می‌شوید در نهایت سر از جهنم در‌ می‌آورید؛ اما زمانی که وارد کویر می‌شوید از بهشت و گلستان سر‌ در می‌آورید؛ بدین‌معنا که راه آسان به سختی و راه سخت به آسان منتهی می‌شود، هم‌چون کسی که برای به‌دست‌آوردن ثروت با انتخاب راه آسان دست به دزدی، رشوه و قاچاق زده و در کوتاه مدت به ثروت می‌رسد که نتیجه‌اش معلوم است و در مقابل، شخصی که با زحمت بعد از سال‌ها به ثروت می‌رسد و خود و فرزندانش از آن بهره می‌برند یا مسافرانی که در طول درمان با مشکلات برخورد می‌کنند؛ این راه خارستان است و گاهی می‌خواهند آن را به گلستان تبدیل کنند و گریزی به مواد می‌زنند البته ظاهر آن گلستان است؛ اما به ناکجا‌آباد خواهند رفت.

به طور کلی ما باید به یک دانایی برسیم تا به مرحله تشخیص برسیم مثلاً کسی که راجع‌به قلب صحبت می‌کند اگر از او جلوتر باشد می‌تواند بگوید درست می‌گوید یا خیر.هر انسانی در هر کجای جهنم باشد تا زمانی که خودش نخواهد خارج شود هیچ‌کس نمی‌تواند به او کمک کند؛ اگر خودش بخواهدکمک فرستاده می‌شود، مانند سیستم درمان کنگره۶۰ اگر بخواهد درمان شود دستور صادر می‌شود.هر وقت شاگرد آماده باشد صدای پای استاد را می‌شنود هر وقت هر موجودی در هر نقطه از ظلمت قرار دارد اگر بخواهد برگردد خداوند برایش نیرو می‌فرستد. در سیستم درمانی کنگره ۶۰ هم کسانی‌که بگویند آماده هستند ما هم اقدام می‌کنیم.اگر انسان قلباً بخواهد هدایت شود خداوند هدایتش می‌کند و ما بایستی در کارهای خود از فعل انجام داده‌ام استفاده کنیم؛ یعنی قصه پردازی نکنیم. حکم قاضی در زمان حیات خودش بزرگ جلوه نمی‌کند و این یک قانون کلی است که بسته به شعور و آگاهی افراد دارد.

منابع؛ کتاب عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود
سی‌ دی‌ها؛سی دی قضاوت (استاد‌‌ امین)
سی‌ دی‌،جهل (آقای مهندس‌ دژاکام)
سی‌ دی،قضاوت‌‌وجهالت (استاد‌ امین)
سی‌ دی،حکم‌قاضی (آقای‌مهندس‌ دژاکام)
سی‌ دی،قاضی‌خود (آقای‌مهندس‌ دژاکام)

نویسندگان: همسفر شهناز و همسفر شیما رهجویان راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
رابط خبر: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .