سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
قاضی فقط خداست و من بههیچعنوان حق ندارم کسی را قضاوت کنم؛ چون نه در جایگاه قضاوت هستم و نه در موقعیت آن شخص قرار گرفتهام که بخواهم کسی را قضاوت کنم. یقین دارم همانطور که من دوست ندارم، کسی مرا قضاوت کند، دیگران هم دوست ندارند، من هم آنها را قضاوت کنم.
اصولاً قضاوتکردن کار آدمهای جاهل و نادان است. در پس هر قضاوتِ من، یک نفر میجوشد، یک نفر میسوزد و یک نفر میمیرد. پس چه زیباست که قبل از آنکه زبانم آلودهشدن کسی شود، حرفهای خامم را بگذارم بپزد و از گفتن آنها خودداری کنم.
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر
اصولاً قضاوت آدمها با جهل است. جهل بهخاطر نادانی یا ناآگاهی از مطلب و یا موضعی که با نگاه ظاهری و فکر اشتباه دچار قضاوت میشویم. من باید دوربینم روی خودم متمرکز باشد. به رشد خودم فقط فکر کنم، به جای اینکه وقت باارزشم را درگیر قضاوت دیگران کنم.
همیشه در کتابها و مطالب خواندهایم که اگر جایی کسی را مورد قضاوت قرار بدهیم حتماً کائنات و چرخ روزگار این طور هست که من را در همان موقعیت قرار میدهد و روزی، من هم قضاوت خواهم شد. اصولاً ما آدمها عادت داریم آنچه را در ظاهر و به چشم میبینیم، همان را ملاک قرار دهیم و در موردش هیچ تفکری نمیکنیم. در آینده متوجه میشویم که چقدر اشتباه فکر میکردیم. هر کسی حریم شخصی خودش را دارد و من اجازه ندارم تا خود طرف حرفی نزده است و از من نظر یا کمکی نخواسته است وارد این حریم شوم و تجسس کنم که این تجسس قضاوت میشود. قضاوتی که فقط از روی نادانی است و بس.
سلام دوستان آرزو هستم یک همسفر
جهالت یعنی عدم دانایی یا همان نادانی؛ کاملتر این است که فقدان یا نبود دانایی، نادانی میشود که در هستی وجود ندارد؛ با یک مثال واضحتر مثلاً نور اگر نباشد ظلمت پدید میآید و با وجود نور (بسته به میزان نور دارد) ظلمت از بین میرود. در واقع نور در هستی وجود دارد؛ ولی ظلمت نه؛ پس برای نادانی پیشنیازی لازم نیست؛ ولی برای قضاوت لازم است.
برای قضاوتکردن باید عادل و دانا بود، نادانی هزینهای ندارد.خودخواهی زائیده جهالت است و خودش جهالت را به وجود نمیآورد؛ یعنی شخصی باید جاهل باشد تا بتواند خودخواه هم باشد. یک شخص دانا اهل خرافات نیست؛ ولی شخص نادان یکی از میوههایش خرافات است. تمام این صفات میوههای نادانی هستند. در مورد مصرف مواد به علت اینکه جهالت و نادانی وجود دارد، انسان به سمت مواد میرود. حال این شخص معتاد در کنگره درمان میشود و مرتب آموزش میگیرد و داناییاش افزوده میشود و کمکم مواد و ضدارزشها از او دور و دورتر میشوند.
حال خداوند میگوید: من انسان را آفریدم او در زمین فساد میکند. انسان دیگری را میکشد، ظلم میکند؛ ولی من به او ویژگیهایی دادم که به نباتات، جمادات و حیوانات ندادهام و نمیخواهم؛ مانند یک حیوان دستآموز باشد، میخواهم خودش سرنوشت خود را تعیین کند و قدرت اختیار را به او دادم، او را بر سر دوراهی قرار دادهام تا خودش راه مثبت، همان ارزشها و تقوا را پیشه کند، یا راه ضدارزشها و فسق و فجور را انتخاب کند.
انسان در کل قاضی است؛ چون مدام در حال قضاوتکردن است. انسان در زمان قضاوت دو راه برایش نمایان است، یکی راه گلستان و دیگری خارستان یا کویر که اگر از گلستان برود، به کویر ختم میشود؛ و از کویر برود، به گلستان ختم میشود. یک قاضی برای قضاوت باید علم و آگاهی و عدالت و خیلی صفات داشته باشد تا بتواند قضاوت سالمی داشته باشد؛ پس ما بهراحتی نمیتوانیم دیگران را مورد قضاوت قرار دهیم.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
از روز الست که خداوند انسان را آفرید، قدرت اختیار همراه او بوده است. انسان موجودی است که گویی قاضی به دنیا آمده است. همراه این قضاوت گنجی است که باید به دنبال آن باشد. حال مسیری که انتخاب میکند اگر پا در راه گلستان بگذارد سرانجام از کویر سر در میآورد و زمانیکه پا در کویر بگذارد، سرانجام با گلستان روبهرو میشود. همین سفری که ما انجام میدهیم؛ سختی راه را تحمل کرده و در آخر شهد شیرین رهایی را میچشیم؛ اگر مابین سفر گریز زده و خود را زرنگ فرض کنیم، در آخر باز هم از ظلمت در نخواهیم آمد.
جهالت یعنی زمانی که هیچچیز وجود ندارد، یعنی تمام اموری که به ما مربوط نمیشود؛ برای مثال: قضاوت فقط کار قاضی است که او هم باز با تمام اطلاعاتی که دارد امکان قضاوت اشتباه را دارد. زمانی که ما وارد قضاوت میشویم، ابتدا گمان بد و بعد تجسس و در آخر وارد مرحله سرزنش میشویم که در این جا جهالت پیش میآید. همانطور که گفتهاند پر کاهی را در چشم دیگران میبیند؛ ولی دسته بیل موجود در چشم خود را نمیبیند.
ویرایش و ارسال: همسفر شهرزاد رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
95