کتاب عشق یا کتاب چهارده وادی در قالب ۱۴ قانون بنیادین از قوانین آفرینش که هر یک قوانین متعددی را بهصورت آشکار و نهان در خود دارند، شرح و بیان گردیده است. وادیهای کتاب عشق؛ همانند پلهایی نیرومند هستند که بر فراز درههای ژرف جهل و خودخواهی، تعصب و تکبر، ناامیدی و وحشت، خشم و جنون استوار گردیدهاند تا از سقوط و صعودهای بیمورد و خطرناک در مسیر عبور از رشتهکوههای مابین دنیای تاریک و توهم و جهان روشنایی و واقعبینی جلوگیری نماید.
در این مقاله به شرح وادی چهارم این کتاب میپردازیم. وادی چهارم تحت عنوان در «مسائل حیاتی به خداوند سپردند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن» هست. این وادی ما را بر این امر وامیدارد که برای مسائل حیاتی خودمان؛ جایگاه و مسئولیت قدرت مطلق و یا خداوند و جایگاه و مسئولیت خودمان را تا حد امکان، مشخص و مرزبندی کنیم.
مسئولیتپذیری یکی از اصول اساسی زندگی انسان است که در ادیان و مکاتب فکری مختلف به آن تأکید شده است اما گاهی افراد بهاشتباه تصور میکنند با سپردن تمام مسئولیتهای خود به خداوند میتوانند از زیر بار تکالیف فردی خود شانه خالی کنند. این نگرش نهتنها با تعالیم دینی در تضاد است بلکه میتواند به انفعال و بیمسئولیتی منجر شود.
در زندگی انسان، مسئولیتهای متعددی وجود دارد که در مواجهه با این مسئولیتها، برخی افراد بهجای تکیهبر تواناییهای فردی، مسئولیت خود را به خداوند میسپارند.
در وادیهای اول تا سوم کتاب ۱۴ وادی، برای ما مشخص گردیده است که بیشترین بار مسئولیت حیات ما بر عهده خودمان است که در اینجا یک گریزگاه نیز میتواند وجود داشته باشد و ما از زیر بار مسئولیت خودمان شانه خالی کنیم و آن گریزگاه این خواهد بود که کلیه بار مسئولیت زندگی خودمان را بهصورت حقبهجانب و بهعنوان یک حرکت نمادین الهی یا عرفانی به خداوند واگذار کنیم.
گاهی ما انسانها انسان بهگونهای رفتار میکند که گویی خداوند یا قدرت مطلق و نیروهای مافوق فرمانبرداران اما هستند که از صبح تا شب به آنها برنامه میدهیم که چهکار بکنند و یا چهکار نکنند.
سپردن مسئولیت به خداوند به معنای توکل و اعتماد کامل به او در انجام امور است. این کار به معنی تنبلی یا فرار از مسئولیت نیست، بلکه به معنای انجام وظایف با توکل بر خدا و پذیرش نتیجهای است که او مقدر میکند. دانستن این نکته ضروری است که دستهای آسمانی فقط القای افکار را انجام میدهند و بقیه کارها و مسئولیتها بر عهده خود ما است و زمانی دعاها راز و نیاز و نیایش ما میتواند بهصورت مطلوب، مؤثر واقع گردد که ما حداقل در مسیر ارزشها و یا صراط مستقیم حرکت کنیم و از فرامین خداوند پیروی کنیم و بار مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم. ولی متأسفانه ما گاهی از قدرت مطلق انتظاراتی داریم که کاملاً غیرمعقول و غیرمنطقی هست و شاید دلیل آن این باشد که ما بهدرستی قدرت مطلق و نیروهای مافوق را نشناختهایم؛ زیرا اگر ما آن نیرو را میشناختیم هرگز اینگونه رفتار نمیکردیم وزندگی خود را بهطرف آشفتگی، پریشانی، بیماری و یا هر مشکل دیگری سوق نمیدادیم؛ بنابراین بهتر و شایسته است که شناختی نسبتاً واقعی نسبت به قدرت مطلق و یا خداوند پیدا کنیم.
برای شناخت این نیرو بایستی اول از دروازه خود عبور کنیم، بهعبارتیدیگر، بایستی اول خودمان را بشناسیم؛ چون اگر روزی بتوانیم خودمان را بشناسیم بدون تردید آن نیرو را نیز خواهیم شناخت و هرقدر بیشتر آن نیرو را بشناسیم به همان میزان میتواند تغییرات بزرگی در جهت مثبت در زندگی ما ایجاد نماید.
بنابراین در این وادی سعی میشود کمی هسته انسان بشکافد.
الف: هسته جسم یا صور آشکار انسان
ب: هسته خارجی یا صور پنهان انسان
هسته جسم یا صور آشکار که به آن شهر وجودی یا درون و یا کالبد فیزیکی و یا کالبد اول میگوییم، برای ما کاملاً قابلرؤیت قابل حس و لمس میباشد. هسته خارجی یا صور پنهان انسان دارای اجزای گوناگونی است از جمله؛ نفس حسهای خارج از جسم، عقل، روح، ذهن، آرشیو، جسمهای مجازی و... .
حال برای اینکه بتوانیم گامی بلندتر در مورد شناخت انسان برداریم به تعریف نفس و مراحل تکاملی آن میپردازیم. نفس تعیین موجودیتی است که درهرصورت، ظاهر و باطن انسان را مینمایاند. هر نفسی دارای خواستههایی میباشد که در انسان این خواستهها شامل کلیه خواستههای معقول و غیرمعقول هر انسان میباشد؛ بنابراین نفس هر انسانی بر مبنای خواستهها و دانایی او، در یک رتبه یا یک درجه قرار میگیرد که در زیر به شرح مختصر آن میپردازیم:
۱_ نفس اماره:
آخرین مرحله تکاملی نفس در حیوان را میتوان ابتدای مرحله تکاملی نفس در انسان قلمداد کرد. این مرحله نفس در انسان، مثل نفس در یک حیوان بهصورت غریزی عمل میکند که امر کننده است و فقط میخواهد که خواستهاش برآورده شود.
۲_نفس لوامه یا نفس سرزنش کننده:
در این مرحله اگر شخص از نفس امر کننده عبور کند و به دانایی و آگاهی بالاتری دست پیدا کند، وارد دروازههای نفس سرزنش کننده میشود. در این مرحله اگر انسان کار خلاف انجام دهد بلافاصله خودش را سرزنش میکند و پشیمان میشود، در حقیقت دچار عذاب وجدان میگردد.
۳_نفس مطمئنه یا نفس قابلاطمینان:
وقتیکه فردی وارد این مرحله گردید معمولاً هیچ کار غیرمعقول و غیرمنطقی انجام نمیدهد؛ البته نه در ظاهر و نه در باطن، نه در انظار دیگران و نه در خلوت، خیلی جالب است که بگوییم نه در خواب و نه در بیداری، چون خواستههای او خواستههای معقول و منطقی میباشند.
وارد شدن به نفس مطمئنه و در آن زیستن از ارزش و اهمیت فوقالعاده بالایی برخوردار هست و جایگاه آن از جایگاه فرشته هم میتواند بالاتر باشد، بهطوریکه قدرت مطلق کسی را که در وادی نفس مطمئنه قرار دارد به بهشت خاص خودش، دعوت میکند.
مقاله: همسفر سجاد
ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
24