جلسه حضوری همسفران لژیون هفتم با استادی راهنما همسفر سمیه و دبیری همسفر مریم با دستورجلسه سیدی "خط سوم" در روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
در سیدی خط سوم آقای مهندس به نکته بسیار مهمی به جهت حضور ما در کنگره۶۰ و بهره بردن از فضای آموزشی آن و قرار گرفتن در جایگاههای خدمتی اشاره کردند که برای تکتک ما جای تأمل و تفکر دارد. ما باید به این فرصتی که خداوند در اختیار ما قرار داده ارزش بگذاریم، طبق صحبت آقای مهندس: شاید از روز الست تاکنون در این زمان این شرایط برای ما فراهم شده و درصورتیکه هشیار و بیدار باشیم، مرتب و منظم وظایف خود را به درستی انجام دهیم از نتایج آن بهرهمند میشویم؛ اما اگر وارد بازیهای کودکانه و وارد حاشیه شدیم از قوانین و حرمتها عدول کرده و فرصت آموزش و خدمت را از دست خواهیم داد.
کنگره با یک نظم خاص و با سرعت به حرکت رو به رشد و تعالی خود ادامه میدهد و اگر ما بهعنوان عضوی از کنگره حرکت و تلاش خود را با کنگره همسو و هماهنگ نکنیم مجبور به صرف انرژی بسیار شده و در آخر نیز نتیجه لازم را دریافت نکرده و از این چرخه حذف میشویم، در کنگره تنها بیماری اعتیاد مطرح نیست آقای مهندس میفرمایند: کنگره فرصتی است که ما بدهیها و خسارتهایی که در طول دوران حیات به خود وارد کردهایم را جبران کنیم ضمن اینکه کنگره پاداشی از سوی خداوند است؛ زیرا به ما کمک میکند جایگاه و نقش خود را پیدا نماییم.
ما کجا و با چه علمی میتوانستیم شأن و منزلت و جایگاه خود را به دست آورده و تواناییها و پتانسیلها را از وجود خود بیرون کشیده و به کار بگیریم؟ این جایگاه دو مفهوم در بر دارد؛ یکی جایگاهی که در این حلقه از حیات کسب میکنیم و دیگری جایگاهی که در بُعد بعدی پیدا خواهیم کرد. بودن در کنگره و دریافت آموزش و قرار گرفتن در مسیر خدمت سکوی پرتابی است برای صفات و جایگاههایی که کسب میکنیم و این بسیار ارزشمند است.
طبق فرمایش آقای مهندس: ماندگاران یعنی افرادی که توانستند در کنگره بمانند و وارد بازیهای کودکانه نشوند، میتوانند در ادامه تبدیل به عقابهای تیز پرواز شوند؛ اما اگر بمانند و از اصل موضوع و از هدف اصلی غافل شوند تبدیل به کلاغ یا لاشخور شده و سپس محو خواهند شد. متأسفانه ما انسانها ناسپاس هستیم، نتایجی که کنگره در درمان اعتیاد، در درمان بیماریها، درمان چاقی و درمان سیگار به دست آورده، واقعاً حیرتانگیز است؛ اما ما آن را یک امر طبیعی و جاری میبینیم.
استاد سیلور به آقای مهندس میفرماید: "چه با چشم فیزیکی دیده شوید و چه در دید دیگری دیده شوید" یعنی مهم نیست این موضوع حیرتآور (درمان اعتیاد) توسط دیگران پذیرفته شود یا نشود، دیده شود یا دیده نشود، فرقی نمیکند؛ زیرا این حقیقتی است که وجود دارد، سمبل عقاب به مراتب در آموزشهای کنگره به کار رفته؛ زیرا عقاب از تفکر بسیار بالایی برخوردار است فرّ ایزدی یا اهورایی دارد و به آسانی شکار نمیشود.
شکار شدن عقاب تنها یک دلیل دارد و آن هم بیمار شدن آن است و تمثیل این موضوع میباشد که اگر ما به تله افتاده و توسط نیروهای منفی شکار شدیم به علت بیماری و بیتعادلی در سیستم جسم است و به قول معروف عقل سالم در بدن سالم است، با ورود بیماری تعادل جسم و روان به هم ریخته و قدرت تشخیص و انتخاب درست را از دست میدهیم و همینطور با ورود افکار منفی قدرت تفکر و تعقل از ما گرفته خواهد شد.
هدف این است که ما هر چه به سمت جلو حرکت کنیم به پاک نمودن خود از صفات و حسهای منفی کمک کرده و به دنبال کامل کردن خود اشکالات را از درون خود پیدا و حل کنیم تا به مرور زمان موضوعات و مسائل برای ما باز شود، گر چه هر موضوعی باز و حل شود موضوع دیگری برای آموختن وجود دارد و به گفته آقای مهندس: دانستههای ما بسیار محدود و ندانستهها بینهایت و پایان ناپذیرند.
نتیجهای که از این سیدی میتوان گرفت این است که؛ دانستن و اطلاعات و صحبت در مورد آن یک ضلع از مثلث یا یک خط و عمل کردن به آنها ضلع یا خط دیگر میباشد و زمانیکه ما به دانستههای خود جامهعمل بپوشانیم یعنی با منطبق شدن این دو خط بر یکدیگر ضلع سوم یا خط سوم شکل میگیرد که همان رسیدن به فرمان عقل است، انسانهای سه بعدی نمونه افرادی هستند که وارد خط سوم شده و اجازه دسترسی به آرشیو خود و یا حتی آرشیو کائنات به آنها داده میشود.
یعنی اطلاعاتی که از روز الست ثبت شده است و نکته آخر اینکه انسانها اگر در پی حادثهای از هم جدا شوند همچنان وجود دارند و با کالبدی دیگر در حلقهای دیگر به حیات خود ادامه میدهند و میتوانند دوباره یکدیگر را پیدا کنند به خصوص افرادی که در دورهای از حیات به جهت پیوند محبت با هم نزدیک بودند. ما انسانها با آگاهی و تشخیص مسیر درست از غلط و رسیدن به حقایق در کنار همدیگر فرصت پالایش را پیدا میکنیم همان که میگوییم: تکامل در جمع اتفاق میافتد و در نتیجه میتوانیم به حلقههای بالاتری راه پیدا نماییم.
مشارکت همسفر اعظم:
سیدی خط سوم آقای مهندس در مورد قدردانی از زحمات راهنما صحبت میکنند و میفرمایند: وقتی انسانی شما را به درجه دانش و دانایی میرساند با هیچ چیز قابل جبران نیست و هیچ چیز به اندازه آن ارزش ندارد، تشکر کردن را یاد بگیرید و زبان تشکر داشته باشید و هر آنچه برای خود با ارزش هست هدیه بدهید، همچنین ایشان فرمودند: سعی کنید در طول سفر وارد بازیهای کودکانه نشوید بخصوص در سفر اول اینکار انرژی زیادی از شما میگیرد و وارد ضدارزشهایی مانند: خودخواهی، خودپسندی و منیت میشوید.
هر میزان این بازیها و یا در حاشیه رفتنها با ارتفاع بالا باشد به مراتب سقوط و استخوان درد بیشتری دارد، در ادامه آقای مهندس فرمودند: بعد از رهایی تبدیل به جوجه عقاب میشوید آزادی و رهایی برای ما هم شادی آفرین است، داستان و نتیجه هردو باید جذاب باشد که منظور از نتیجه تغییرات و اجرایی کردن آموزشها میباشد.
در حلقه هستی همه چیز با اعداد محاسبه میشود همان گونه که برای اعداد پایانی نیست برای انسان نیز پایانی نیست و چیزی به نام مرگ وجود ندارد این کالبد هست که از بین میرود و حیات ادامه دارد هر انسانی با عدد مخصوص به خودش از بین میرود و دوباره به حیات ادامه میدهد و همیشه در حال تغییر است.
در کتاب آسمانی مسئله پیشگامان مطرح شده است که گویا زمین را برای زندگی مورد بررسی قرار دادهاند، ما تنها به خاطر بیماری اعتیاد نیست که دور یکدیگر جمع شدهایم بلکه مسئله پایدارتر و ریشهدارتر در هستی و خلقت است و برای پرداخت بدهکاری خود و دریافت پاداش هیچ مکانی مانند کنگره۶٠ نمیتواند انسانها را به این شکل کنار هم قرار دهند و این شأن خدمت و جایگاه هیچ کجا وجود ندارد.
جایگاه دو مفهوم دارد: ابتدا جایگاهی که اکنون داریم و دیگری جایگاهی که بعد از مرگ پیدا میکنیم، جایگاهها سکویی برای پرتاب جایگاههای بعدی میباشند و ماندگارها تبدیل به عقابی تیز پرواز میشوند، آقای مهندس مثال بارز کتاب عقابسفید استاد سیلور را میزنند که در ابعاد دیگر ماندگار و جاودان شده است.
استاد سیلور این مسئله را حیرتانگیز بیان میکنند و میگویند: ما خود در لحظه و حقیقت هستیم که ما را با چشم فیزیکی ببینید و چه با دید دیگری که منظور خواندن و درک مطالبشان است، عقاب سنبل قدرتمندی و تفکر بسیار بالا است و آنقدر بالا پرواز میکند که با هیچ تفنگی نمیتوان شکارش کرد، مگر با مکر و حیله، از این مطلب اینگونه استنباط میشود که انسان با تفکر بالا و در هر پست و مقام باز هم در تله اعتیاد میافتد.
در بیماری تفکر زائل میگردد و تعادل جسم و روح انسان به هم میخورد و نمیتواند تصمیم درست بگیرد گویی استاد سیلور این بیماری را تجربه کردهاند و نشان عقابسفید را از آن گرفتند ولی با برگشت دوباره نشان عقابسفید را باز پس گرفتند ایشان فرمودند: در هر دوره جلوتر برویم به پاک کردن خودمان میرسیم و اشکالات مطالب را در مییابیم، تکامل در حرکت است چون ناقص است.
تکامل هیچگاه به نقطه تعیین شده نمیرسد اگر تکامل کامل بود دیگر جستوجویی وجود نداشت و همه چیز تمام میشد ما همه ناقص هستیم و به سمت کامل شدن میرویم و این بازی قشنگی است که هر چه در بستهای را میگشاییم با در بسته دیگری مواجه میشویم و اشاره دارد به اینکه مشکلات هیچگاه پایانی ندارد و دانستههای ما اندک و نادانستههای ما بینهایت هستند.
در ادامه آقای مهندس اشاره به مثلثی کردند که: خط اول صحبت کردن، خط دوم عمل کردن و وقتی حرف و عمل یکی شود تشکیل خط سوم و همان فرمان عقل است، در پایان اشاره به تصاویر گذشته و اینکه همه چیز از روز الست در آرشیو انسان محفوظ است و فقط انسانهای خاص در شرایط خاص به آن دسترسی دارند، انسان ها در دورههای متوالی کنار هم قرار دارند؛ اما به دلایلی از هم دور میشوند.
وقتی حقیقت بیان شود دوباره کنار یکدیگر قرار میگیریم و اهورایی میشویم، یا همان مثال کنگره را بیان کردند که در آن فرصت پالایش را پیدا کردیم تا به حلقههای بالاتری راه بیابیم و از قید بسیاری از معقولات زشت دور شویم.

مشارکت همسفر محبوبه:
اگر ما یک نفر را احیا کنیم گویی تمام انسانها را احیا و به تمام آنها کمک کردیم و یا بالعکس، راهنماها در کنگره نقش باارزشی دارند و آقای مهندس میفرماید: اینکار برای من ارزشمند و انسانی است که من در مقابل آن سر تعظیم فرود میآورم و سر تعظیم فقط در مقابل خداوند باید فرود بیاوریم، پس بدون نقص عمل کنیم و بدانیم در چه جایگاهی قرار داریم، اگر درست انجام بدهیم چیزی بدست میآوریم که ارزش آن را نمیتوانیم محاسبه کنیم و آن نتیجه را اصلاً نمیبینیم.
اگر ارزش آن را ندانیم دچار منیت، خودخواهی و نشان دادن خود میشویم که ارزشش را از دست میدهد و ضرری متحمل میشویم که در طول هزاران سال تا درجه حیران هستیم و برای مسافران سفر اولی که اگر دچار اشتباه و راه کج شوند قابل جبران نیست، ما از کسانی که در کنگره خدمت میکنند باید تشکر و قدردانی کنیم اگر مسافر روی برنامه باشد مثل یک جوجه عقاب میشود ولی اگر خلاف جهت حرکت کند جوجه لاشخور میشود، تمام خلقت بر مبنای محاسبات ریاضی و دقیق هستند و یک قانون و یک فرمول خاص هستند.
در قرآن همان عدد ۱۹ و زمین که دور خورشید میچرخد و درست روی اعداد هستند و هیچ انحرافی ندارد و سرعت نور بر مبنای۳۰۰/۰۰۰ کیلومتر در ثانیه و نه کمتر و نه بیشتر. اعداد معنای گوناگون دارند و از روز الست زندگی بر مبنای اعداد همراه بوده و به پایان نمیرسد زندگی انسان هم بی پایان است یعنی برای یک انسان چیزی به نام مرگ وجود ندارد و فقط به صورت ظاهری و حیات ادامه دارد و در کرهزمین اول پیشگامان آمدند وضعیت را بررسی کردند و قابل سکونت است و بعد پیش قراولان آمدند بعد ادیان وارد مرحله شدند و گویای اعداد و حیات متعدد بودند.
این نقطه خاص که شما پیدا کردید از لحاظ مشترکات تنها بیماریها نیست بلکه ذرات مثبت که برای پرداخت بدهی خود و دریافت پاداش از یزدان پاک برای ادامه یافتن جایگاه خود میآیند و ماندگارها تبدیل به عقابسفید میشوند که در ادامه پایدار و استوار خواهد بود، عقاب تفکر بالایی دارد و قابل تصور نیست و اگر با آن سرعت که میآید برای طعمهاش دقیق نباشد پودر میشود، عقاب به آسانی شکار نمیشود و جایگاه آن در بالا است و نمیتوان آن را شکار کرد مگر با حقه انسانی، نشان عقاب بسیار باارزش است و فَرِ ایزدی دارد شکارشدن عقاب یک دلیل دارد و آن بیماری آن است که تمثیل ما انسانها میباشد، بیماری و ناخوشی تفکر را از بین میبرد و آن سبب بهم خوردن جسم میگردد.
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون یکم)
عکس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
188