روز دوشنبه 22 مهر 1398 اولین مراسم بستن پیمان و اهدا شال کمک راهنمایی در نمایندگی آکادمی با حضور دبیرکل جمعیت احیای انسانی کنگره60 مهندس حسین دژاکام ، دیده بانان و 62 تن از قبول شدگان در این آزمون برگزار شد. گفتنی است قبول شدگان از نمایندگی های ارتش ، صالحی ، شهرری ، آکادمی ، آبادان ، شیخ بهایی ، شیراز ، گیلان ، تبریز ، کرج ، رودهن و ابوریحان بودند.
مهندس:
سلام دوستان حسین هستم مسافر
امسال اولین سالی است که کار خانمهای همسفر قویتر و مستحکمتر شده و کارشان به خودشان واگذار میشود و یک تغییر و تکاملی انجام میشود.
نکته بعدی اینکه همه شما که امروز اینجا هستید، بایستی 40 سی دی نوشته باشید؛ اگر نوشته باشید فبه المراد و اگر ننوشتهاید، تا میزانی که نوشتهاید با دیده بان خانمهای همسفر صحبت میکنید تا به شما بگوید که چهکار باید بکنید. تا زمانی که 40 سی دی شما کامل نشده، اجازه تشکیل لژیون را ندارید؛ مگر اینکه کماندار طبق قوانینی به شما اجازه بدهد.
امروز بعد از بیست سال که گروه همسفران تشکیلشده است، اولین جلسهای است که برای دادن شال کمک راهنمایان، یک نماینده از همسفران اینجا نشسته است. همیشه از گروه مسافران این کار را انجام میدادند.
آقای رضا ترابخانی (دیده بان راهنمایان):
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
تشکر میکنم از آقای مهندس که این دوره خیلی سریع اتفاق افتاد. 4500 نفر در آزمون شرکت کردند و برگه های این افراد با دقت خیلی بالا و خیلی سریع تصحیح شد. سه نفر در پروسه تصحیح برگهها شرکت داشتند و در آخر برگهها به دست آقای مهندس میرسید که بر اساس میزان خدمت ارزیابی میشد. در طی دو ماه نتایج اعلام شد. مصاحبهها هم خیلی سریع دارد اتفاق میافتد. من برای تکتک شما آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که در این فرصتی که برای همه ما بهدستآمده بتوانیم شاکر و سپاسگزار باشیم و برای رشد و شکوفایی خودمان خدمتگزار باشیم.
کار ما، یک کار گروهی است و هیچکدام از ما بهتنهایی کاری از دستمان برنمیآید. این فرایند هم مکمل درمان است. اکثر مصرفکنندگان صرفاً خودشان را میبینند و از دیگران توقع دارند. آنها نمیدانند که خودشان هم در این سیستم بایستی کاری را انجام بدهند. همانطور که آقای مهندس فرمودهاند راهنمایی فقط آموزش دادن نیست، بلکه این است که ما یاد بگیریم که همیشه در حال آموزش دیدن هستیم. این هم یک قسمت از پروسه درمان است که برای افراد پیشآمده است. امیدوارم که بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و بتوانیم همکاریهای لازم را داشته باشیم؛ برای مرزبانی، برای گروه OT ، برای کمیته انضباطی. اگر ما بتوانیم این همکاریها را داشته باشیم، مطمئن باشید کسانی که در لژیونتان قرار میگیرند، همه این موارد را میبینند. شما نباید در لژیون خیلی چیزها را توضیح بدهید تا رهجوهایتان یاد بگیرند. شما که دارید پیمان میبندید اگر سر ساعت در جلسه حضورداشته باشید، دیگر نیازی نیست که به رهجویتان بگویید که حتماً سروقت در جلسه حاضر باشند؛ رهجوهای شما رفتارتان را میبینند و یاد میگیرند.
یادتان باشد که پله اول رهجو خیلی مهم است. رهجو که تازه وارد کنگره میشود نمیداند که نوشتار چیست، نمیداند که آقای مهندس کیست، نمیداند که سیستم و برنامهریزی چیست، اول که میآید به عشق راهنما میآید و حال راهنما چگونه این فرد را هدایت میکند تا سیستم و الگو و جهت را بشناسد که این به هنر راهنما برمیگردد. به همین دلیل تأکید میکنم که سر موقع حضور داشته باشید. ما هر ماه لیست حضوروغیاب راهنمایان را بررسی میکنیم و اگر غیبتها طولانی شود، لژیونها را میبندیم. ما سعی میکنیم تا همکاری لازم را با راهنمایان داشته باشیم و مشکلات آنها را درک کنیم اما نباید غیبتها تداوم داشته باشد.
مدت راهنمایی 4 سال است. سعی کنید در این 4 سال بهترین گلها را بزنید. عملکرد راهنمایان در شورا موردبررسی قرار میگیرد و در این بررسی کسانی که شرایط لازم را داشته باشند با تائید نهایی آقای مهندس به خدمت خودشان ادامه میدهند. بعضیها برای جایگاه کمک راهنمایی مناسب هستند. بعضیها شاید مرزبان خوب، نگهبان یا ایجنت خوبی باشند؛ خدمت کردن این نیست که من فقط کمک راهنما باشم. آقای مهندس همیشه فرمودهاند که راهنمایان بازوان کنگره 60 هستند؛ اطلاعاتی که میدهید، اطلاعات شخصی نباشد. تمام فکر و ایدئولوژی ما بر اساس منابع، نوشتارها و سیدیهای موجود در کنگره 60 است که این منابع دربرگیرنده همه شاخههای علمی است.
کنگره 60 مکان مقدس و امنی است که این قداست به آجرها و سنگها نیست؛ قداست کنگره 60 به رفتارها و حرمتهاست و همانگونه که این قداست را در اختیار ما گذاشتهاند، ما هم در اختیار دیگران میگذاریم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
مهندس:
چند توصیه و نکته:
تمام سیستم شما مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ چند شاگرد پرورش دادهاید، چند نفر را به رهایی رساندهاید، چند نفر کمک راهنما شدهاند، چند نفر از شاگردان شما عضو لژیون سردار هستند، چند مقاله علمی ارائه دادهاند، چند نفر خدمتگزارند. یک فرمی را ما تهیهکردهایم که به دیده بان محترم راهنمایان میدهیم که در آنجا تمام مسائل مورد ارزیابی قرار میگیرد.
ما یک پروندهای را قبول کردیم که هرکسی که این پرونده را قبول کرده نتوانسته کاری در موردش بکند. من این قضیه را در مجامع علمی گفتهام و اینجا هم میگویم که همه در این پرونده شکستخوردهاند اما ما توانستیم این پرونده را به نحو مطلوب حل کنیم. ما توانستیم برای اعتیاد راهحل پیدا کنیم و این در باور نمیگنجد. من برای ویلیام نامه مینویسم تعجب میکند که 4500 نفر در آزمون شرکت کردهاند؛ آنهم مسافر و همسفر! آنهم امتحان طاقتفرسای کنگره 60! که بعضاً برخی از افراد یک سال تمام درس خواندهاند اما قبول نشدهاند.
شما تلاش زیادی کردهاید و درسخواندهاید و خداوند هم یار بوده و موفق شدهاید. با شمشیر چوبی نمیشود به جنگ رفت، باید انسانهای بسیار صالح و سالم وارد شوند. اینجا نقطهای شروعشده و باید جهانی شود. شما باید قوی و نیرومند باشید و با اعتقاد کامل وارد این مرحله بشوید.
مدتزمان راهنمایی 4 سال است.
از خودتان برنامه ندهید.
با رهجو پیکنیک نروید؛ چه مسافران و چه همسفران.
به تمام کمک راهنمایان دیگر حتماً احترام بگذارید. اگر به کمک راهنمایان دیگر احترام میگذارید، درواقع به خودتان احترام میگذارید.
باید قبل از تشکیل جلسه در کنگره حضورداشته باشید. من تا 15 سال اولین کسی که به کنگره میآمد خودم بودم و آخرین نفر هم که از کنگره میرفت خودم بودم.
رابطه کاری با رهجو برقرار نکنید؛ چه مسافران و چه همسفران. کار ما فقط درمان است. اگر شاگرد شما از گرسنگی بمیرد به شما ربطی ندارد. شما فقط در مورد درمان اعتیاد راهنمایی میکنید، بقیه امور به شما ارتباطی ندارد. اگر هرکدام از این کارها را بکنید در تله و سیاهچاله و گرفتاری میافتید.
شاگرد را خبرچین بار نیاورید. بهعنوانمثال من بهعنوان نگهبان بخواهم بدانم که در بوشهر و شیراز و شعبه لوئی پاستور چه میگذرد و هرکدام را یک خبرچین بار بیاورم، بعد از مدتی میبینم که این خبرچینها مرا میچرخانند و آنها سیاست را تعیین میکنند نه من!
حتماً باید از نشریات استفاده کنید.
شاگردان حتماً باید سی دی را بنویسند. بهطورکلی همه انسانها احتیاج به آموزش دارند. تمام بههمریختگیها مربوط به عدم آموزش است، پس شاگرد باید بنویسد. این شخص باید بمیرد و شخص دیگری متولد بشود؛ کما اینکه شما از شخصیت قبلی مردید و دوباره متولد شدید؛ چه مسافران و چه همسفران.
وقتی پیمان میبندید همه را شاهد میگیرید، شما در مقابل خدا، دیده بانان، نگهبان کنگره ، مسافران و همسفران تعهد میدهید که از صراط مستقیم خارج نشوید. خیلی حواستان جمع باشد. اگر از صراط مستقیم خارج شوید، بدجور پایش را میخورید.
رهجویان نزد شما امانتاند؛ مثل یک گله گوسفند که شما چوپانید. گله مال یکی دیگر است، اشتباه نکنید که این گله مال شماست. شاگردان را پرورش بدهید برای ارباب، ارباب کیست؟ ارباب خداوند است، ارباب خانوادهها، جامعه و کل کنگره 60 است.
به رهجویان راهنمایان دیگر برنامه ندهید و کاری نداشته باشید. مثل بعضی از پزشکان که همدیگر را خراب میکنند، همدیگر را خراب نکنید. اگر یک راهنما برنامه غلطی به رهجوی خودش بدهد، شما حق دخالت ندارید. اگر خواستید برنامه غلط را بگویید به ایجنت یا به دیده بان راهنمایان میگویید.
با رهجوهایتان SMS بازی نمیکنید. او برای شما جوک، فیلم خندهدار یا لطیفهای در تلگرام یا واتساپ بفرستد، این کار را بههیچعنوان نکنید که شخصیت خودتان را خرد میکنید.
شاگردان را طوری تربیت کنید که به کنگره کمک کنند، هم ازنظر مالی و هم ازنظر معنوی. هر صندلی شصت هزار تومان پولش است، برق، ساختمان و ... باید به شاگردان آموزش بدهید. ما میتوانیم بگوییم که شاگرد میخواهد برود لژیون سردار، راهنما میگوید من صلاح نمیدانم تو بروی! برای چه صلاح نمیدانی؟ اگر رهجو خواست برود لژیون سردار به راهنما ربطی ندارد، هر کس خواست ورزش کند به راهنما ربطی ندارد، ما میتوانیم این کار را بکنیم ولی نمیکنیم چون میخواهیم برای راهنما احترام قائل باشیم، ما داریم شخصیت راهنما را بزرگ میکنیم؛ چون اگر ما به شخصی مسئولیت میدهیم ، باید قدرت هم به او بدهیم.ما راهنما را بالا بردیم تا بتواند شاگرد پرورش بدهد. راهنما اشتباه نکند و دچار منیت بشود که به او میگویند استاد و جلوی پایش بلند میشوند فکر کند کسی است، ما کنگره هست کسی هستیم ، اگر کنگره نباشد ما چیزی نیستیم. ما باید تمام موارد را به شاگردان بگوییم. اگر هفته مرزبان است باید به شاگرد یاد بدهیم که از آنها تجلیل کند.
سفر اولیها را بهطرف ورزش سوق بدهید. راهنما خودش باید ورزش کند.
در لژیون باید از منابع کنگره استفاده کنید. در دانشگاه و دبیرستان منابع مربوطه تدریس میشود؛ در کنگره هم منابع کنگره را آموزش بدهید.
به ایجنت، اسیستانت و مرزبان احترام بگذارید.
در مسائل خانوادگی دخالت نکنید.
مرزبان و ایجنت و اسیستانت با هماهنگی دیده بان تهران و شهرستانها میتوانند لژیون را جمع کنند. آقای ترابخانی در قسمت مسافران و خانم آنی یا خانم کماندار میتوانند یک لژیون را ببندند.
شاگردان را برای شرکت در لژیون درختکاری و آبیاری تشویق کنید.
خانم کماندار (دیده بان همسفران):
سلام دوستان آنی هستم یک همسفر
من خوشحالم که امروز در خدمت شما خانمها و آقایان ارجمند هستم. مطلبی که برای همسفران خیلی مهم است این است که در مسائل شخصی و خانوادگی افراد دخالت نکنند؛ چون زندگی هر شخصی مثل سیاهچاله میماند. خیلی مهم است که راهنما اشکال را ببیند و سعی کند که اشکال را برطرف کند ولی خودش را وارد زندگی شخصی افراد نکند چون ممکن است در ادامه بار سنگینی را به همراه داشته باشد. راهنمایان سعی کنند که سروقت حضورداشته باشند. حتماً منابع آموزشی تدریس شود. راجع به دستور جلسه هفتگی صحبت شود، در ابتدای کار وادیها و نوشتارها تدریس شود. در ابتدای کار در خصوص بقای جهان هستی صحبت نشود تا رهجو دچار دوگانگی نشود. راهنمایان ورزش کنند تا رهجویان هم ورزش کنند.
متشکرم
آقای زرکش (دیده بان لژیون های سردار):
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
یک راهنمای توانمند کسی است که بتواند کسانی را که در اختیارش گذاشتهاند، به سمتی که خودش میرود سوق بدهد. همه ما در یکجهت حرکت میکنیم و این برای من مهم است که به دیگران جهت را نشان بدهم. این فرصتی است برای یک راهنما که خودش را توانمند کند و بتواند آموزشهای دریافتی خود را به رهجویان انتقال دهد. این توانایی یک راهنماست که به رهجو اجازه خدمت میدهد. بستر کنگره برای خدمت کردن آماده است. اهمیت لژیون سردار را در ابتدا راهنما بایستی درک کند و در این قضیه مشارکت کند. یک راهنما موظف است در بحث لژیون مالی شرکت کند. وادی اول به وادی چهاردهم متصل است و در وادی چهاردهم گفته میشود که ببخش. سیستم کنگره 60 نیاز مالی دارد و این نیاز را ما باید مرتفع کنیم. خیلی از اعضا بهواسطه خدمت مالی به کنگره وصل میشوند. من میتوانم بهعنوان یک راهنما با پنج یا شش میلیون وارد لژیون سردار شوم اما رهجویانی دارم که میتوانند با 50 میلیون عضو شوند؛ در این میان نقش راهنما مهم است که بتواند این حس را به آنها انتقال بدهد. اعضایی که در لژیون خدمتگزار هستند، ماندگار میشوند. برای کنگره آدم پرورش بدهیم نه برای خودمان. اگر برای خودمان پرورش بدهیم باعث ضربه زدن به خودمان میشوند. ما موظفیم که به کنگره کمک کنیم تا روش درمانی کنگره به خارج از ایران هم انتقال یابد. از رهجویان خودتان بخواهید که در امر لژیون مالی خدمت کنند.
مهندس:
ما ساختمان خیابان ورزنده را خریدهایم که بیش از 20 میلیارد قیمت دارد. در اصفهان، هیدج ، قیدار، مشهد، سمنان، کرج و ... زمین داریم که همه اینها از حساب لژیون سردار است. لژیون سردار شرکت نفت ماست. همه باید روی آن متمرکز بشویم. اموال کنگره وقف عام است. شاید بیشترین کسی که به لژیون مالی کمک میکند خود من باشم. بنابراین همه باید این کار را انجام بدهیم تا کنگره سربلند باشد تا بتوانیم برای نسلهای بعدی کار انجام بدهیم.
آقای حکیمی (دیده بان نمایندگی های شهرستان):
سلام دوستان احمد هستم مسافر
به رحمت ماورا ایمان راسخ داشته باشید. اگر در این جایگاه قرار گرفتید، اهدافی دارید که باید به آن اهداف فکر کنید. اگر آقای مهندس هر موضوعی را در کنگره مطرح میکنند، من بهعنوان یک راهنما باید به آن ایمان راسخ داشته باشم. اگر ایمان راسخ داشته باشم کلام من میشود یک اسلحه حق. این اسلحه مهمات دارد و این مهمات حس و ایمان من است که به رهجو منتقل میشود که در رهجو تأثیرگذار است. بر اساس آموزشهای آقای مهندس، هر موجودی در این هستی یک ضدی دارد. تنها موجودی که در بیرون از خودش ضد ندارد انسان است. انسان است که خودش ضد خودش است. اگر از اهداف والایی که دارد خارج شود تبدیل به ضد خودش میشود. راهنما باید بهعنوان انگشت اشارهای باشد برای رساندن رهایی به رهجو، اگر غیرازاین باشد میشود آفت. اگر من فکر کنم که صاحب لژیون هستم اینیک آفت است. اینها همه نشانههایی است که ما به این نشانهها توجه کنیم که از مسیر خارج نشویم. ما باید واقعاً شاکر خداوند باشیم . اگر لطف خداوند نبود و روش درمانی کشف نمیشد ما الآن کجا بودیم؟ پس به رحمت ماوراء ایمان داشته باشیم و در مسیر حرکت کنیم و به انسانها کمک کنیم. برای همه آرزوی موفقیت دارم.
آقای کوروش آذرپور (دیده بان):
سلام دوستان کوروش هستم مسافر
پروندهها تکمیلشده و کپی پیمانها با امضای آقای مهندس است و تا پایان 4 سال پیش خودتان میماند . پس از اتمام 4 سال اصل پیمان را میگیرید. در سایت راهنمایان ثبتنام میکنید و شعبه درخواستی خودتان را مینویسید. خیلی از شما شعبه درخواستیتان یک شعبه است در غیر این صورت اولویت شعبههایتان را از 1 تا 5 بزنید. اسامی شما پس از ثبت نشان میدهد که شما میخواهید لژیون بزنید.
آقای بابک لطفی:
سلام دوستان بابک هستم مسافر (سرپرست امور مربوط به شربت OT):
ارتباط راهنمایان با کلینیکها اکیداً ممنوع است. هر مشکلی با گرفتن شربت با کلینیکها داشتید در شهرستانها با ایجنت و در تهران و حومه با شورای OT مطرح کنید. مسئولین OT در نمایندگیها مرجع خوبی برای مشاوره شما نیستند. مسئولین OT در نمایندگیها مسئول رتقوفتق امور OT و نامههای OT هستند. اگر سؤالی داشتید از دستیاران آقای ترابخانی میتوانید بپرسید.
مسئولیت رفتار رهجو در کلینیک بر عهده راهنماهاست . ماهی یکمرتبه برای رهجویان توضیح بدهید که اگر به کلینیک میروند اگر مشکلی پیش آمد به راهنما مراجعه کنند.
مسئولین OT نمایندگیها موظفاند که نامههای شما را در صورتی قبول کنند که روی جدول تیپرینگ برنامه داده باشید. یعنی نامهای که خارج از جدول تیپرینگ باشد مسئولین OT دریافت نمیکنند.
در مورد عزیزانی که رها میشوند اگر فالوآپ ندهند حق نشستن در لژیون را ندارد و حق انجام هیچگونه خدمتی را ندارد و فقط میتواند در جلسه عمومی شرکت کند. لطفاً با هماهنگی مسئولین OT نمایندگی خودتان فالوآپ های لژیونتان را مدیریت کنید که سر موقع انجام شود.
مهندس:
وقتیکه شعبات را مینویسید، شعبه 1 تا 4 را مینویسید که میخواهید کجا لژیون بزنید. در تهران محدودیت برای انتخاب ندارید. بعضیها نوشتهاند : فقط آکادمی، گفتهام به این دسته از افراد لژیون ندهند. زمانی که در تهران هستید، شعبه اولتان را بنویسید، شعبه دوم و سوم را هم بنویسید. مثلاً اول بنویسید آکادمی و بعد پرستار و ... که زودتر بتوانید لژیونتان را بگیرید.
در نمره آزمون کمک راهنمایی باید در چهار رشته خدمت میکردند که حالا اگر سه تا هم شده من اغماض کردم تا سالهای بعد بیشتر سختگیری کنم. کسی که راهنما میشود باید نگهبان و دبیر شده باشد.
امروز ما شال کمک راهنمایی شما را میدهیم تا کار خودتان را شروع کنید. من اگر جای شما بودم پیمان کمک راهنمایی را جایی میزدم که هر وقت که میخواهم بیایم کنگره، پیمان را میخواندم. شما هفتخوان اول را طی کردهاید. از مراحل مختلف عبور کردهاید تا رسیدهاید به اینجا، یعنی هفتخوان را عبور کردهاید اما حالا هفتخوان دیگر جلوی رویتان است. پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و کار هم لذتبخشتر و بهتر میشود. شما مطمئن باشید که هر کس هر کار معنوی را انجام بدهد، قطعاً بار مادی را به دنبال میآورد. کسی که کار مادی انجام بدهد بار معنوی ندارد ولی کسی که بار معنوی را انجام بدهد، خداوند بار مالی را هم برایش میآورد. یکچیزی داریم به نام خداوند، ایمان و برکت. یکی هزار تومان پول دارد هیچ کاری نمیتواند با آن بکند، یکی هزار تومان دارد همه کار میتواند با آن بکند.
امیدوارم که دیپلماسی شما خیلی قوی باشد، سعی کنید با ایجنت و مرزبانان دوست باشید و ارتباط دوستانه برقرار کنید، دچار منیت و خودخواهی نشوید، اگر اشتباهی میکنید متوجه بشوید. شاگردان مریضاند، برده شما نیستند، شاگرد شما هستند؛ در ابتدا ممکن است حالشان خراب باشد، اما ذرهذره خوب میشوند. خشم یا محبت زیاد نباشد، باید حد وسط را دیپلماسی بگیرید. باید سرووضعتان خیلی ساده و مرتب باشد. چیزی که هیچوقت از بین نمیرود و همه دوست دارند سادگی است. مراقب کفشتان، لباستان، موی سرتان باشید. اگر مثل خروس موی سرتان را درست کنید، از راهنمایی کنار بروید. چون کسی که راهنما شد باید موی سرش ساده باشد، همهچیز ساده باشد. اگر تتو دارید، آستینتان را بالا نزنید که تتو معلوم باشد. زدن تتو افتخار نیست. راهنما یک الگو است و الگو باید بینقص باشد؛ چه خانمها و چه آقایان. الگو باید بینقص باشد و در کمال سادگی. چون شاگردان شما به شما خواهند رفت. یکی شاگرد حسن صباست میشود پرویز یاحقی و ملک تجویدی و... و همه اساتید موسیقی و یکی شاگرد حسن انترباز! شاگردان دقیقه مثل شما میشوند، این بستگی دارد که شما کیستید. اگر اینشتین باشید شاگردان شما هم مثل شما میشوند، اگر نه خراب باشید خراب میشوند. شما باید این را مراعات کنید.
برای شما آرزوی موفقیت دارم.
کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
6311